قرآن و به عنوان شرح و بیان قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آ له وحی گردیده است و لازم نیست تمامی احکامی را که پیامبر صلی الله علیه و آ له بیان میکند، همه به عنوان «قرآن» باشد.
مسائلی که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وحی شده است، بر دو گونه است:
بخشی از آنها عبارت است از آیات «قرآن» که به پیامبر وحی شده است. و بخش دیگر، احکام و تعلیماتی است که جدا از قرآن و به عنوان شرح و بیان قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آ له وحی گردیده است و لازم نیست تمامی احکامی را که پیامبر صلی الله علیه و آ له بیان میکند، همه به عنوان «قرآن» باشد.
از این رو، خداوند متعال در قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له را مبیِّن و روشنگر قرآن شناسانده و میفرماید:
«وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ » (نحل، آیه44).
«و بر تو قرآن را نازل کردیم تا بر امت آنچه فرستاده شده بیان کنی باشد که عقل و فکر به کار گیرند»
بنابراین، قرآن و وجود رسول الله صلی الله علیه و آ له مکمّل یکدیگرند؛ چه اینکه با نبود هر یک امر تبلیغ و رسالت کامل نمیشود و یکی از حکمتهای وجود ائمه علیهم السلام بعد از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نیز همین امر است.
نکته 1:
قرآن کریم خود میفرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ . (جمعه، آیه 2).
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
این آیه میگوید یکی از وظایف و مسئولیتهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له تعلیم کتاب و حکمت است معلوم میشود که قرآن نیاز به تعلیم دارد و این طور نیست که هر کسی بتواند قرآن را بفهمد و مطالب و احکام آن را درک کند.
قرآن میفرماید: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ . (حشر، آیه 7).
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!
بنابراین خود قرآن به ما دستور میدهد که از اوامر و دستورات پیامبر باید اطاعت کنیم.
نکته 2:
و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله خود فرمود: «صلوا کما رأیتمونی اصلی» ؛ «نماز بخوانید همان طور که میبینید من نماز میخوانم» (بحار، ج 82، ص 279)
و همچنین فرمود: « انی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی اهل بیتی لن تضلوا ان تمسکتم بها»
من در بین شما دو چیز گرانبها قرار میدهم کتاب خدا و عترتم اهل بیتم که اگر تمسک به این دو کنید هیچ گاه گمراه نمیشوید» (بحار، ج 23، ص 147)
و فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» «که من شهر علمم، علی در آن است» (بحار، ج 40، ص 210، ب 94، ح 4).
بنابراین ما باید احکام دین و علوم و دانشهای دینی و علوم نبوی را از طریق اهل بیت علیهم السلام دریافت نماییم.
نکته 3:
قرآن به ما دستور داده است: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (نساء، آیه 59)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
خود قرآن به ما دستور اطاعت از پیامبر و اولی الامر (که مصداق بارز و درجه اول آن امامان معصوم است) را داده است.
بنابراین آنچه از احکام و دستورات نماز است همان دستوراتی است که خدا به پیامبر داده است و پیامبر برای ما بیان نموده است. و احادیث پیامبر صلوات الله علیه و آله به وسیله اهل بیت آن بزرگوار و اصحاب و تابعین و علاقه مندان و ارادتمندان و دانشمندان حدیث و روایت با تحمل سختیها و دشواریها و با زحمتهای فراوان محفوظ مانده است. و در این راه سختیهای فراوان کشیدهاند و دانشهایی را برای درک و فهم و تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی احادیث و روایات بنا نهاده و تأسیس نمودند.
نکته 4:
در کتاب شریف وسایل الشیعه که بر اساس جمع آوری و ترتیب احادیث اهل بیت علیهم السلام نوشته شده است و از جوامع روایی ثانوی به حساب میآید و مرجع علمی برای فقها و علما و دانشمندان است و برای مباحث علمی و فقهی به آن استناد میشود بیش از هفت هزار روایات درباره نماز و خصوصیات و جزئیات آن از طریق اهل بیت پیامبر علیهم السلام نقل نموده است.
و در هر یک از جوامع دیگر، جوامع اولی مثل کافی، فقیه، تهذیب و جوامع ثانوی مانند: بحار ـ وسایل ـ وافی نیز به همین ترتیب مقدار قابل توجهی از روایات درباره نماز و شرح و توضیح آن آمده است.
از جمله در وسایل ج 3 ص 5، (چاپ اسلامیه ـ حدیث شماره 4383) از جوامع اولی (فروع کافی ـ من لایحضره الفقیه و تهذیب) به اضافه کتابهای علل الشرایع و معانی الاخبار و تفسیر عیاشی نقل مینماید: از زراره نقل شده است که گفت از امام باقر از آنچه از نماز که خدای عز و جل واجب نموده است پرسیدم فرمود: پنج نماز در شب و روز. گفتم آیا خدا آنها را نام برده و در کتابش بیان کرده؟ فرمود: آری، خدای تعالی به پیامبرش فرمود:« أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ »(سوره اسراء، آیه 78) و دلوک شمس موقع زوال آن است و بین دلوک شمس تا نیمه شب چهار نماز است که خدا آنها را نام برده و بیان کرده و بر ایشان وقت قرار داده. و غسق لیل نصف شب است. سپس خدای تبارک و تعالی فرمود: «وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا »(سوره اسراء، آیه 78) پس این نماز پنجم است. و خدای تبارک و تعالی فرمود: «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ »(سوره هود، آیه 114) و دو طرف روز مغرب و صبح است. « وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ »(سوره هود، آیه 114) که نماز عشاء است. و خدای تعالی فرمود: « حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى »(سوره بقره، آیه 238) و صلوة وسطی نماز ظهر است و آن اول نمازی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله گذارد و ظهر وسط روز و وسط دو نماز صبح و عصر است. «وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ » (سوره بقره، آیه 238) و این آیه در روز جمعه نازل شد و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در سفر بود پس پیامبر صلی الله علیه و آله در نماز قنوت خواند (و دستها را برای قنوت و دعا بالا برد).
نکته 5:
به طور خلاصه با توجه به آیات قرآن کریم انسان مؤمن واقعی کسی است که اهل تهجد و نماز شب و تلاوت قرآن در شب و ذکر و عبادت و سجده و تسبیح به هنگام صبح و شب و... باشد و مقطعی عمل نکند ، بلکه دائماً و در همه حال یاد خدا را فراموش نکند : «عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ » (سوره معارج، آیه 23)
به هر حال خوب است روشن شود که این همه آیات قرآن درباره ذکر و تسبیح و تلاوت قرآن و سجده و رکوع و قنوت و طهارت و مواقع خاصی سجده و ذکر و تسبیح و مانند اینها را چگونه باید عمل کرد ؟
و اگر اظهار نادانی میکنیم و نمیدانیم که باید چه کنیم در این صورت است که میگویند : «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ » (نحل، آیه 43 - انبیاء، آیه 7)
با این آیه قرآن که میفرماید: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ » (سوره توبه، آیه 122) چه کردهایم؟
آیا از آنهایی هستیم که برای تفقه در دین تلاش کرده و فقه دین را یاد گرفتهایم!؟ یا از آنانی هستیم که از کلام و گفتار کسانی که علم دین یاد گرفتهاند بهرهامند میشویم و یا خدایی ناکرده جزء آن دسته افرادی هستیم که خود را عقل کل دانسته و جز خودمان هیچ کس را قبول نداشته و تنها میگوییم : هر آنچه عقل من فرمان دهد همان را انجام میدهم هستیم!؟
کهای کاش جزء دستهی آخر نباشیم چرا که جز ضلالت و نابودی هیچ چیز را برای خود به ارمغان نخواهیم داشت.
منبع: سایت اندیشه اسلامی
در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد *** حالتى رفت که محراب به فریاد آمد
حافظنماز پایه دین است اگر مورد قبول واقع شود.سایر عبادت ها هم مقبول میشود،ولی اگر پذیرفته نشد،سایر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد.
بحارالانوار.ج10.ص394
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس میخواهد بداند نمازش قبول شده یا نه، بنگرد آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته است یا نه؟ به هر مقدار که باز داشته، همان مقدار از نمازش پذیرفته شده است. نماز بى روح تأثیرى در جلوگیرى از گناه ندارد. و این حقیقتى قرآنى است. نمازى که خاصیت بازدارندگى از گناه را نداشته باشد، تنها شکلى از نماز و اسکلتى بى روح است. هر مقدار که نماز روح داشته باشد، تاثیر گذار است. نماز بى روح نوعى نفاق است. نفاق آنست که خشوع اندام، بیش از خشوع دل و درون باشد. هر مقدار از نماز که فاقد روح باشد، به سوى خدا بالا نمیرود. آیات و روایات نشان میدهد نماز، تنها اعمال و حرکات ظاهرى نیست.