آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

اهمیت مسجد و ارتباط آن با نماز

ای مهربان خدای، گم گشته‌ام تو بودى کردم چو دیده باز، دیدم به آسمان و زمین و به بام و به در، تابنده نور توست، هرجا ظهور توست، دیدم به هیچ نقطه تهى نیست جاى تو، خوش می‌درخشد از همه سو، جلوه‌هاى تو، اى مبدأ وجود از کثرت ظهور نهان گشتى و نهان شد که کیست، از هر چه ظاهر است، تویى آشکارتر، نزدیک‌تر ز منی، دورنیستى اى نازنین خدای.
ای گمشدگان خسته و سرگشته، اى کسانى که براى رسیدن به آرامش و سعادت واقعی، هر درى را به صدا درآوردید و در هر راهى گام نهادید، اینک بیایید با هم به راهى برویم که آغازش تحرک است و شادى و پایانش پناهى راستین و استوار. ظاهراً موضوعى که ما باید درباره آن بنویسیم و سخن به میان آوریم از دو بخش تشکیل شده است: الف) اهمیت مسجد. ب) ارتباط مسجد با نماز.
من می‌خواهم این موضوع را از دو دیدگاه بررسى کنم: 
الف)دیدگاه شخصى خودم. ب) دیدگاه قرآن و پیامبراین و امامان و بزرگان دین.
الف) اهمیت مسجد و ارتباط آن با نماز از دیدگاه خودم:

ابتدا باید در این مورد ییک سرى موضوعات را ذکر کنم و آن این است که زمانى اهمیت یک موضوع مشخص می‌شود که ما بتوانیم موضوع مورد بحث خود را با موضوعات همردیف آن مقایسه کنیم و در پى این مقایسه خواهیم فهمید که اهمیت کدام موضوع بیشتر است. اما در مورد مسجد می‌دانیم که مسجد بر وزن «مَفْعِل» است که یکى از وزن‌هاى اسم مکان است. پس نتیجه‌ می‌گیریم که مسجد یک مکانى است مانند همه مکان‌هاى دیگر مانند: منازل شخصی‌، رستوران، ورزشگاه، کلیسا و... و از این که مسجد مکان است هیچ فرقى با اماکن دیگر ندارد و همه اماکن از این نظر با هم مساوی‌اند. پس اهیمت مسجد به بعد مکانى آن بر نمی‌گردد بلکه به بعد معنوى و یا کارهایى که در آن انجام می‌گیرد برمی‌گردد و از این لحاظ با دیگر اماکن فرق می‌‌کند.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

  ادامه مطلب ...

جایگاه مسجد در اسلام

واژه مسجد در قرآن 
واژه‎ی مسجد، جمعاً ۲۸ بار در قرآن کریم ذکر شده که در ۲۲ مورد به صورت مفرد[۱] و در ۶ مورد دیگر، به صورت جمع آمده است.[۲] 
در این آیات، به اهمیت و جایگاه رفیع مسجد در اسلام، پاره ای از احکام مسجد و مسجد الحرام و احکام خاص آن، مسجد الاقصی و مسجد اصحاب کهف، اشاراتی شده است. 
البته، آیه های دیگر نیز در قرآن درباره‎ی مسجد و اهمیت آن آمده است که هر چند لفظ مسجد در آنها نیامده است، ولی بنابر مفهوم این آیات و گفته‎ی تمامی مفسران، می توان در مورد مساجد، این آیات را نیز ذکر کرد. 
از آنجا که در این کتاب بر آن نیستیم تا به تفسیر و تبیین تمامی این آیات بپردازیم، تنها به ذکر آیاتی که بیانگر ابعاد گوناگون مسجد در جامعه اسلامی است، بسنده می کنیم. 
نخستین خانه‎ی توحید 
(انّ اوّل بیت وضع للنّاس للّذی ببکّه مبارکا و هدی للعالمین). 
«همانا نخستین خانه ای که برای عمومی مردم قرار داده شد، همان است که در مکه قرار دارد، و مایه‎ی برکت و هدایت جهانیان است». 
«به خاطر بیاورید هنگامی که ما خانه‎ی کعبه را مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم، و (فرمان دادیم که)از مقام ابراهیم، محلی برای نماز خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل ـ علیهما السلام ـ امر کردیم که خانه‎ی مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید».[۳] 
همان گونه که از این دو آیه‎ی شریفه بر می آید، خانه‎ی کعبه در مکه نخستین خانه‎ی توحید و یکتا پرستی و اولین جایگاه و مرکزی است که برای پرستش خدای یگانه ساخته شده است. 
در اینکه آیا این خانه از زمان حضرت آدم ـ علیه السلام ـ بر پا شده یا حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ آن را بنیان کرده، میان مفسران اختلاف است. بعضی بر آنند که بنیانگذار این خانه از ابتدا، حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ بوده و در زمان آدم ـ علیه السلام ـ این خانه اصلاً وجود نداشته است.[۴] 
برخی دیگر بر این عقیده اند که خانه‎ی کعبه نخست به دست آدم ـ علیه السلام ـ ساخته شد و بر اثر مرور زمان از بین رفت، لکن حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ آن را تجدید بنا کرد.[۵] 
با شواهدی که از آیات مختلف قرآن و روایات در این زمینه موجود است، نظریه‎ی دوّم تأیید می شود. در قرآن به نقل از ابراهیم ـ علیه السلام ـ آمده است: 
(ربّنا انّی أسکنت من ذرّیّتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرّم...).[۶] 
«پروردگارا بعضی از فرزندانم را در سرزمین خشک و سوزانی، در کنار خانه‎ی محترمت سکنی دادم». 
از این آیه‎ی شریفه چنین بر می آید که اثری از خانه کعبه در هنگام ورود ابراهیم ـ علیه السلام ـ با فرزندش اسماعیل ـ علیه السلام ـ و همسرش هاجر، در سرزمین مکه وجود داشته است. 
همچنین در آیه‎ی دیگری آمده است: 
(و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل).[۷] 
«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه را بر افراشتند». 
باید توجه داشت تعبیر بالا بردن قواعد (پایه ها) در این آیه، اشارتی است به اینکه شالوده‎ی خانه‎ی کعبه، پیش از ابراهیم ـ علیه السلام ـ وجود داشته و ابراهیم و فرزندش، آن پایه ها را بالا برده اند. امام علی ـ علیه السلام ـ در این مورد می فرمایند: 
«الا ترون انّ اللّه سبحانه اختبر الاوّلین، من لدن آدم صلوت اللّه علیه الی الآخرین من هذا العالم باحجار... فجعلها بیته الحرام ثمّ امر آدم ـ علیه السلام ـ و ولده ان یثنوا أعطائهم نحوه».[۸] 
«آیا نمی بینید که خداوند سبحان، مردم جهان را از زمان آدم ـ علیه السلام ـ تا امروز به وسیله‎ی قطعات سنگی... امتحان کرده و این سنگ ها روی هم چیده را خانه‎ی محترم خود قرار داده است; سپس، به آدم و فرزندانش فرمان داد که به گرد آن طواف کنند». 
بنابراین، خانه‎ی کعبه را نخست حضرت آدم ـ علیه السلام ـ بنا نهاد و سپس بر اثر مرور زمان فرو ریخت و بعد به دست ابراهیم ـ علیه السلام ـ تجدید بنا شد. در هر صورت نکته‎ی مهمی که از این دو آیه‎ی مورد بحث، به خوبی بر می آید و آیات دیگر و روایات نیز آن را تأیید می کند، این است که مسجد نخستین مرکز و پایگاهی است که به منظور عبادت و پرستش خدای یگانه در زمین نهاده شد و پیش از آن، عبادتگاه دیگری که کانون عبادت و نیایش موحدان و خدا پرستان باشد، وجود نداشته است، از ابوذر روایت شده است که از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم راجع به نخستین مسجدی که در زمین بنیاد شده، سؤال کرد. حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: 
مسجد الحرام و پس از آن مسجد الاقصی بنا نهاد شده است».[۹] 
از امیر المؤمنان علی ـ علیه السلام ـ روایتی نقل شده است که مردی از آن حضرت پرسید: «آیا خانه‎ی کعبه، اول خانه ای است که در زمین ساخته شده است؟». 
امام ـ علیه السلام ـ فرمود: 
«خیر، پیش از آن هم خانه هایی بود، لکن خانه‎ی کعبه نخستین خانه‎ی مبارکی است که برای پرستش و عبادت مردمان درست بنا شده است».[۱۰]  



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


 
پرستش هدف مسجد 

(و أنّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه أحدا).[۱۱] 
«مساجد از آن خداست، پس باید احدی جز او را نخوانید». 
در این آیه شریفه، مراد از دعا، عبادت و پرستش است، زیرا در جای دیگر دعا به معنای عبادت آمده است: 
(و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم انّ الّذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم داخرین).[۱۲] 
«پروردگارتان گفت مرا بخوانید تا دعایتان را مستجاب نکنم، کسانی که از عبادت من سر کشی کنند بزودی با کمال خواری داخل جهنّم خواهند شد». 
در اینکه منظور از کلمه‎ی مساجد در این آیه چیست، میان مفسران اختلاف است، برخی بر آنند که منظور از مساجد تمام مکان هایی است که در آنجا برای خدا سجده می شود و از مصادیق آن، «مسجد الحرام» و سایر مساجد است.[۱۳] 
برخی مساجد را اعضای هفتگانه‎ی سجده دانسته اند. این گروه در تأیید ادعای خود، روایتی از امام محمد تقی ـ علیه السلام ـ نقل می کنند که مراد از مسجد، عضوهای هفتگانه بدن آدمی است که در هنگام سجده باید روی زمین قرار گیرد.[۱۴] «مبیدی» نیز گفته است: 
«مراد از مساجد، مکان هایی است که برای نماز و ذکر خدا بنا شده است و از «قتاده» در تفسیر این آیه روایت کرده است که: یهودیان و مسیحیان هنگامی که وارد معابد خود می شدند، به خداوند شرک می ورزیدند. از این رو خداوند به مؤمنان فرمود: «هنگامی که وارد مساجد می شوید خدا را با خلوص نیت بخوانید».[۱۵] 
از مجموع آرای مفسران در این زمینه چنین استفاده می شود که مراد از مساجد، همان مکان هایی است که برای عبادت خداوند بنا شده است و از مصادیق آن، «مسجد الحرام» و دیگر مساجد است. تفسیری که مساجد را عضوهای هفتگانه‎ی سجده دانسته، ممکن است از قبیل توسعه در مفهوم آیه باشد که این معنا نیز در این آیه منظوره شده است. 
نکته‎ی جالب توجه اینکه، خداوند به جهت اهمیت و فضیلت مساجد بر دیگر مکان ها، مسجد را به خود منسوب کرده و متعلق به خود دانسته است تا مزیت آن بر دیگر مکان ها روشن شود. 
اختصاص مساجد به خداوند که منزه از صفات حسّی است، جنبه‎ی سمبلیک دارد و اشارتی است بر اینکه مساجد مورد توجه خاص ذات اقدس اوست، بنابراین، در مساجد جز کار خدایی نباید کار دیگری صورت پذیرد و جز مصالح مسلمانان، امر دیگری نباید مطرح شود; با این توضیح در تأسیس مساجد هم نمی توان نیتی به جز خدا، و هدفی غیر از اعتلای کلمه‎ی توحید داشت. 
تقوا، اساس مسجد 
«(منافقان) کسانی (هستند) که مسجدی ساختند به قصد زیان رساندن بر پیامبر و مؤمنان و تقویت کفر و ایجاد جدایی میان مؤمنان و کمین گاه برای کسانی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بودند. آنان سوگند یاد می کنند که نظری جز نیکی نداشته ایم، اما خداوند گواهی می دهد که آنان دروغ می گویند، هرگز در آن به نماز نایست، آن مسجدی که از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده شایسته تر است که در آن به نماز قیام کنی; چه، در این مسجد، مردانی هستند که دوست دارند پاک و منزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد».[۱۶] 
این آیات در شأن گروهی از منافقان است که با توطئه های «ابو عامر» مسیحی و برای تحقق بخشیدن به اهداف شوم و نقشه های شیطانی خود، به ساختن مسجدی در مدینه اقدام کردند که بعداً به نام «مسجد ضرار» معروف شد; ماجرا از این قرار است که به هنگام ظهور قدرتمند اسلام در مدینه، «ابو عامر» به شدت ناراحت شد، وی برای مبارزه با اسلام با منافقان «اوس» و «خزرج» همکاری صمیمانه ای آغاز کرد. پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم هنگامی که از نقشه ها و اهداف وی آگاه شد، در صدد تعقیب وی بر آمد، «ابو عامر» از مدینه گریخت و به مکه آمد و از آنجا به طائف و سر انجام به شام رفت و در آنجا رهبری منافقان مدینه را بر عهده گرفت او در نامه ای به منافقان مدینه نوشت که لشکری از سپاهیان روم به کمکشان خواهد آمد تا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم و یارانش را از مدینه خارج سازند. 
همچنین از آنان خواست برای خود مسجدی نزدیک مسجد قبا بسازند و در موقع نماز، آنجا گرد آیند و زیر نقاب مسجد، برنامه های خود را عملی کنند. 
هنگامی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم عازم غزوه‎ی «تبوک» بود، گروهی از این منافقان به نزد آن حضرت آمدند و به بهانه‎ی این که افراد ناتوان و بیمار و پیر مردان از کار افتاده نمی توانند در شب های بارانی و سرد زمستانی به مسجد قبا بیایند، از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم خواستند تا اجازه دهد که مسجدی در میان قبیله‎ی خود (بنی سالم) بسازند; پیامبرـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: 
«اکنون آماده نبردم و اگر به خواست خداوند متعال باز گشتم، پیش شما خواهم آمد و با شما در آن نماز خواهم گذارد». 
________________________________________
[۱]. سوره‎ی بقره آیات ۱۴۵، ۱۵۰،۱۵۱،۱۹۱، ۱۹۶، ۲۱۷، مائده / ۲; اعراف / ۲۹ و ۳۱، انفال / ۳۴; توبه / ۷; اسراء ۱; کهف / ۲۱; عنکبوت / ۷; فتح / ۲۵ و ۲۷; حج / ۲۵. 
[۲]. سوره‎ی بقره / ۱۴ و ۱۸۷; توبه / ۱۷ و ۱۸; حج / ۴۰; جن / ۱۸. 
[۳]. بقره/۱۲۵. 
[۴]. رازی، ابو الفتوح: تفسیر، لقیم و حواشی مهدی الهی قمشه ای، انتشارات علمی، تهران ۱۳۲۵، ج ۱، ص ۳۱۱. 
[۵]. همان. 
[۶]. ابراهیم / ۳۷. 
[۷]. بقره / ۱۲۷. 
[۸]. نهج البلاغه: خطبه قاصحه، ص ۲۹۳. 
[۹]. طبرسی، الفضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلامیه تهران، ۱۳۹۰ هـ . ق، ص ۲۰۴. 
[۱۰]. طباطبائی، سید محمد حسین: المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، نشر فرهنگی رجاء، تهران ج ۳، ص ۵۸۲. 
[۱۱]. جن / ۱۸. 
[۱۲]. غافر / ۶۰. 
[۱۳]. المیزان، ج ۲۰، ص ۲۰۶. 
[۱۴]. همان. 
[۱۵]. مبیدی، رشید الّدین، کشف الاسرار و عدّه الابرار، به انضمام علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۳۹، ج ۱، ص ۲۵۶. 
[۱۶] . سوره‎ی توبه،۱۰۷ـ ۱۰۸.

مساجد و جهاد فرهنگی

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


تا کفر و شرک و نفاق در جهان وجود دارد و ظلم و فریب و جهل و اختلاف در جهان یکه تازی می کند، «جهاد فرهنگی» در زندگی بشر ضرورتی اجتناب ناپذیراست.

«قرآن» و «مساجد» و «عالمان دین» مثلث نجات بشریت از فقر و فساد و بیداد هستند.
قرآن، کتاب جهاد فرهنگی؛
مسجد، مدرسه جهاد فرهنگی؛
و عالمان دین، استادن وفرماندهان جهاد فرهنگی هستند.
امروز که هجوم فرهنگی بیگانگان، به ایمان واخلاق و آداب و رفتار مسلمانی بیش از همیشه و با شدت تمام در جریان است، قرآن وادیان آسمانی عموماً مورد هجوم شیطان بزرگ قرار گرفته است.
عقاید آسمانی و ارزش های مشترک ادیان توحیدی و قوانین فطری و عقلی و فرامذهبی، مورد تحقیر و توهین و تمسخر جبهه شیاطین قرار دارد. جهاد فرهنگی و سازماندهی و آموزش نیروهای مؤمن و اصول گرا، یعنی پاسداران فرهنگ پیامبران، آب حیات جامعه هاست. در جوامع اسلامی مهمترین راهکار دفاع و جهاد فرهنگی، ساماندهی فعالیت ها بر سه محور«قرآن»، «مساجد» و «عترت نبوی (ع)» است. محور قرار دادن عالمان دین و آشنایان به فرهنگ نبوی، شرط موفقیت در دفاع و جهاد فرهنگی است. 
اصولاً این مثلث، مثلث نجات بشریت است. قرآن، حبل الله است، عترت و عالمان دین، کشتی نجات بشریت اند و مسجد، کشتی نوح امت اسلامی است. 
رسول اکرم (ص) فرموده است: 
«یجی یوم القیامه ثلاثه یشکون: المصحف، والمسجد و العتره یقول المصحف: یا رب حرقونی و مزقونی. یقول المسجد: یا رب عطلونی و ضیعونی. وتقول العتره یا رب قتلونا و طردونا وشردونا. فأجثوا للرکبتین فی الخصومه فیقول الله لی: انا اولی بذالک؛ (1)
روز قیامت سه چیز به شکایت برمی خیزند: 

قرآن، مسجد و عترت
 

قرآن می گوید: پروردگارا! مرا سوزانیدند و پاره پاره کردند.
مسجد می گوید: بارالها! مرا معطل گذاشتند و تباه کردند.
و عترت می گوید: خداوندا! ما را کشتند و راندند و آواره کردند.
پس برای داوری و حل وفصل شکایت [در روز قیامت ] آماده باشید.
دراین هنگام، خداوند به من می فرماید: من شایسته ترم که از حق این سه دفاع کنم.»
رسول گرامی (ص)وضو گرفتن در هوای سرد را کفاره گناهان و رفت وآمد فراوان به سوی مساجد را نوعی مرزبانی و جهاد می شمارد و واژه «رابطوا» در قرآن (آل عمران /200) را براین گونه «مرزبانی» حمل کرده است.
امام صادق(ع) نیز فرموده است: 
«ثلاثه یشکون الی الله عزوجل: مسجد خراب لا یصلی فیه اهله، و عالم بین جهال، و مصحف معلق قد وقع علیه غبار لا یقرء فیه؛ سه چیز به سوی خدای عزوجل شکوه می برند: 
مسجدی که ویران باشد و درآن نماز نخوانند.
عالمی که بین جاهلان باشد.
و قرآنی که غبار روی آن را گرفته وخوانده نشود».(2)
امام صادق(ع) از رسول اعظم(ص)نقل کرده است: 
«من کان القرآن حدیثه و المسجد بیته، بنی الله لی بیتاً فی الجنه، (3) کسی که سخنش قرآن و خانه اش مسجد باشد، خداوند برای او دربهشت خانه ای بنا می کند».
ارتباط قرآن، مسجد و عالمان دین، پیوندی ناگسستنی و همچون پیوند کتاب، مدرسه و معلم است که مسیر پیشرفت فرهنگی از دل این مثلث حیات بخش می گذرد.
قرآن، کتاب فلاح و رهایی بشریت از حاکمیت زر و زور و تزویر است.
مسجد، مدرسه بزرگ و دانشگاه مطلوب و محبوب الهی است.
پیامبران وامامان وعالمان دین نیز استادان و معلمان و آموزگاران نظام آموزشی برگزیده ی خداوند متعال هستند.
تعطیل و تخریب و اخلال در نظام تربیتی و آموزشی خدا، بزرگ ترین ستم بر بشریت و بزرگ ترین جنایت فرهنگی و تلاش همیشگی جبهه ی استکبار و کفر و شرک جهانی است.

مساجد؛ پایگاه مقاومت فرهنگی 
 

تخریب مساجد در جمهوری آذربایجان، 
آتش زدن مساجد در پاکستان، 
تخریب مسجد بابری در هندوستان، 
تخریب و تعطیل مساجد شیعه در عربستان، انفجار مساجد در عراق و...
همه وهمه، یک هدف را دنبال می کند، و از یک انگیزه شیطانی ریشه می گیرد. همه و همه، در پی قطع ارتباط انسان و خدایند. حقیقت این است که خدا، بزرگ ترین مشکل صهیونیسم و کفر و استکبار جهانی است و چون خدا را نمی توانند از نظام آفرینش حذف کنند، به قلع و قمع و تخریب و توهین و تعطیل و رقیب تراشی برای آیات الهی، پیامبران الهی، کتب الهی، مساجد الهی، شخصیت های الهی و آمران به معروف و ناهیان از منکر می اندیشند و هرکجا به گونه ای اقدام می کنند.
به این آیات قرآنی دقت کنید: 
(و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها اولئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین لهم فی الدنیا خزی ولهم فی الاخره عذاب عظیم)(4)؛
«و کیست ظالم تر از آنکه از یاد خدا در مساجد جلوگیری کند و در تخریب آن بکوشد؟ آنان حق ورود به مساجد جز درحال ترس و وحشت نداشته اند. بهره ایشان در دنیا، خواری و بی آبرویی و در آخرت، عذاب بزرگ است».
امروزه آمریکا و انگلیس و حکومت های وابسته و گروهک های پرورده ی آنها با همه امکانات به جنگ سخت افزاری و نرم افزاری با فرهنگ مساجد و عقاید پیامبران و هویت آنان می پردازند.

اقدامات زیر، نمادهای این تلاش های شیطانی است :
 

1-برگزاری مسابقه کاریکاتور در توهین به پیامبر بزرگ اسلام، توسط خبرگزاری های غربی.
2-برگزاری جشنواره جوک علیه ادیان و مذاهب.
3-انفجار در مسیر کاروان های زیارتی.
4-انفجار مسجد دیسی در یوسف خیل (ولایت پک تیای افغانستان).
5-انفجار مسجد براثا در بغداد، با 77 شهید و 130 زخمی.
6-انفجار مسجد جامع زاهدان، با 28 شهید و حدود سیصد زخمی.
7-تخریب مساجد صعده، توسط جنگنده های آمریکایی.
8-ممنوعیت ساختن مناره برای مساجد در سوئیس.
9-اختلاف افکنی در میان فرزندان مساجد در بلاد گوناگون.
این اقدامات، احساس خطر اردوگاه شیطان از بیداری و اتحاد و همکاری فرزندان مساجد دنیای اسلام را نشان می دهد.

  ادامه مطلب ...

آثار گوناگون مسجد

آثار فردی 
۱. بررسی آثار عبادی مسجد 
یکی از ارکان اساسی ادیان الهی و به ویژه اسلام، عبادت است. عبادت؛ یعنی راز و نیاز کردن با خداوند و نجوا گفتن با او. جوهر و جان این نیایش، حضور قلب و توجه به خداست.[۱]

برای فراهم شدن عبادتی این چنین، به شرایط و عوامل فراوانی نیاز هست که مکان عبادت، یکی از آن هاست. برای نمونه، نماز در کوچه و خیابان، حتی در صورت درست بودن، نمی تواند با حضور قلب همراه باشد. اسلام با در نظر گرفتن مکانی به نام مسجد و قرار دادن مقرراتی ویژه برای آن، در حقیقت مکان مناسبی را برای نماز و ارتباط بندگان با خداوند پیش بینی کرده است. نام مسجد، گواه درستی این سخن است. مسجد؛ یعنی جای سجده، کرنش در پیشگاه خداوند و به دیگر سخن؛ یعنی جایگاه نماز و تقرب جستن به خداوند بزرگ؛ زیرا سجده، برترین نمونه و شکل عبادت و بندگی است. 
جایگاه معبد در اسلام و دیگر ادیان الهی 
بشر بر پایه فطرت خود، توحید و یگانگی خداوند را درک می کند و ذات پاک حق را از وابستگی به زمان و مکان خاص، منزه می داند. با این حال، گویا یک گرایش فطری دیگر نیز او را وادار می کند تا در مکانی که انتساب بیشتری با خداوند دارد به عبادت او بپردازد. گویا جایگاهی که منسوب به خداست، بهتر می تواند بشر را از امواج دغدغه ها و اضطراب ها دور و به ساحل آرامش نزدیک کند. 
از همین رو، تاریخ معبد و پرستش گاه، به اندازه عمر انسان قدمت دارد. باستان شناسان از معبدهایی خبر می دهند که از آغاز پیدایش انسان وجود داشته اند. قرآن مجید نیز نام معروف ادیان الهی را با نام پرستش گاه های آن ها همراه کرده است.[۲] پیروان ادیان گذشته وظیفه داشتند که نماز را فقط در پرستش گاه های خود به جا آورند و نمازگزاران در خارج از معبد، تنها از روی ناچاری برای آنان روا بوده است. 
در اسلام با آن که بر نمازگزاران در مسجد تأکید فراوان شده، ولی نماز در خارج از مسجد نیز صحیح است. 
این حکم الهی علاوه بر آن که کار را برای امت پیامبر آسان کرده است، نکته ای لطیف نیز در خود پنهان دارد که عالمان الهی آن را چنین بیان کرده اند:  
ادامه مطلب ...

دستورى براى نمازهاى قضاى گذشته که فراموش شده

دستورى براى نمازهاى قضاى گذشته که فراموش شده 
امیرالمومنین علیه السلام فرمود شنیدم از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله هر کس ترک کند نماز را از روى جهالت و نداند چقدر باید قضا کند شب دوشنبه پنجاه رکعت نماز بخواند با حمد و سوره و روزه بگیرد روز دوشنبه را و ظهر دوشنبه نیز پنجاه رکعت (25 نماز دو رکعتى ) با حمد و سوره بخواند بعد از فراغت صد مرتبه استغفار کند این عمل مطابق با صد سال نماز قضا شده خدا حساب مى فرماید ولى اگر بداند چقدر قضاء دارد باید همه آن را بجا آورد.

شرایط نمازى که انسان را از کردار و گفتار زشت بازمى دارد

شرایط نمازى که انسان را از کردار و گفتار زشت بازمى دارد
کراجکى در کتاب کنزالفوائد ذکر کرده که در حدیث آمده که : ابوجعفر منصور خلیفه عبّاسى ] در روز جمعه اى در حالى که بر دست حضرت صادق جعفر بن محمّد (ع تکیه زده بود، بیرون آمد. مردى - که رزام آزاد شده خالد [یا: خادم ] بن عبداللّه نامیده مى شد - گفت : این کیست که آنقدر در نزد امیرالمؤمنین یعنى منصور ارجمند است که وى بر دست او تکیه زده است ؟
گفته شد: او، جعفر بن محمّد صادق - صلّى اللّه علیه - است ؟
وى گفت : به خدا سوگند، نمى دانستم [اگر مى دانستم ،] بى گمان آرزو مى کردم که گونه ابى جعفر [منصور، برزیر] نعلین و پاى افزار جعفر مى بود. سپس در جلو منصور ایستاد و گفت : اى امیرالمؤمنین ! آیا اجازه هست سؤ الى بکنم ؟ منصور گفت : از ایشان [یعنى امام صادق (ع )] بپرس . [وى گفت : من مى خواهم از تو بپرسم .منصور گفت : از او بپرس [پس رزام رو به امام جعفر بن محمّد(ع ) کرد و گفت : مرا از نماز و حدود و احکام آن خبر ده . حضرت صادق (ع ) فرمود: نماز چهار هزار حدّو حُکم دارد که تو نسبت به همه آنها مورد بازخواست قرار نمى گیرى . گفت : تنها حدود و احکامى را که ترک کردن آن جایز نیست و نماز جز به آن کامل نمى گردد، بفرما.امام صادق (ع ) فرمود: نماز کسى تامّ و کامل است که طهارت کامل داشته ، و کامل و بالغ بوده  (1)، و ساتر داشته باشد، و راست بایستد، و نسبت به خدا شناخت و معرفت داشته و [در پیشگاه او] بایستد، و آرام گرفته و اظهار خشوع و تواضع نموده و استوار باشد، آنگاه میان حالت نومیدى و آزمندى ، و شکیبایى و بى تابى بایستد، به گونه اى که گویى نوید پروردگار تنها متوجّهِ او، و وعده عذاب تنها براى اوست ، و تمام اموال و دارایى خویش [یا: آرمانهاى خویش ] را در راه خدا بذل نموده و تمام اهداف [یا: وجود و تعلّقات خود را] خیال انگاشته ، و نَفْس خود و هرچیز ارجمند در نزد خویش را در راه خشنودى خداوند بذل نموده ، و بدون اینکه انتظار چیزى را بکشد، پیش به سوى او وسطِ راه و راه راست را طى نماید، و وابستگى هاى اهتمام ورزیدن را با چشمِ توجّه به خداوندى که قصد سیر به سوى او را نموده و مى خواهد به درگاه او وارد شده ، قطع نماید، و از او اجازه ورود بگیرد.پس هرگاه کسى اینچنین عمل کند،نمازش همان نمازى خواهد بود که به خواندن آن امر، و از آن خبر داده شده است که : براستى نماز انسان را از کردار و گفتار زشت و ناپسند باز مى دارد.(2)
آنگاه منصور رو به امام صادق (ع ) کرده و عرض کرد: اى اباعبداللّه ، ما پیوسته از دریاى [علم ] تو استفاده نموده ، و به سوى تو نزدیکى مى جوییم ، ما را از کورى باطنى بینا گردانیده ، و به نور هدایت خویش ، شب تاریک و امور پیچیده را روشن مى نمایى ، و لذا ما همواره در انوار پاکیزه و دریاى لبریز دانش تو شناور هستیم .(3)

پی نوشته ها :

1- در مدرک این حدیث ، کتاب کنز الفوائد به جاى این عبارت آمده است : و اهتمام تمام داشته ...

2- اشاره به آیه شریفه 45 از سوره عنکبوت (29) که مى فرماید:

إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَالْمُنْکَرِ.

3- کنزالفوائد، ج 2 ص 223 - تنها با این تفاوت که به جاى جمله آخر یعنى : ولذا، ما همواره در انوار پاکیزه و دریاى لبریز دانش تو شناور هستیم آمده است : بدون اینکه از تو جدا و منحرف گردیم .

آیت الله جاودان در جلسه اخلاق

آیت الله جاودان در جلسه اخلاق

اگر نمازت خراب است هیچ کدام از کارهایت ارزش ندارد

مومن باید نماز را مهم بداند و برای نماز ارزش قائل شود،خود مهم دانستن نماز جزء یکی از شرایط مهم نماز است. این را بدانید که همیشه تمام خوشبختی شما و اصلا کل آینده و سرنوشتتان وابسته به نماز است.

 

فرق اسم الله با بقیه اسامی و صفات خداوند

خداوند دارای اسامی و صفات های مختلفی است که هر کدام نشان دهنده ی یکی از صفات های خداوند است اما کلمه ی الله اسم ذاتی است که  همه ی صفت های کمال حضرت حق را در بر می گیرد وبه نوعی کلمه ی الله اسم جامعی است که تمام خوبی ها و نیکی ها را در خود جمع کرده است . در کلمه ی الله هم عالم وجود دارد، هم غافر و....

او سرپرست مسلمین بود

در آیات متعددی از سوره های قران کریم آمده است که پیامبر ولی و سرپرست مسلمین است که این امر مخصوص پیامبر است .اگر تمام آدم ها خوبی ها را در خود جمع بکنند نمی توانند که پیغمبر بشوند ،چون که پیامبری یک امر منحصری است و هر کسی نمی تواند به این جایگاه برسد،مگر این که خداوند آن را برگزیند.

 الله اسم اعظم است

همیشه این موضوع را بخاطرتان بسپارید که جهان توسط اسماء الهی اداره می شود،اسم رازق روزی خلق را می دهد ،اسم خالق یعنی این که هر چی مخلوق است خدا خلق کرده است،اسم غافر همه ی گناهان را می آمرزد.همه ی اسماء الهی هر کدامشان به یک صورت و یک شکل ویژه ای دنیا و عالم هستی را اداره می کنند،اما همینطور که گفتم اسم الله اسم اعظم است به خاطر اینکه همه ی صفات و خوبی ها را در خود جمع کرده است

حضرت نوح بیش از هزار سال زحمت کشید و تلاش کرد تا مردم را آگاه سازد،خیلی سخت است که پیامبری هزار سال با انسان های نادان زندگی کند و این کار خیلی دشوار است و شکنجه اش از هر شکنجه ای بدتر است اما پس از این همه رنج ودردی که حضرت نوح تحمل کرد عده ی قلیلی حضرت نوح را همراهی کردند که آن عده ی کمی که حضرت نوح را پذیرفتند بچه  ها و فرزندان آن حضرت بودند و در قرآن آمده است که بعد از طوفان نوح فقط نوح و فرزندانش باقی ماندند،مردم معمولی و عادی  هیچ کدامشان حضرت نوح را نپذیرفتند وبه ایشان اعتماد نکردند و سرانجامش این شد که تمام  آن هایی که اعتماد نکردند غرق شدند صحبت این جا است که حضرت نوح بعد از مدت زیادی توانست فقط عده ی کمی را هدایت کند اما حضرت محمد در مدت کوتاهی هزاران نفر از مردم آن زمان که بیشترشان نادان و جاهل بودند را مسلمان کرد و رفتار و آداب اسلامی را به آنان آموزش داد.

 اگر نمازت خراب است...

در میان عبادات ها نماز یکی از برجسته ترین مهم ترین اعمال محسوب می شود. تمام کارهایی که انسان در طول روز انجام می دهد وابسته به نماز است.اگر انسان همه ی کارهای خوب را انجام می دهد ولی نماز نخواند اصلا آن کارهایی خوبی که انجام داده است به درد نمی خورد،اگر نمازت خراب است هیچ کدام از کارهایت ارزش ندارد. یکی از چیز هایی که خیلی مهم است در نماز این است که مومن باید نماز را مهم بداند و برای نماز ارزش قائل شود،خود مهم دانستن نماز جزء یکی از شرایط مهم نماز است. این را بدانید که همیشه تمام خوشبختی شما و اصلا کل آینده و سرنوشتتان وابسته به نماز است.از من به شما نصیحت:اگر نماز را مهم بدانی و به آن درست عمل کنی در آینده به سعادت و خوشبختی می رسی و تمام کارهایت به برکت نماز درست می شود، اگر به نمازت بی اهمیت باشی....

آداب تحویل سال و آغاز سال نو

آداب تحویل سال و آغاز سال نو

از نگاه آیت الله مجتبی تهرانی

آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق ضمن طرح این پرسش که «در لحظات آخر سال چه کنیم؟»، با استناد به احادیثی از امیرالمؤمنین، امام حسین و امام صادق علیهم السلام به این پرسش پاسخ گفت.

 

آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق با طرح این پرسش که «در نوروز چه باید کرد؟»، ضمن پاسخ به آن مباحثی را در این زمینه مطرح کرد که مشروح آن در پی می‌آید:

* ضرورت تنبّه در کنار مباحث علمی

اگر بنا باشد همیشه مباحث علمی را بدون اینکه در کنارش تنبّهی برای ما وجود داشته باشد مطرح کنیم فکر میکنم فایدهای نداشته باشد، لذا خوب است گاهی برای ایجاد تنبّه مسائلی را مطرح کرده و در آن تأمّل کنیم.

 

* غفلت از «مرور ایّام» و «گذشت زمان»

از جمله این مسائل مسئله «مرور ایّام» است. به تعبیر همگانی انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت میکند و این غفلت موجب می‏شود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است بیدار نشود. در این عالم اموری که موجب اعتبار و پندپذیری می‏گردد زیاد است امّا انسان از آن عبرت نمیگیرد! علی(علیهالسلام) می‏فرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسأله «گذشت زمان» است.

 

* هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان

امام صادق(علیهالسلام) به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد می‏شود مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»،  من در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت میدهم و تو بعد از این هیچ‏گاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت.

زمانها میگذرد و همه آن‏ها برای انسان گواه هستند. این‏طور نیست که ما فکر میکنیم! اعمال و کردار ما در زمان محو نمیشود، بلکه همه آن‏ها ثبت می‏گردد. به تعبیراتی که در روایات آمده است توجّه کنید! دارد که ایّام و روزها بر انسان شهادت میدهند و روز جدید که میآید زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده؛ چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت می‏دهم.

 

* ما خود تشکیل‏دهنده زمان هستیم

حتّی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که ایّام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسانها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که می‏رویم و می‏گذریم و خواهیم گذشت.

 

* هر روز که می‏گذرد، تو کم می‏شوی!

از حسین‌بن علی(علیهماالسلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»، ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که میگذرد مقداری از ما نیز میگذرد و از ما کاسته می‏شود، هر ماه و سالی که می‏گذرد یک ماه و سال نیز از ما کاسته می‏شود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که می‏گذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر او است نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم میگذرد.

 

* امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت!

یک سال دیگر گذشت، امّا آیا با سپری شدن این زمان من هنوز وجود دارم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال بخشی از هستی من نیز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستیاش کاسته شده متنبّه و متذکّر شود . خوب است همان طور که نسبت به امور مادّیاش فکر می‏کند نسبت به عمر و هستیاش نیز فکر کند تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است.

 

* این ایّام، وقت حساب‏رسی نسبت به عمر است!

علی(علیهالسلام) در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که؛ «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرکترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین»، وقتی علی(علیهالسلام) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچ‏گاه به سوی تو باز نمی‏گردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو می‏پرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟

  ادامه مطلب ...

سیره عملی امام خمینی (رحمة الله علیه) درباره نماز

سیره عملی امام خمینی (رحمة الله علیه) درباره نماز

امام راحل(ره)به مصداق‏ العلماءُ ورثةُ الانبیاء در اسوه‏ بودن نیز از انبیاء ارث برده‏ است.وقتی می‏توان آن‏ حضرت را اسوه قرار داد که بر سیرهء نظری و عملی ایشان‏ وقوف داشته و آنگاه تبعیت‏ کرد.

برای رسیدن به این مقصود، خاطراتی از ایشان را به‏ اختصار می‏آوریم تا تحلیل‏ مختصری از رفتار آن حضرت را چراغ راه خود قرار دهیم.

 

1.خانم فریده مصطفوی

امام همهء مستحبات نماز را انجام می‏دادند.به نماز اول وقت‏ خیلی مقید بودند و همیشه ما را به نماز اول وقت توصیه‏ می‏کردند.آقا همیشه در موقع نماز حتما عطر می‏زدند.

 

2.حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی

یکبار امام نماز مغرب را خوانده و مشغول تعقیبات و مستحبات پس از نماز بودند که آقایان آیت اللّه خامنه‏ای،حجت‏ الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی،آیة اللّه موسوی‏ اردبیلی و میر حسین موسوی به محضر ایشان رسیدند.یکی‏ یکی سلام می‏کردند و امام همین طور که رو به قبله نشسته و مشغول تعقیبات بودند بدون اینکه صورتشان را برگردانند اندکی سرشان را پایین می‏آوردند و جواب سلام را می‏دادند.

آقای هاشمی خیال می‏کرد امام در حال نماز است که فقط پاسخ سلام آنها را داده است،لذا گفتند:مثل اینکه آقا دارد نماز می‏خواند.حال آنکه امام حتی مشغول نوافل نشده بودند و همانطور رو به قبله نشسته بودند.بعد بلند شدند و اذان و اقامه‏ نماز عشا را خواندند و بعد از نماز بود که برگشتند به طرف آقایان و احوالپرسی کردند.ایشان تا این حد مقید بودند که حتی در تعقیبات‏ نمازشان به این طرف و آن طرف‏ نگاه نکنند.

 

3.آقای غلامعلی رجایی

آن گونه که خود شاهد بوده‏ام یا از نزدیکان امام شنیده‏ام نکتهء مورد اتفاق همگان این است که امام‏ مستحبات نماز را کاملا بجای‏ می‏آوردند مثلا در سجده مستحب است بینی انسان به خاک‏ گذاشته شود،لذا امام گاهی از دو مهر کوچک و گاهی از یک‏ مهر بزرگ برای رعایت این استحبات استفاده می‏کردند.همچنین‏ پس از تشهد مستحب است گفته شود«فتقبل شفاعته و ارفع درجته»که امام در تمام نمازهایشان این استحبات را رعایت می‏کردند.

 

4.آقای عیسی جعفری

تا جای که من سال‏ها در محضر امام بوده‏ام می‏توانم بگویم‏ امام هیچوقت نماز غفیله‏شان را بین نماز مغرب و عشا را ترک‏ نکردند.آقا اخیرا این نماز و سایر نوافل را به صورت‏ نشسته می‏خواندند.

 

5.آقای عیسی جعفری

من بارها شاهد بودم که امام پس از اینکه نماز واجبشان تمام‏ می‏شد هردو دست را به روی چشمانشان می‏گذاشتند و آیت‏ الکرسی و آیات دیگری را که در این رابطه‏ وارد است می‏خواندند.

 

6.آقای عیسی جعفری

امام زیارت معصومین علیهم السلام پس از هر نماز را ترک نمی‏کردند ایشان معمولا پس از اینکه نمازشان تمام می‏شد و تعقیبات و نوافل و اذکار و مستحبات را به جا می‏آوردند برمی‏خاستند و به معصومین(ع)سلام می‏فرستادند.

 

7.حجت الاسلام و المسلمین ناصری

امام در سجده آخر نماز ذکری را خیلی آهسته می‏خواندند که من‏ هرچه دقت می‏کردم،نمی‏شنیدم که چه ذکری را می‏گویند تا اینکه یک روز که با امام از حرم حضرت امیر المؤمنین(ع) می‏آمدیم در مسیر از ایشان پرسیدم:آقا در سجدهء آخر نمازتان‏ یک ذکری را آهسته می‏گویید این ذکر چی هست؟فرمودند: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت».

 

  ادامه مطلب ...

دو شرط لازم برای قبولی نماز

دو شرط لازم برای قبولی نماز

آن نمازی روی قلب انسان مۆثّر است که با حضور قلب باشد، نه هر نمازی. حضور قلب هم، ابتدا متوقف بر دو چیز است: یک؛ فراقت وقت و دو؛ فراقت قلب.

 

مطلق نماز مستحب موجب تطهیر قلب نمی‌شود!

باید قلب را، هم با حالت تأدیب کرد و هم با عمل خارجی. حالت عبارت از خشیت است. در روایت است که خداوند به حضرت عیسی خطاب فرمود: «یا عیسى أدب قلبک بالخشیة»[1]. از طرفی هم در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) بود که حضرت در باب عمل فرمودند: «إِنَّ الْقَلْبَ یَحْیَا وَ یَمُوتُ »؛ قلب زنده می‌شود و می‌میرد، آن موقع که زنده شد؛ « فَأَدِّبْهُ بِالتَّطَوُّعِ ». «وَ إِذَا مَاتَ فَاقْصُرْهُ عَلَى الْفَرَائِضِ »؛ من این جمله را توضیح ندادم، بعد متوجّه شدم که چه بسا ممکن است در کار یک اشتباهاتی بشود.

یعنی اگر بخواهی قلب را از نظر عمل ادب کنی، با چه عملی باید این کار را بکنی؟ حضرت فرمود: با تطوّع. تطوّع عبارت از نافله است، نمازهای نافله مستحبّی را تطوّع گویند. چون ذیل آن روایت، هست که؛ «وَ إِذَا مَاتَ فَاقْصُرْهُ عَلَى الْفَرَائِضِ»؛ یعنی واجبات. ما هم نماز واجب داریم و هم مستحب.

آیا مطلق نماز مستحب، موجب تأدیب قلب، یعنی تطهیر قلب از حبّ ما سوی الله، می‌شود؟ نه؛ مطلقاً این طور نیست. چه بسا آن موقع که نماز مستحبّی می‌خواند، فکرش آن طرف‌تر از دنیا باشد. حبّ به پول، مال، جاه و مقام داشته باشد. 

 

  ادامه مطلب ...

اگر در نماز حضور قلب ندارید حتما بخوانید!

بدست آوردن آن چنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.

 

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند.

 

حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز باشد کسی که بیشتر ساعات عمر خود را در بیهوده کارى و لهو و لعب می گذراند نمی تواند در نماز حضور قلب پیدا کند زیرا به هر آنچه انسان مشغول باشد، قوه مخیّله (که کارش صورت سازى است) در نماز همان عمل را در نظرش جلوه می دهد و هر چه بخواهد حواس خود را جمع کند فورى موهومات و خیالات به سراغ او می آید و حواسش را متفرّق می گرداند اما کسى که در همه وقت همه اعمال وافکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همه کار تحصیل رضاى حق تعالى باشد، چنین کسى بخوبى می تواند بنا بر عادت، خود را از موهومات و خیالات فاسد حفظ نماید و حضور قلب پیدا کند آن وقت است که حالت خشوع و خضوع پیدا می نماید. ( تفسیر مخزن العرفان ج۹ ص۹)

 

مقصود از حضور قلب در نماز این است که هر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، اعم از افکار مربوط به دنیای خود یا دیگران باشد را از خود دور گرداند، اما افکاری که منافات با روح عبادت نداشته باشد خدشه ای به حضور قلب نمی زند، البته این یک مسئله شخصی است و هر فردی به خوبی درک می کند چه افکاری حضور قلب او را از بین می برد و باید از آنها خودداری کند و این را هم می دانیم که حضور قلب درجاتی دارد و انسانی که از درجات بالای حضور برخوردار است، مطلقا از غیر خدا و امور خدایی چشم می پوشد.

 

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، اموری را بیان نموده اند که رعایت آنها می تواند مفید باشد. ( تفسیر نمونه ج ۱۴ص۲۰۵-۲۰۶)

 

۱ـ بدست آوردن آن چنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد. یعنی نماز گزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو به رو می شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه ی کمالات بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الهی هدفمند است، و از افعال الهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صراط مُسْتَقیم» یعنی اطاعت از همه دستورات و قوانین الهی که مهم ترین و بارز ترین آنها، در قالب عبادت تجلی می یابد.

اگر کسی فلسفه عبادت را نداند نصیبی از آن نمی برد و فلسفه عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.

 

  ادامه مطلب ...

احکام نماز | شکستن نماز

احکام نماز | شکستن نماز

 

شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است ، ولی برای  حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی  ندارد.

اگر حفظ جان خود انسان یا کسی که حفظ جان او واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می باشد بدون شکستن نماز ممکن نباشد باید نماز را بشکند ولی شکستن نماز برای مالی  که اهمیت ندارد مکروه است.

اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلب کار طلب خود را از او مطالبه کند چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد

باید در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز دادن طلب او ممکن نیست باید نماز را بشکند و طلب او رابدهد، بعد نماز را بخواند.

اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است چنانچه وقت تنگ باشد باید نماز را تمام کند و اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد نماز را به هم نمی زندباید در بین نماز تطهیر کند بعد بقیه نماز را بخواند و اگر نماز را به هم می زند باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیر نماید بعد نماز را بخواند. کسی  که باید نماز را بشکند اگر نماز را تمام کند معصیت کرده ولی نماز او صحیح است اگر چه احتیاط مستحب آن است که دوباره بخواند.

اگر پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید که اذان یا اقامه را فراموش کرده ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشکند.

 

احکام نماز | احکام شکیات

احکام نماز | احکام شکیات

اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده یا نه مثلا شک کند که حمد خوانده یا نه چنانچه مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد نشده باید آنچه را که در انجام آن شک کرده به جا آورده و اگر مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد شده به شک خود اعتنا نکند.

اگر در بین خواندن آیه ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه، یا وقتی آخر آیه را می خواند شک کند که اول آن را خوانده یا نه باید به شک خود اعتنا نکند.

اگر بعد از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده یا نه باید به شک خود اعتنا  نکند.

اگر در حالی که به سجده می رود شک کند که رکوع کرده یا نه یا شک کند که بعد از رکوع ایستاده یا نه ، به شک خود اعتنا نکند.

اگر در حال برخاستن شک کند که تشهد را به جا آورده یا نه باید اعتنا نکند، ولی اگر شک کند که سجده را به جا آورده یا نه باید برگردد و به جا آورد.

کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می خواند شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه ،باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از آن که مشغول حمد یا تسبیحات شود شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه ،باید به جا آورد.

اگر شک کند که یکی از رکن های نماز را به جا آورد یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده باید آن را به جا آورد، مثلا اگر پیش از خواندن تشهد شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه، باید به جا آورد و چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را به جا آورده بوده چون رکن زیاد شده نمازش باطل است .

اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده باید آن را به جا آورد، مثلا اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه باید حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن یادش بیاید که آن را به جا آورده بوده چون رکن زیاد نشده نماز صحیح است .

اگر شک کند که رکنی را به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول تشهد است اگر شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر یادش بیاید که آن رکن را به جا نیاورده در صورتی که مشغول رکن بعد نشده باید آن را به جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است. مثلا اگر پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید که دو سجده را به جا نیاورده باید به جا آورد و اگر در رکوع یا بعداز آن یادش بیاید نمازش باطل است .

اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه ، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده باید به شک خود اعتنا نکند،مثلا موقعی که مشغول خواندن سوره است اگر شک کند که حمد را خوانده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده در صورتی که مشغول رکن بعد نشده باید به جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش صحیح است بنابراین اگر مثلا در قنوت یادش بیاید که حمد را نخوانده باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید نماز او صحیح است .

اگر شک کند که سلام نماز را گفته یا نه یا شک کند درست گفته یانه ، چنانچه مشغول تعقیب نماز یا مشغول نماز دیگر شده ، یا به واسطه انجام کاری که نماز را به هم می زند از حال نمازگزار بیرون رفته باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از اینها شک کند باید سلام را بگوید ، اما اگر در صحیح گفتن سلام شک کند در هر صورت باید به شک خود اعتنا ننماید چه مشغول کاردیگر شده باشد یا نه .

احکام نماز | احکام سجده

احکام نماز | احکام سجده

 

نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب بعد از رکوع دو سجده کند و سجده آن است که پیشانی و کف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد.

دو سجده روی هم یک رکن است که اگر کسی در نماز واجب عمدا یا از روی فراموشی هر دو را ترک کند یا دو سجده دیگر به آنها اضافه نماید، نمازش باطل است .

اگر عمدا یک سجده کم یا زیاد کند نماز باطل می شود، و اگر سهوا یک سجده کم کند حکم آن بعدا گفته خواهد شد.

اگر پیشانی را عمدا یا سهوا به زمین نگذارد سجده نکرده است اگر چه جاهای دیگر به زمین برسد، ولی اگر پیشانی را به زمین بگذارد و سهوا جاهای دیگر رابه زمین نرساند یا سهوا ذکر نگوید سجده صحیح است .

 

ذکر سجده

در سجده هر ذکری بگوید کافی است ولی احتیاط واجب آن است که مقدار ذکر از سه مرتبه "سبحان الله " یا یک مرتبه "سبحان ربی الأعلی و بحمده " کمتر نباشد و مستحب است "سبحان ربی الأعلی و بحمده " را سه یا پنچ یا هفت مرتبه بگوید.

در سجود باید به مقدار ذکر واجب ،بدن آرام باشد. و موقع گقتن ذکر مستحب هم اگر آن را به قصد ذکری که برای سجده

دستور داده اند بگوید، آرام بودن بدن لازم است .

اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد،عمدا ذکر سجده را بگوید یا پیش از تمام شدن ذکر عمدا سر از سجده بردارد، نماز باطل است .

اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد سهوا ذکر سجده را بگوید و پیش از آن که سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه کرده باید دوباره درحال آرام بودن ذکر را بگوید. اگر بعد از آن که سر از سجده برداشت ، بفهمد که پیش از آرام گرفتن بدن ذکر را گفته یا پیش از آن که ذکر سجده تمام شود سر برداشته ، نمازش صحیح است .

اگر موقعی که ذکر سجده را می گوید یکی از هفت عضو را عمدا از زمین بردارد ، نماز باطل می شود ولی موقعی که مشغول گفتن ذکر نیست اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد، اشکال ندارد.

 

اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده سهوا پیشانی را از زمین بردارد نمی تواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند، ولی اگر جاهای دیگر را سهوا از زمین بردارد باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.

  ادامه مطلب ...

احکام نماز | قنوت در نماز

احکام نماز |  قنوت در نماز

در تمام نمازهای واجب و مستحب پیش از رکوع رکعت دوم مستحب است قنوت بخواند و در نماز وتر با آن که یک رکعت می باشد خواندن قنوت پیش از رکوع مستحب است و نماز جمعه در هر رکعت یک قنوت دارد و نماز آیات پنج قنوت و نماز عید فطر و قربان در رکعت اول پنج قنوت و در رکعت دوم چهارقنوت دارد.

اگر بخواهد قنوت بخواند به احتیاط واجب باید دستها رابلند کند و مستحب است دستها را تا مقابل صورت بلند نماید و کف دستها را رو به آسمان قرار دهد و به قصد رجاء انگشتان دستها را به جز ابهام به هم بچسباند و هردو کف دستها را پهلوی  هم متصل به هم قرار دهد و نگاهش هنگام قنوت به

کف دستهایش باشد.

در قنوت هر ذکری بگوید اگر چه یک "سبحان الله باشد کافی است و بهتر است بگوید"لا اله الا الله الحلیم الکریم، لا اله الا الله العلی العظیم ، سبحان الله رب السموات السبع و رب الأرضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و الحمد لله رب العالمین ".

مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند. ولی برای کسی  که نماز را به جماعت می خواند، اگر امام جماعت صدای او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نیست .

اگر عمدا قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید.

احکام نماز | احکام رکوع

احکام نماز |  احکام رکوع

 

در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازه ای خم شود که بتواند دست را به زانو بگذارد، و این عمل را رکوع می گویند.

اگر به اندازه رکوع خم شود ولی دست ها را به زانو نگذارد اشکال ندارد.

هرگاه رکوع را به طور غیر معمول به جا آورد، مثلا به چپ یا راست خم شود،اگر چه دست های او به زانو برسد صحیح نیست .

خم شدن باید به قصد رکوع باشد، پس اگر به قصد کار دیگری  مثلا برای کشتن جانور خم شود، نمی تواند آن را رکوع حساب کند بلکه باید بایستد و دوباره برای رکوع خم شود، و به واسطه ی این عمل ، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمی شود.

کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد، مثلا دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو می رسد یا زانوی او پایین تر ازمردم دیگر است که باید خیلی خم شود تا دستش به زانو برسد باید به انداره ی معمول خم شود.

کسی که نشسته رکوع می کند باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر است به قدری خم شود که صورت نزدیک جای سجده برسد.

انسان هر ذکری در رکوع بگوید کافی است ولی احتیاط واجب آن است که به قدر سه مرتبه "سبحان الله یا یک مرتبه "سبحان ربی العظیم و بحمده "کمتر نباشد.

ذکر رکوع باید دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود و مستحب است آن را سه یا پنچ یا هفت مرتبه بلکه بیشتر بگویند.

در رکوع باید به مقدار ذکر واجب ، بدن آرام باشد و در ذکر مستحب هم اگر آن را به قصد ذکری که برای رکوع دستور داده اند بگوید بنابر احتیاط واجب ، آرام بودن بدن لازم است .

اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را می گوید، بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود باید بعد ازآرام گرفتن بدن بنابر احتیاط واجب دوباره ذکر را بگوید ولی اگر کمی حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج نشود، یا انگشتان را حرکت دهد اشکال ندارد.

اگر پیش از آن که به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد عمدا ذکر رکوع را بگوید نمازش باطل است .

اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب ، عمدا سر از رکوع بردارد نمازش باطل است ، و اگر سهوا سر بردارد چنانچه پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود، یادش بیاید که ذکر رکوع راتمام نکرده ، باید در حال آرامی بدن دوباره ذکر را بگوید،و اگر بعد از آنکه از حال رکوع خارج شد، یادش بیاید، نماز او صحیح است .

اگر نتواند به مقدار ذکر در رکوع بماند در صورتی  که بتواند پیش ازآنکه از حد رکوع بیرون رود ذکر را بگوید، باید در آن حال تمام کند. و اگر نتواند، در حال برخاستن ذکر را به قصد رجاء بگوید.

اگر به واسطه ی مرض و مانند آن در رکوع آرام نگیرد نماز صحیح است ، ولی باید پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود، ذکر واجب یعنی "سبحان ربی  العظیم وبحمده " یا سه مرتبه "سبحان الله " را بگوید.

هرگاه نتواند به اندازه ی رکوع خم شود باید به چیزی تکیه دهد و رکوع کند و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند باید به هر اندازه می تواند خم شود و اگر هیچ نتواند خم شود باید موقع رکوع بنشیند و نشسته رکوع کند، و احتیاط مستحب آن است که نماز دیگری هم بخواند و برای رکوع آن با سراشاره نماید.

کسی  که می تواند ایستاره نماز بخواند اگر در حال ایستاده یا نشسته نتواند رکوع کند باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره کند، و اگرنتواند اشاره کند باید به نیت رکوع چشم ها را هم بگذارد و ذکر آن را بگوید و به نیت برخاستن از رکوع چشم ها را باز کند و اگر از این هم عاجز است باید در قلب نیت رکوع کند و ذکر آن را بگوید.

کسی  که نمی تواند ایستاده یا نشسته رکوع کند و برای رکوع فقط می تواند در حالی که نشسته است کمی خم شود یا در حالی  که ایستاده است با سراشاره کند باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید و احتیاط مستحب آن است که نماز دیگری هم بخواند و موقع رکوع آن بنشیند و هر قدر می تواند برای رکوع خم شود.

اگر بعد از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن سر بردارد و دو مرتبه به قصد رکوع به اندازه رکوع خم شود نمازش باطل است ، و نیز اگر بعداز آنکه به اندازه رکوع خم شد و بدنش آرام گرفت به قصد رکوع به قدری خم شود که از اندازه رکوع بگذرد و دوباره به رکوع برگردد بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است و بهتر آن است که نماز را تمام کند و از سر بخواند.

بعد از تمام شدن ذکر رکوع باید راست بایستد و بعد از آنکه بدن آرام گرفت به سجده رود، و اگر عمدا پیش از ایستادن یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است .

اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آنکه به سجده برسد یادش بیاید باید بایستد بعد به رکوع رود و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد نمازش باطل است .

اگر بعد از آنکه پیشانی به زمین برسد یادش بیاید که رکوع نکرده ، بنابر احتیاط واجب باید بایستد و رکوع را به جا آورد، و نماز را تمام کند و دوباره بخواند. مستحب است پیش از رفتن به رکوع در حالی که راست ایستاده تکبیر بگوید و در رکوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بکشد و مساوی پشت نگه دارد و بین دو قدم را نگاه کند و پیش از ذکر یا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آنکه از رکوع برخاست و راست ایستاد، در حال آرامش بدن بگوید: "سمع الله لمن حمده ".

مستحب است در رکوع زن ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.

احکام نماز | احکام قرائت نماز

احکام نماز | احکام قرائت نماز

در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه انسان باید اول حمد و بعد از آن یک سوره تمام بخواند. اگر وقت نماز تنگ باشد یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلا بترسد که اگر سوره را بخواند دزد یا درنده یا چیز دیگری به او صدمه بزند، نباید سوره را بخواند و اگر در کاری عجله داشته باشد، می تواند سوره را نخواند. اگر عمدا سوره را پیش از حمد بخواند، نمازش باطل است .

  ادامه مطلب ...

احکام نماز | احکام قیام

احکام نماز | احکام قیام

قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام پیش از رکوع که آن را قیام متصل به رکوع می گویند رکن است . ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع ، رکن نیست و اگر کسی  آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است .

واجب است پیش از گفتن تکبیر و بعد از آن مقداری بایستد تا یقین کند که در حال ایستادن تکبیر گفته است .

اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده ، باید بایستد و به رکوع رود. و اگر بدون این که بایستد به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را به جا نیاورده، نماز او باطل است .

موقعی  که ایستاده است باید بدن را حرکت ندهد و به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند. ولی اگر از روی ناچاری  باشد، یا در حال خم شدن برای رکوع پاها را حرکت دهد، اشکال ندارد.

اگر موقعی که ایستاده از روی فراموشی بدن را حرکت دهد یا به طرفی خم شود یا به جایی تکیه کند اشکال ندارد ولی در قیام موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع اگر از روی فراموشی هم باشد، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.

باید در موقع ایستادن هر دو پا روی زمین باشد. ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد، و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد.

کسی که می تواند درست بایستد، اگر پاها را خیلی گشاد بگذارد که به حال ایستادن معمولی نباشد، نمازش باطل است .

موقعی  که انسان در نماز می خواهد کمی جلو یا عقب رود یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید چیزی نگوید، ولی"بحول الله و قوته اقوم و اقعدرا باید در حال برخاستن بگوید، و در موقع گفتن ذکرهای واجب هم بدن بایدبی حرکت باشد بلکه احتیاط واجب آن است که در موقع گفتن ذکرهای مستحبی نماز، باید بدنش آرام باشد.

اگر در حال حرکت بدن ذکر بگوید، مثلا موقع رفتن به رکوع یا رفتن به سجده تکبیر بگوید، چنانچه آن را به قصد ذکری  که در نماز دستور داده اند بگوید، باید احتیاطا نماز را دوباره بخواند. و اگر به این قصد نگوید بلکه بخواهد ذکری گفته باشد، نماز صحیح است .

حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشکال ندارد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که آنها را هم حرکت ندهد.

اگر موقع خواندن حمد و سوره یا خواندن تسبیحات بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود، احتیاط واجب آن است که بعد از آرام گرفتن بدن ، آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.

اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود باید بنشیند، و اگر از نشستن هم عاجز شود باید بخوابد، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی  نخواند.

تا انسان می تواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند. مثلا کسی که در موقع ایستادن بدنش حرکت می کند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کج کند یا خم شود یا پاها را بیشتر از معمول گشاد بگذارد، باید به هر طور که می تواند ایستاده نماز بخواند. ولی اگر به هیچ قسم حتی مثل حال رکوع هم نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.

تا انسان می تواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند. و اگر نتواند راست بنشیند باید هر طور که می تواند بنشیند، و اگر به هیچ قسم نمی تواند بنشیند باید به طوری که در احکام قبله گفته شد به پهلوی راست بخوابد، و اگر نمی تواند به پهلوی چپ ، و اگر آن هم ممکن نیست به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.

کسی که نشسته نماز می خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده به جا آورد، باید بایستد و ازحال ایستاده به رکوع رود. و اگرنتواند، باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.

کسی که خوابیده نماز می خواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند،باید مقداری را که می تواند نشسته بخواند. و نیز اگر می تواند بایستد، باید مقداری راکه می تواند ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی  نخواند.

کسی که نشسته نماز می خواند، اگر در بین نماز بتواند بایستد باید مقداری را که می تواند ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی  نخواند.

کسی  که می تواند بایستد، اگر بترسد که به واسطه ایستادن مریض شود یا ضرری به او برسد، می تواند نشسته نماز بخواند. و اگر از نشستن هم بترسد، می تواندخوابیده نماز بخواند.

اگر انسان احتمال بدهد که تا آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند، می تواند اول وقت نماز بخواند، اگر چه احتیاط آن است که نماز را تأخیر بیندازد.

مستحب است در حال ایستادن بدن را راست نگهدارد، شانه ها را پایین بیندازد، دست ها را روی ران ها بگذارد، انگشت ها را به هم بچسباند، جای سجده را نگاه کند، سنگینی بدن را به طور مساوی  روی دو پا بیندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پیش نگذارد، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.

احکام نماز | احکام تکبیرة الاحرام

احکام نماز | احکام تکبیرة الاحرام

گفتن "الله اکبردر اول هر نماز، واجب و رکن است و باید حروف "الله " و حروف "اکبرو دو کلمه "الله و "اکبررا پشت سر هم بگوید. و نیز باید این دو کلمه به عربی صحیح گفته شود، و اگر به عربی غلط بگوید یا مثلا ترجمه آن را به فارسی بگوید صحیح نیست .

احتیاط واجب آن است که تکبیرة الاحرام نماز را به چیزی که پیش از آن می خواند مثلا به اقامه یا به دعایی که پیش از تکبیر می خواند، نچسباند.

اگر انسان بخواهد "الله اکبر" را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلا به "بسم الله الرحمن الرحیم " بچسباند، باید (ر( اکبر را پیش بدهد.

موقع گفتن تکبیرة الاحرام باید بدن آرام باشد، و اگر عمدا در حالی که بدنش حرکت دارد تکبیرة الاحرام را بگوید، باطل است  و چنانچه سهوا حرکت کند، بنابر احتیاط واجب باید اول عملی که نماز را باطل می کند انجام دهد و دوباره تکبیر بگوید.

تکبیر و حمد و سوره و ذکر و دعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمی شنود، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.

کسی که لال است یا زبان او مرضی دارد که نمی تواند "الله اکبر" رادرست بگوید، باید به هر طور که می تواند بگوید. و اگر هیچ نمی تواند بگوید، باید در قلب خود بگذارند و برای تکبیر اشاره کند، و زبانش را هم اگرمی تواند حرکت دهد.

مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:

"یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی "،

یعنی: ای خدایی که به بندگان احسان می کنی ، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هایی که می دانی از من سر زده بگذر.

مستحب است موقع گفتن تکبیر اول نماز و تکبیرهای بین نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها بالا ببرد.

اگر شک کند که تکبیرة الاحرام را گفته یا نه ، چنانچه مشغول خواندن چیزی شده به شک خود اعتنا نکند. و اگر چیزی نخوانده ، باید تکبیر را بگوید.

اگر بعد از گفتن تکبیرة الاحرام شک کند که آن را صحیح گفته یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند.

احکام نماز | احکام مکان نماز

احکام نماز | احکام مکان نماز

مکان نمازگزار چند شرط دارد:

شرط اول آنکه مباح باشد. کسی  که در ملک غصبی نماز می خواند، اگر چه روی فرش و تخت و  مانند اینها باشد، نمازش باطل است . ولی نماز خواندن  در زیر سقف غصبی و خیمه ی غصبی ، مانعی  ندارد.

نماز خواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است بدون اجازه کسی که منفعت ملک مال او می باشد باطل است مثلا در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند نمازش باطل است و همچنین است اگر در ملکی که دیگری در آن حق دارد نماز بخواند مثلا اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند تا وقتی ثلث را جدانکنند نمی شود در ملک او نماز خواند.

کسی که در مسجد نشسته ، اگر دیگری جای او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید دوباره نمازش را در محل دیگری  بخواند.

اگر در جایی که نمی داند غصبی است ، نماز بخواند و بعد از نماز  بفهمد، یا در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده ، نماز بخواند، و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است مگر آنکه خودش غصب کرده باشد، که در این صورت به احتیاط واجب ، نمازش باطل است .

اگر بداند جایی غصبی است ولی نداند که در جای غصبی  نماز باطل است ، و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است .

کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد، نماز او باطل است و همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبی  بخواند. کسی که در ملکی با دیگری شریک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شریکش نمی تواند در آن ملک تصرف کند، و نماز بخواند.

اگر با عین پولی که خمس و زکات آن را نداده ملکی بخرد تصرف او در آن ملک حرام و نمازش هم در آن باطل است  و همچنین است اگر به ذمه بخرد و در موقع خریدن قصدش این باشد که از مالی که خمس یا زکاتش را نداده بدهد.

اگر صاحب ملک به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلبا راضی نیست نماز خواندن در ملک او باطل است و اگر اجازه ندهد و انسان یقین کند که قلبا راضی است نماز صحیح است .

تصرف در ملک میتی که خمس یا زکات بدهکار است حرام و نماز درآن باطل است مگر آنکه بدهکاری او را بدهند یا بنا داشته باشند بدون مسامحه بپردازند.

تصرف در ملک میتی که به مردم بدهکار است حرام ، و نماز در آن باطل است . ولی تصرفات جزئی که برای  برداشتن میت معمول است ، اشکال ندارد. و نیز اگر بدهکاری او کمتر از مالش باشد و ورثه هم تصمیم داشته باشند که بدهی را بدهند، تصرفی که غیر فروختن و از بین بردن مال باشد، اشکال ندارد. اگر میت قرض نداشته باشد، ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غایب باشند، تصرف در ملک او حرام ، و نماز در آن باطل است . ولی تصرفات جزئی که برای برداشتن میت معمول است ، اشکال ندارد.

نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اینها که برای واردین آماده است اشکال ندارد و اگر وثوق پیدا نشود که صاحبش راضی است مشکل است ولی در غیر این قبیل جاها، در صورتی می شود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد، یا حرفی بزند که معلوم شود، برای نماز خواندن اذن داده است مثل اینکه به کسی اجازه دهد در ملک او بنشیند و بخوابد که از اینها فهمیده می شود برای نمازخواندن هم اذن داده است .

در زمین بسیار وسیعی که از ده دور و چراگاه حیوانات است ، اگر چه صاحبانش راضی نباشند، نماز خواندن و نشستن و خوابیدن در آن اشکال ندارد. و در زمین های زراعتی هم که نزدیک ده است و دیوار ندارد، اگر چه درمالکین آنها صغیر و دیوانه باشد، نماز و عبور و تصرفات جزئی اشکال ندارد.ولی اگر یکی از صاحبانش ناراضی باشند، تصرف در آن حرام و نماز باطل است .

شرط دوم :

مکان نمازگزار باید بی حرکت باشد، و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایی که حرکت دارد مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند، به قدری که ممکن است باید در حال حرکت چیزی نخواند، و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند به طرف قبله برگردد

نماز خواندن در اتومبیل و کشتی و ترن و مانند اینها، وقتی ایستاده اند،مانعی  ندارد.

روی خرمن گندم و جو و مانند اینها، که نمی شود بی حرکت ماند، نماز باطل است .

در جایی که به واسطه ی احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر به امید تمام کردن شروع کند، اشکال ندارد. و اگر به مانعی برنخورد، نمازش صحیح است . و در جایی که ماندن در آن حرام است ، مثلا زیر سقفی که نزدیک است خراب شود، باید نماز نخواند، ولی اگر خواند نماز باطل نیست . و همچنین روی چیزی  که ایستادن و نشستن روی آن حرام است ، مثل فرشی که اسم خدا بر آن نوشته شده ، باید نمازنخواند، ولی اگر خواند، صحیح است .

شرط سوم آنکه در جایی که سقف آن کوتاه است و نمی تواند در آنجا راست بایستد، یا به اندازه ای کوچک است که جای رکوع و سجود ندارد، نمازنخواند. و اگر ناچار شود که در چنین جایی نماز بخواند، باید به قدری که ممکن است قیام و رکوع و سجود را به جا آورد.

انسان باید رعایت ادب را بکند،و جلوتر از قبر پیغمبر و امام علیه السلام نماز نخواند. چنانچه نماز خواندن بی احترامی باشد، حرام است ولی نماز باطل نیست .

اگر در نمازی چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد که  بی احترامی نشود اشکال ندارد، ولی فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچه ای که روی آن افتاده ،کافی  نیست .

شرط چهارم  آنکه مکان نمازگزار اگر نجس است به طوری تر نباشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد، ولی جایی  که پیشانی را بر آن می گذارد اگرنجس باشد در صورتی که خشک هم باشد، نماز باطل است ، و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلا نجس نباشد.

بنابر احتیاط مستحب ، باید زن عقب تر از مرد بایستد و جای سجده او ازجای ایستادن کمی عقب تر باشد.

اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد، و با هم وارد نماز شوند، بهتر آن است که نماز را دوباره بخوانند.

اگر بین مرد و زن ، دیوار یا پرده یا چیز دیگری  باشد، نمازشان صحیح است ، و احتیاط مستحب هم در دوباره خواندن نیست .

شرط پنجم آنکه جای پیشانی نمازگزار از جای زانوهای او، بیش از چهار انگشت بسته پست تر یا بلندتر نباشد، و احتیاط واجب آن است که از سرانگشتان پا هم بیشتر از این پست و بلند تر نباشد.

بودن مرد و زن نامحرم در جای خلوت جایز نیست و احتیاط در نماز نخواندن در آنجا است . لیکن اگر خواند، نمازش باطل نیست .

نماز خواندن در جایی که تار و مانند آن استعمال می کنند باطل نیست ولی گوش دادن به آنها حرام است .

در خانه کعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مکروه است ولی در حال ناچاری مانع ندارد.

خواندن نماز مستحب درخانه کعبه و بر بام آن اشکال ندارد. بلکه مستحب است در داخل خانه مقابل هر رکنی دو رکعت نماز بخوانند.

احکام نماز | احکام وقت نماز

احکام نماز | احکام وقت نماز

موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود، که یقین کند وقت داخل شده است ، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند.

نابینا و کسی که در زندان است و مانند اینها بنابر احتیاط واجب باید تا یقین به داخل شدن وقت نکنند، مشغول نماز نشوند ولی اگر انسان به واسطه ی ابر یا غبار و مانند اینها که برای همه مانع از یقین کردن است ، نتواند در اول وقت نماز به داخل شدن وقت یقین کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده ،می تواند مشغول نماز شود.

اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند یا انسان یقین کند که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده ، نماز او باطل است .

و همچنین اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده ، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده ، نماز او صحیح است .

اگر انسان متوجه نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت مشغول نمازشود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده ، نماز او صحیح است . اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت خوانده یا بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است ، نمازش باطل است .

اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه ، نماز او باطل است ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه ، نمازش صحیح است .

 اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به واسطه ی به جا آوردن بعضی از کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود، باید آن مستحب را به جا نیاورد. مثلا اگر به واسطه ی خواندن قنوت مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می شود،باید قنوت نخواند.

کسی که به اندازه ی خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت ادا بخواند. ولی نباید عمدا نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.

کسی که مسافر نیست ، اگر تا مغرب به اندازه ی خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط نماز عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عشا را بخواند و بعدا باید نماز مغرب را بخواند و به احتیاط واجب نیت ادا و قضا ننماید.

کسی که مسافر است ، اگر تا مغرب به اندازه ی خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بدون نیت ادا و قضا به جا آورد.

چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود که به مقدار یک رکعت یا بیشتر وقت به نصف شب مانده است ،باید فورا نماز مغرب را به نیت ادا به جا آورد.

مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خیلی سفارش شده است . و هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد،بهتر است . مگر آنکه تأخیر آن از جهتی بهتر باشد، مثلا صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.

هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نمازبخواند، ناچار است با تیمم نماز بخواند، چنانچه بداند یا

احتمال دهد که عذر او تا آخر وقت باقی است ، می تواند در اول وقت نماز بخواند ولی اگر مثلا لباسش نجس باشد یا عذر دیگری داشته باشد و احتمال دهد که عذر او از بین می رود،بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا عذرش برطرف شود. و چنانچه عذر او برطرف نشد،در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر برای مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، می تواند تیمم کند و نماز را با آن مستحبات به جاآورد.

کسی که مسایل نماز و شکیات و سهویات را نمیداند و احتمال می دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید، باید برای  یادگرفتن اینها نماز را از اول وقت تأخیر بیندازد. ولی اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام می کند، می تواند در اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز مسأله ای که حکم آن را نمی داند پیش نیاید، نماز او صحیح است .

اگر مسأله ای که حکم آن را نمی داند پیش آید، می تواند به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد عمل نماید و نماز را تمام کند. ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده ، دوباره بخواند.

اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه می کند، درصورتی که ممکن است ، باید اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند.

همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فورا آن را به جا آورد، پیش آمد کندمثلا ببیند مسجد نجس است ،که باید اول مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند. و چنانچه اول نماز بخواند معصیت کرده ، ولی نماز او صحیح است .


احکام نماز | احکام تیمم

احکام نماز | احکام تیمم

اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد یا بترسد که به واسطه استعمال آن ،مرض یا عیبی در او پیدا شود یا مرضش طول بکشد یا شدت کند یا به سختی معالجه شود، باید تیمم نماید. ولی اگر آب گرم برای او ضرر ندارد، باید با آب گرم وضو بگیرد یا غسل کند. لازم نیست یقین کند که آب برای او ضرر دارد، بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد و از آن احتمال ترس برای او پیدا شود، باید تیمم کند. کسی که مبتلا به درد چشم است و آب برای او ضرر دارد،باید تیمم نماید. اگر به واسطه ی یقین یا ترس ضرر تیمم کند و پیش از نماز بفهمد که آب برایش ضرر ندارد، تیمم او باطل است  و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است .کسی که می داند آب برایش ضرر ندارد،چنانچه غسل کند یا وضو بگیرد و بعد بفهمد که آب برای او ضرر داشته ، وضو و غسل او صحیح است .

هرگاه وقت به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند،  تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود، باید تیمم  کند.

 اگر عمدا نماز را به قدری تاخیر بیندازد که وقت وضو یا غسل  نداشته باشد معصیت کرده ، ولی نماز او با تیمم صحیح است .

اگر چه احتیاط مستحب آن است که قضای آن نماز را بخواند. کسی که شک دارد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند وقت برای نماز اومی ماند یا نه ، باید تیمم کند.

کسی  که به واسطه ی تنگی وقت تیمم کرده ، چنانچه بعد از نماز آبی که داشته از دستش برود، اگر چه تیمم خود را نشکسته باشد، در صورتی که وظیفه اش تیمم باشد، باید دوباره تیمم نماید. کسی  که آب دارد اگر به واسطه ی تنگی وقت با تیمم مشغول نماز شود و در بین نماز آبی که داشته از دستش برود، برای نمازهای بعد می تواند با همان تیمم نماز بخواند.

اگر انسانی به قدری وقت دارد که می تواند وضو بگیرد یا غسل کند و نماز را بدون کارهای مستحبی آن مثل اقامه و قنوت بخواند،  باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون کارهای مستحبی  آن به  جا آورد.

بلکه اگر به اندازه ی سوره هم  وقت ندارد، باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون سوره بخواند.

اگر غیر از آب یا ظرفی که استعمال آن حرام است آب یا ظرف دیگری ندارد مثلا آب یا ظرفش غصبی است و غیر از آن ظرف دیگری ندارد، باید به جای وضو و غسل ، تیمم کند.

کسی که بدن یا لباسش نجس است و کمی آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند برای آب کشیدن بدن یا لباس نمی ماند،باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولی اگر چیزی نداشته باشد که بر آن تیمم کند،باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.