آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

دعوت به تحصیل حضور قلب

ای عزیز! اگر ایمان به آنچه ذکر شد که گفته انبیاءعلیهم السلام است آوردی و خود را برای تحصیل سعادت و سفر آخرت مهیّا نمودی و لازم دانستی حضور قلب را که کلید گنج سعادت است تحصیل کنی، راه تحصیل آن، آن است که اولاً رفع موانع حضور قلب را نمایی و خارهای طریق را از سر راه سلوک ریشه کن کنی و پس از آن اقدام به خود آن کنی. 


   امّا مانع حضور قلب در عبادات، تشتّت خاطر و کثرت واردات قلبیّه است. و این گاهی از امور خارجه و طرق حواسّ ظاهره حاصل می‏شود؛ مثل آنکه گوش انسان در حال عبادت چیزی بشنود و خاطر به آن متعلق شده مبدأ تخیّلات و تفکرات باطنیّه گردد، و واهمه و متصرّفه در آن تصرّف نموده از شاخه‏ای به شاخه‏ای پرواز کند؛ یا چشم انسان چیزی ببیند و منشأ تشتّت خاطر و تصرّف متصرّفه گردد؛ یا سایر حواسّ انسان چیزی ادراک کند و از آن انتقالات خیالیّه حاصل شود.


   و گاهی تشتّت خاطر و مانع از حضور قلب، از امور باطنه است. و آن به طریق کلی دو منشأ بزرگ دارد که عمده امور به آن دو منشأ برگردد:


   یکی هرزه گردی و فرّار بودن خود طایر خیال است؛ زیرا که خیال قوّه‏ای است بسیار فرّار که دائماً از شاخه‏ای به شاخه‏ای آویزد و از کنگره‏ای به کنگره‏ای پرواز کند؛ و این مربوط به حبّ دنیا و توجه به امور دنیّه و مال و منال دنیوی نیست، بلکه فرّار بودن خیال خود مصیبتی است که تارک دنیا نیز به آن مبتلا است. و تحصیل سکونت خاطر و طمأنینه نفس و وقوف خیال از امور مهمه‏ایست که به اصلاح آن علاج قطعی حاصل شود، و پس از این به آن اشاره می‏کنیم.

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

ذکر چند حدیث راجع به حضور قلب‏

از حضرت رسول ختمی‏صلی الله علیه وآله روایت است که «عبادت کن خدای تعالی را چنانچه گویا او را می‏بینی؛ و اگر تو او را نمی‏بینی او تو را می‏بیند.»(23)

   از این حدیث شریف استفاده دو مرتبه از مراتب حضور قلب می‏شود:

   یکی آنکه سالک مشاهِد جمال جمیل و مستغرق تجلّیات حضرت محبوب باشد، به طوری که جمیع مسامع قلب از دیگر موجودات بسته شده و چشم بصیرت به جمال پاک ذی‏الجلال گشوده گردیده و جز او چیزی مشاهده نکند. بالجمله، مشغولِ حاضر باشد و از حضور و محضر نیز غافل باشد.

   و مرتبه دیگر که نازلتر از این مقام است، آن است که خود را حاضر محضر ببیند و ادب حضور و محضر را ملحوظ دارد.

جناب رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله فرماید: «اگر می‏توانی از اهل مقام اوّل باشی عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الّا از این معنا غافل مباش که تو در محضر ربوبیّتی.»

   و البته محضر حق را ادبی است که غلفت از آن از مقام عبودیت دور است. و اشاره به این فرموده است در حدیثی که جناب ابوحمزه ثمالی رضی‏اللّه عنه نقل می‏کند، می‏گوید: «دیدم حضرت علی بن الحسین سلام‏اللّه علیهما را که نماز می‏خواند. عبای آن حضرت از دوشش افتاد، آن را راست و تسویه نفرمود تا آن که از نماز فارغ شد. سؤال کردم از سببش، فرمود: «وای بر تو، آیا می‏دانی در خدمت کی بودم؟»(24)

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

حضور قلب‏

 یکی از اسرار عبادات و فوائد مهمّه، که همه مقدّمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخّر در تحت اراده الله و متحرّک بتحریک الله شود، و قوای ملکوتیّه و ملکیّه نفس از جنود الله شوند و همگی نسبت به حق تعالی سِمَت ملائکة الله را پیدا کنند. و این خود یکی از مراتب نازله فنای قوا و ارادات است در اراده حق. 


   و کم کم نتایج بزرگ بر این مترتّب شود و انسان طبیعی الهی گردد و نفس، ارتیاض به عبادت الله پیدا کند و جنود ابلیس یکسره شکست خورده منقرض شوند و قلب و قوای آن تسلیم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز کند. 


   و نتیجه این تسلیم اراده به حق، در دار آخرت آن شود که حق تعالی اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مَثَل اعلای خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هر چه را بخواهد ایجاد کند، به مجرّد اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضی از اهل معرفت روایت نمودند از رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم راجع به اهل بهشت که ملکی می‏آید پیش آنها؛ پس از آن که اذن ورود می‏طلبد وارد می‏شود و نامه‏ای از جناب ربوبیّت به آنها می‏دهد، بعد از آن که از خدای تعالی به آنها سلام ابلاغ نماید. و در آن نامه است برای هر انسانی که مخاطب به آن است:


   «مِنَ الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوتُ اِلَی الْحَیّ القَیّومِ الَّذی لا یَمُوتُ. اَمّا بَعْدُ، فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ، وَقَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ. فقال‏صلی الله علیه وآله وسلم: فلا یقولُ اَحَدٌ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ إِلّا وَیَکُون».(22)


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

تفهیم

 یکی از آداب قلبیّه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریّه، تفهیم است. و آن چنان است که انسان، قلب خود را در ابتداء امر چون طفلی پندارد که زبان باز نکرده و آن را می‏خواهد تعلیم دهد؛ پس، هر یک از اذکار و اوراد و حقایق و اسرار عبادات را با کمال دقّت و سعی به آن تعلیم دهد و در هر مرتبه‏ای از کمال هست، آن حقیقتی را که ادراک نموده به قلب بفهماند. 


   پس، اگر اهل فهم معانی قرآن و اذکار نیست و از اسرار عبادات بی بهره است، همان معنای اجمالی را که قرآن کلام خدا است و اذکار، یادآوری حق است و عبادات، اطاعت و فرمانبرداری پروردگار است تعلیم قلب کند و به قلب همین معانی اجمالیّه را بفهماند. 


   و اگر اهل فهم معانی صوریّه قرآن و اذکار است، همان معانی صوریّه را، از قبیل وعد و وعید و امر و نهی، و از علم مبدأ و معاد به آن مقدار که ادراک نموده به قلب تعلیم دهد. و اگر کشف حقیقتی از حقایق معارف یا سرّی از اسرار عبادات برای او شده، همان را با کمال سعی و کوشش به قلب تعلیم کند و آن را تفهیم نماید. و نتیجه این تفهیم آن است که پس از مدّتی مواظبت، زبان قلب گشوده شود و قلب ذاکر و متذکّر گردد. 


   در اول امر، قلب متعلّم بود و زبان، معلّم و به ذکر زبانْ قلب، ذاکر می‏شد و قلب تابع زبان بود، و پس از گشوده شدن زبانِ قلب عکس گردد: قلب ذاکر گردد و زبان به ذکر آن ذکر گوید و به تبع آن حرکت کند. بلکه گاه شود که در خواب نیز انسان به تبع ذکر قلبی ذکر لسانی گوید؛ زیرا که ذکر قلبی مختص به حال بیداری نیست و اگر قلب متذکّر شود زبان که تابع آن شده ذکر گوید و از ملکوت قلب به ظاهر سرایت نماید: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِه».(21)


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

مراعات‏

 و از این احادیث و احادیث دیگر استفاده ادب دیگر شود که آن نیز از مهمّات باب ریاضت است. و آن عبارت از مراعات است. و آن، چنان است که سالک در هر مرتبه که هست، چه در ریاضات و مجاهدات علمیّه یا نفسانیّه یا عملیّه، مراعات حال خود را بکند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نماید و زاید بر طاقت و حالت خود تحمیل آن نکند؛ خصوصاً برای جوان‏ها و تازه کارها این مطلب از مهمّات است که ممکن است اگر جوان‏ها با رفق و مدارا با نفس رفتار نکنند و حظوظ طبیعت را به اندازه احتیاج آن از طرق محلّله ادا نکنند، گرفتار خطر عظیمی شوند که جبران آن را نتوانند کرد؛ و آن خطر، آن است که گاه نفس به واسطه سخت‏گیری فوق العاده و عنان‏گیری بی اندازه، عنان گسیخته شود و زمام اختیار را از دست بگیرد و اقتضائات طبیعت که متراکم شد، و آتش تیز شهوت که در تحت فشار بی‏اندازه ریاضت واقع شود، ناچار محترق شود و مملکت را بسوزاند. و اگر خدای نخواسته سالکی عنان گسیخته شود یا زاهدی بی اختیار شود، چنان در پرتگاه افتد که روی نجات را هرگز نبیند و به طریق سعادت و رستگاری هیچ گاه عود نکند.


   پس، سالک چون طبیب حاذقی باید نبض خود را در ایّام سلوک بگیرد و از روی اقتضائات احوال و ایّام سلوک با نفس رفتار کند؛ و در ایّام اشتعال شهوت که غرور جوانی است طبیعت را به کلّی منع از حظوظش ننماید، و با طرق مشروعه آتش شهوت را فرو نشاند که فرو نشاندن شهوت به طریق امر الهی، اعانت کامل در سلوک راه حق کند.

 نموده».(13)و در حدیث دیگر است که «کسی که دوست دارد ملاقات کند خدا را پاک و پاکیزه، ملاقات کند او را با زوجه».(14) و از رسول اکرم نیز منقول است که «اکثر اهل آتش عزبها هستند.»(15)

   و در حدیث است که حضرت امیر مؤمنان‏علیه السلام فرمودند: «جماعتی از اصحاب بر خود حرام کردند زنها را و افطار در روز و خواب در شب را. امّ‏سلمه خبر داد به حضرت رسول اکرم؛ آن سرور تشریف آوردند نزد آن‏ها فرمودند: «آیا شما اعراض می‏کنید از زنها؟ همانا من نزد زنها می‏روم و روز تناول می‏کنم و شب خواب می‏روم، و کسی که از سنّت من اعراض کند از من نیست و خدای تعالی فرو فرستاد: «لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما اَحَلَّ اللَّه لَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا اِنَّ اللَّه لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ، وَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیّباً واتَّقُوا اللَّه الَّذی اَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُون».(16)

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

ادامه مطلب ...

نشاط و بهجت

و دیگر از آداب قلبیّه نماز و سایر عبادات که موجب نتایج نیکویی است، بلکه باعث فتح بعضی از ابواب و کشف بعضی از اسرار عبادات است، آن است که سالک، جدّیّت کند که عبادت را از روی نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر بجا آورد و از کسالت و ادبار نفس در وقت عبادت، احتراز شدید کند. 

پس وقتی را که برای عبادت انتخاب می‏کند وقتی باشد که نفس را به عبادت اقبال است و دارای نشاط و تازگی است و خستگی و فتور ندارد؛ زیرا که اگر نفس را در اوقات کسالت و خستگی وادار به عبادت کند ممکن است آثار بدی به آن مترتّب شود که از جمله آنها آن است که انسان از عبادت منضجر شود و تکلّف و تعسّف آن زیاد گردد و کم کم باعث تنفّر طباع نفوس شود.

   و این علاوه بر آن که ممکن است انسان را به کلّی از ذکر حق منصرف کند و روح را از مقام عبودیّت که منشأ همه سعادات است برنجاند، از چنین عبادتی نورانیّت قلبیّه حاصل نگردد و باطن نفس از آن منفعل نگردد و صورت عبودیّت، صورت باطن قلب نشود.

   [ باید] عبادات از روی نشاط و بهجت بجا آورده شود و از تکلّف و تعسّف و کسالت بکلّی احتراز شود تا حال محبّت و عشق به ذکر حق و مقام عبودیّت رخ دهد و انس و تمکّن حاصل آید. و انس به حقّ و ذکر او از اعظم مهمّاتی است که اهل معرفت را به آن عنایت شدید است و اصحاب سیر و سلوک برای آن تنافس(9) کنند. و چنانچه اطبّا را عقیده آن است که اگر غذا را از روی سرور و بهجت میل کنند زودتر هضم شود، همینطور طبّ روحانی اقتضا می‏کند که اگر انسان غذاهای روحانی را از روی بهجت و اشتیاق تناول کند و از کسالت و تکلّف احتراز کند، آثار آن در قلب زودتر واقع شود و باطن قلب با آن زودتر تصفیه شود.

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

محافظت عبادت از تصرف شیطان



یکی از مهمّات آداب قلبیّه نماز و سایر عبادات که از امّهات آداب قلبیّه است و قیام به آن از عظائم امور و مشکلات دقایق است، محافظت آن است از تصرّفات شیطانی؛ و شاید آیه شریفه که فرماید در وصف مؤمنین: «الَّذینَ هُمْ عَلَی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون»(8) اشاره به جمیع مراتب حفظ باشد که یکی از آن مراتب، بلکه اهمّ مراتب آن، حفظ از تصرّف شیطان است.


و خلوص از تصرّف شیطان، که مقدمه اخلاص است، به حقیقت حاصل نشود مگر آن که سالک در سلوکش خدا خواه شود و خودخواهی و خودپرستی را، که منشأ تمام مفاسد و امّ الامراض باطن است، زیر پا نهد.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


طمأنینه‏

 و از آداب مهمّه قلبیّه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریّه، طمأنینه است. و آن عبارت است از آن که شخص سالک، عبادت را از روی سکونت قلب و اطمینان خاطر به جا آورد؛ زیرا که اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل به جا آورد، قلب از آن عبادت منفعل نشود و آثاری از عبادت در ملکوت قلب حاصل نشود و حقیقت عبادت صورت باطنیّه قلب نگردد.

   و یکی از نکات تکرار عبادات و تکثار اذکار و اوراد آن است که قلب را از آنها تأثیری حاصل آید و انفعالی رخ دهد تا کم کم حقیقت ذکر و عبادت، تشکیل باطن ذات سالک را دهد و قلبش با روح عبادت متّحد گردد. و تا قلب را اطمینان و سکونت و طمأنینه و وقار نبود، اذکار و نسک را در آن تأثیری نیست و از حدّ ظاهر و ملک بدن، به ملکوت باطن نفس سرایت ننماید و حظوظ قلبی از حقیقت عبادت ادا نشود؛ و این خود از مطالب واضحه است که محتاج به بیان نیست و با اندک تأمّل معلوم شود. 
   و اگر عبادتی چنین باشد که قلب را از آن به هیچ وجه خبری نبود و از آن آثاری در باطن پیدا نشود، در عوالم دیگر محفوظ نماند و از نشئه ملک به نشئه ملکوت بالا نرود؛ و ممکن است در وقت شدائد مرضِ موت، و سکراتِ هولناک موت و اهوال و مصیبات پس از موت، خدای نخواسته صورت آن بکلّی از صفحه قلب محو و نابود شود و انسان با دست خالی در پیشگاه مقدّس حق برود. 

   مثلاً اگر کسی ذکر شریف «لا اِلهَ إِلّاَ اللَّه، مُحمَّدٌ رَسولُ‏اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم» را با سکونت قلب و اطمینان دل بگوید و قلب را به این ذکر شریف تعلیم دهد، کم کم زبان قلب گویا شود و زبان ظاهر، تابع زبان قلب شود و اوّل قلب ذاکر گردد و پس از آن لسان. و اشاره به این معنی فرموده، جناب صادق‏علیه السلام به حسب روایت مصباح الشریعه، قال:

«فَاجْعَلْ قَلْبَکَ قِبْلَةً لِلِسانِکَ، لا تُحَرِّکْهُ إِلّا بِاِشارَةِ الْقَلْبِ وَمُوافَقَةِ الْعَقْلِ وَرِضَی الایمان».(5)

   در اوّل امر که زبان قلب گویا نشده، سالک راه آخرت باید آن را تعلیم دهد و با طمأنینه و سکونت، ذکر را به آن القا کند؛ همین که زبان قلب باز شد، قلب قبله لسان و سایر اعضاء شود، [و] با ذکر آن همه مملکت وجود انسانی ذاکر گردد.

   و امّا اگر این ذکر شریف را بی سکونت قلب و طمأنینه آن و با عجله و اضطراب و اختلال حواسّ گفت، از آن در قلب اثری حاصل نشود و از حدّ زبان و گوش حیوانی ظاهری به باطن و سمع انسانی نرسد و حقیقت آن در باطن قلب محقق نشود و صورت کمالیّه قلب نگردد که ممکن الزّوال نباشد.

   پس، اگر اهوال و شدائدی دست دهد، خصوصاً مثل اهوال و سکرات موت و شدائد نزع روح انسانی، بکلّی آن ذکر را فراموش کند و از صفحه دل آن ذکر شریف محو شود، بلکه اسم حق تعالی و رسول ختمی‏صلی الله علیه وآله وسلم و دین شریف اسلام و کتاب مقدّس الهی و ائمّه هدی‏علیهم السلام و سایر معارف را که به قلب نرسانده فراموش کند و در وقت سؤال قبر جوابی نتواند دهد؛ تلقین را نیز به حال او فایده‏ای نباشد؛ زیرا که در خود از حقیقت ربوبیّت و رسالت و دیگر معارف اثری نمی‏بیند؛ و آنچه به لقلقه لسان گفته بود و در قلب صورت نگرفته بود از خاطرش محو شود و او را نصیبی از شهادت به ربوبیّت و رسالت و دیگر معارف نخواهد بود.

   در حدیث است که «کسی که قرآن را در جوانی بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود».(6) و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است، از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقی ماند.

   و در حدیث شریف است که «هیچ چیز پیش خدای تعالی محبوب‏تر نیست از عملی که مداومت بر آن شود، گرچه آن عمل کم باشد».(7) و شاید نکته بزرگ آن، آن باشد که عمل، صورت باطنیّه قلب شود؛ چنانچه ذکر شد.
 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

خشوع

 یکی از اموری که از برای سالک در جمیع عبادات، خصوصاً نماز - که سرآمد همه عبادات است و مقام جامعیّت دارد - لازم است، خشوع است. و حقیقت آن عبارت است از خضوع تامّ ممزوج با حبّ یا خوف. و آن حاصل شود از ادراک عظمت و سطوت و هیبت جمال و جلال. و تفصیل این اجمال آن است که قلوب اهل سلوک به حسب جبلّت و فطرت مختلف است.


   پاره‏ای از قلوب، عشقی و از مظاهر جمالند و به حسب فطرت متوجّه به جمال محبوب هستند؛ و چون در سلوکْ ادراکِ ظلّ جمیل یا مشاهده اصل جمال کنند، عظمت مختفیه در سرّ جمالْ آنها را محو کند و از خود بی‏خود نماید. چون در هر جمالی جلالی مختفی و در هر جلالی جمالی مستور است پس، هیبت و عظمت و سطوتِ جمال، آنها را فرو گیرد و حالت خشوع در مقابل جمال محبوب برای آنها دست دهد. و این حالت در اوائل امر موجبِ تزلزل قلب و اضطراب شود، و پس از تمکینْ حالتِ اُنس رخ دهد و وحشت و اضطرابِ حاصل از عظمت و سطوتْ، مبدّل به اُنس و سکینه شود و حالت طمأنینه دست دهد؛ چنانچه حالت قلب خلیل الرحمن‏علیه السلام چنین بوده.


   و پاره‏ای از قلوب، خوفی و از مظاهر جلالند. آنها همیشه ادراک عظمت و کبریا و جلال کنند و خشوع آنها خوفی باشد؛ و تجلیّات اسماء قهریّه و جلالیّه بر قلوب آنها شود؛ چنانچه حضرت یحیی - علی‏نبیّنا وآله و علیه السلام - چنین بوده. پس خشوع، گاهی ممزوج با حبّ است و گاهی ممزوج با خوف و وحشت است، گرچه در هر حبّی وحشتی و در هر خوفی حبّی است.


   و مراتب خشوع به حسب مراتب ادراک عظمت و جلال و حسن و جمال است. و چون امثال ماها با این حال از نور مشاهدات محرومیم، ناچار باید در صدد تحصیل خشوع از طریق علم یا ایمان برآییم. «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون»(2). خشوع در نماز را از حدود و علائم ایمان قرار داده؛ پس هر کس در نماز خاشع نباشد، به حسب فرموده ذات مقدّس حق از زمره اهل ایمان خارج است. و نمازهای ماها که مشفوع با خشوع نیست از نقصان ایمان یا فقدان آن است. و چون اعتقاد و علم غیر از ایمان است، از این جهت این علمی که به حق و اسماء و صفات او و سایر معارف الهیّه در ما پیدا می‏شود غیر از ایمان است. 


   شیطان به شهادت ذات مقدّس حقْ علم به مبدأ و معاد دارد، مع ذلک کافر است؛ «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِین»(3) گوید، پس حق تعالی و خالقیّت او را مُقِرّ است؛ «اَنْظِرْنی اِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُون»(4) گوید، پس معاد را معتقد است؛ علم به کتب و رسل و ملائکه دارد، با این وصف خداوند او را کافر خطاب کرده و از زمره مؤمنین خارج فرموده.


   پس اهل علم و ایمان از هم ممتازند، هر اهل علمی اهل ایمان نیست. پس باید، پس از سلوک علمی خود را در سلک مؤمنین داخل کند و عظمت و جلال و بهاء و جمال حق - جلّت عظمته - را به قلب برساند تا قلب خاشع شود، والّا مجرد علم، خشوع نمی‏آورد؛ چنانچه می‏بینید در خودتان که با اعتقاد به مبدأ و معاد و اعتقاد به عظمت و جلال حقّ، قلب شما خاشع نیست.


   سالک طریق آخرت - خصوصاً با قدم معراج صلوتی - لازم است قلب خود را با نور علم و ایمان خاشع کند و این رقیقه الهیّه و بارقه رحمانیّه را در قلب، هر اندازه ممکن است متمکّن نماید بلکه بتواند در تمام نماز حفظ این حالت را بنماید. و حالت تمکّن و استقرار در اوّل امر گرچه برای امثال ماها قدری صعب و مشکل است ولی با قدری ممارست و ارتیاض قلب، امری است بسی ممکن.


   عزیزم! تحصیل کمال و زاد آخرت، طلب و جدّیّت می‏خواهد و هرچه مطلوب بزرگتر باشد جدّیّت در راه آن سزاوارتر است؛ البتّه معراج قرب الهی و مقام تقرّب جوار ربّ العزة با این حال سستی و فتور و سهل انگاری دست ندهد؛ مردانه باید قیام کرد تا به مطلوب رسید.


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

توجّه به عزّت ربوبیّت و ذلّت عبودیّت

 یکی از آداب قلبیّه در عبادات و وظایف باطنیّه سالک طریق آخرت، توجّه به عزّ ربوبیّت و ذلّ عبودیّت است؛ و آن یکی از منازل مهمّه سالک است؛ که قوّت سلوک هر کس به مقدار قوّت این نظر است، بلکه کمال و نقص انسانیّت تابع کمال و نقص این امر است. و هرچه نظر اِنیّت و اِنانیّت و خودبینی و خودخواهی در انسان غالب باشد، از کمال انسانیّت دور و از مقام قرب ربوبیّت مهجور است.


   و حجاب خودبینی و خودپرستی از جمیع حُجُب ضخیم‏تر و ظلمانی‏تر است، و خرق این حجاب از تمام حجب مشکل‏تر و خرق همه حجب را مقدّمه است، بلکه مفتاح مفاتیح غیب و شهادت و باب الابواب عروج به کمال روحانیّتْ، خرق این حجاب است.

   تا انسان را نظر به خویشتن و کمال و جمالِ متوهّم خود است، از جمال مطلق و کمال صرفْ محجوب و مهجور است؛ و اوّل شرط سلوک الی الله خروج از این منزل است، بلکه میزان در ریاضت حق و باطل همین است. پس هر سالک که با قدم انانیّت و خودبینی و در حجاب انّیّت و خودخواهی طیّ منزل سلوک کند، ریاضتش باطل و سلوکش الی‏الله نیست، بلکه الی النفس است: 


   «مادرِ بتها بتِ نفسِ شما است».(1)


   سالک الی‏الله را ضرور است که به مقام ذلّ خود پی برد و نصب‏العین او ذلّت عبودیّت و عزّت ربوبیّت باشد. و هرچه این نظر قوّت گیرد، عبادت روحانی‏تر شود و روح عبادت قوی‏تر شود، تا اگر به دستگیری حقّ و اولیای کُمّل‏علیهم السلام توانست به حقیقت عبودیّت و کنه آن واصل شود، از سرّ عبادت لمحه‏ای درمی‏یابد.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

حضور قلب‏

 یکی از اسرار عبادات و فوائد مهمّه، که همه مقدّمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخّر در تحت اراده الله و متحرّک بتحریک الله شود، و قوای ملکوتیّه و ملکیّه نفس از جنود الله شوند و همگی نسبت به حق تعالی سِمَت ملائکة الله را پیدا کنند. و این خود یکی از مراتب نازله فنای قوا و ارادات است در اراده حق. 

   و کم کم نتایج بزرگ بر این مترتّب شود و انسان طبیعی الهی گردد و نفس، ارتیاض به عبادت الله پیدا کند و جنود ابلیس یکسره شکست خورده منقرض شوند و قلب و قوای آن تسلیم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز کند. 

   و نتیجه این تسلیم اراده به حق، در دار آخرت آن شود که حق تعالی اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مَثَل اعلای خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هر چه را بخواهد ایجاد کند، به مجرّد اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضی از اهل معرفت روایت نمودند از رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم راجع به اهل بهشت که ملکی می‏آید پیش آنها؛ پس از آن که اذن ورود می‏طلبد وارد می‏شود و نامه‏ای از جناب ربوبیّت به آنها می‏دهد، بعد از آن که از خدای تعالی به آنها سلام ابلاغ نماید. و در آن نامه است برای هر انسانی که مخاطب به آن است:

   «مِنَ الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوتُ اِلَی الْحَیّ القَیّومِ الَّذی لا یَمُوتُ. اَمّا بَعْدُ، فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ، وَقَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ. فقال‏صلی الله علیه وآله وسلم: فلا یقولُ اَحَدٌ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ إِلّا وَیَکُون».(22)

   و این سلطنت الهیه ایست که به بنده دهند از برای ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهای نفسانیّه و اطاعت ابلیس و جنود او. و هیچیک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمی‏شود مگر با حضور قلب کامل. و اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهی باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبه لهو و بازی است. و البته چنین عبادتی را در نفس به هیچ وجه تأثیری نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نرود - چنانچه به این معنی در اخبار اشاره شده - و قوای نفس با چنین عبادتی تسلیم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نکند. و همینطور قوای ظاهره و باطنه تسلیم اراده الله نگردد و مملکت در تحت کبریای حق منقهر نشود، چنانچه پر واضح است. 

   و از این جهت است که می‏بینید در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثری حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصّی قوا افزوده می‏شود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت و اطاعت ما از هواهای نفسانیه و وسواس شیطانیه افزون گردد. اینها نیست جز آن که عبادات ما بی مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیّه آن به عمل نمی‏آید.
تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

آثار نماز جماعت

بر پایی فریضه‏های دینی به صورت دسته جمعتی،غیر از پاداش‏های فراوانی که یاد شد،در زندگی فردی و اجتماعی امت مسلمان نیز،آثارمثبت و فراوانی دارد که به برخی اشاره می‏شود:

1- آثار معنوی 

------------------------

بزرگترین اثر معنوی نماز جماعت،همان پاداش‏های الهی است که گفته شد.روایت است که شبی،علی علیه السلام تا سحر به عبادت‏مشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائی خواند و استراحت‏کرد. 


رسولخدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زنده‏داری علی(ع)و عذر او از نیامدن به‏مسجد سخن گفت.پیامبر فرمود:پاداشی که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح،از دست علی(ع)رفت،بیش از پاداش عبادت تمام‏شب است. (14) رسول خدا(ص)فرموده است: 


لان اصلی الصبح فی جماعة احب الی من ان اصلی لیلتی‏حتی اصبح  (15) اگر نماز صبح را به جماعت‏بخوانم،در نظرم محبوب‏تر ازعبادت و شب زنده‏داری تا صبح است. 


بخاطر همین فضیلت و پاداش‏هاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربیشتر شود،اگر تمام آسمان‏ها کاغذ،و دریاها مرکب و درخت‏ها قلم شودو فرشتگان بنویسند،پاداش یک رکعت آنرا نمی‏توانند بنویسند. (16) . و نماز جماعت‏با تاخیر،بهتر از نماز فرادی در اول وقت است. (17)

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

ادامه مطلب ...

اهمیت نماز جماعت

تالیف: محسن قرائتی 

تدوین: جواد محدثی 

ناشر: ستاد اقامه نماز


غیر از آثار فردی و اجتماعی نماز جماعت(که به آنها اشاره خواهدشد)پاداش‏های عظیمی برای آن بیان شده که در اینجا به بعضی ازروایات،اشاره می‏شود. از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعلة فلا صلاة له‏‏» (1) نماز کسی که صدای اذان را بشنود و بی دلیل،در نماز جماعت‏مسلمانان شرکت نکند،ارزشی ندارد. 


در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمده‏است:«من حقره فانما یحقر الله‏‏» (2) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه می‏کند. (3) و برای هر گامی که به سوی نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثواب‏و حسنه در نظر گرفته شده است. (4) همین که کسی برای شرکت در نماز جماعت از منزل خارج‏می‏شود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعت‏به سر می‏برد پاداش کسی‏را دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است. (5) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الی الله‏‏» (6) حدیث جالبی در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتی از آن‏در رساله‏های عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است: 


اگر اقتدا کننده  1  نفر باشد،پاداش  150  نماز داده می‏شود. 


اگر اقتدا کننده  2  نفر باشد،پاداش  600  نماز داده می‏شود. 


اگر اقتدا کننده  3  نفر باشد،پاداش  1200  نماز داده می‏شود. 


اگر اقتدا کننده  4  نفر باشد،پاداش  2400  نماز داده می‏شود. 


اگر اقتدا کننده  5  نفر باشد،پاداش  4800  نماز داده می‏شود. 


اگر اقتدا کننده  6  نفر باشد،پاداش  9600  نماز داده می‏شود. 


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

ادامه مطلب ...

سلام

بدرود نماز، مشتمل بر سه درود (سلام) است.و البته باز همراه یاد خدا و نام او. (1) پس نماز با نام خدا شروع می‏شود و با نام خدا پایان می‏گیرد و میان این سرآغاز و پایان نیز یکسره نام خدا و یاد اوست.اگر در جمله و ذکری از پیامبر یا خاندان او نام برده می‏شود آن نیز همراه یاد خدا و به صورت استمداد از لطف و رحمت اوست. 


جمله اول، درودی است از نمازگزار بر پیامبر خدا و طلب رحمتی از خدا بر آن بنده برگزیده: 


السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته-درود بر تو ای پیامبر، و حمت‏خدا و برکات او بر تو باد. 


پیامبر، بنیانگذار اسلام یعنی سلسله جنبان تلاش و حرکتی است که اکنون نمازگزار خویشتن را دست‏به کار آن می‏بیند.غریو توحید را او برکشید که با طنین آن جهانی را زیر و رو کرد و شالوده زندگی شایسته انسان را برای همیشه زمان ریخت.او بود که خطوط اصلی چهره انسان طراز اسلامی را و جامعه‏ای را که می‏تواندپرورشگاه چنین انسانی باشد، ترسیم کرد.و اکنون نمازگزار همان شعار را با نماز خود و با درسها و رهنمودهای ضمنی آن در زندگی و در فضای زمان خود منعکس می‏کند و گامی به سوی آن جامعه برین و تکوین آن انسان والا برمی‏دارد.پس بی‏مورد نیست اگر در پایان این عمل، پیامبر و پیشوای خود را که وی را بدین راه افکنده و در آن راهبرش بوده است، به سلامی یاد کند و با این زبان حضور خود را در کنار او و در راه او اعلام نماید. 


در جمله دوم، نمازگزار بر خود، بر همسنگرانش و بر همه بندگان شایسته خدا درود می‏فرستد. 


السلام علینا و علی عباد الله الصالحین-درود بر ما و بر بندگان شایسته خدا. 


و بدین گونه، یاد بندگان شایسته خدا را در ذهن خود بیدار می‏سازد و وجود و حضور آنان را مایه دلگرمی خود می‏دارد. 


در دنیایی که مظاهر گناه:پستیها و زشتیها، دنائتها و ددمنشیها، ستمها و ستم‏پذیریها، آلودگیها و ناپاکیها همه جا را فراگرفته و همه کس را در خود فرو برده است، در محیطی که به چشم انسان هوشمند و هوشیار همه چیز خبر از افلاس و ورشکستگی انسانیت می‏دهد و زرق و برقها در نظرش رنگ و جلایی ساختگی بر روی ابتذالها و فرسودگیها می‏نماید.در جهانی که داعیه‏های حق طلبی و دادگری نمی‏تواند فضاحت‏خودخواهیها و جاه‏طلبیها را بپوشاند و جای خالی علی و حسین و صادق (علیهم السلام) را باهیاهوی عوام‏فریب معاویه و یزید و منصور پنهان بدارد، و مختصر، در روزگاری که اخلاف شایسته شیطان جای مردان صالح خدا را گرفته‏اند، آیا می‏توان به نیکی و صلاح، به چشم یک واقعیت نگریست و بودن آن را انتظار داشت؟ آیا می‏توان جز گناه و آلودگی، جز ناکامی و حق‏کشی انتظار دیگری از آدمیزادگان داشت؟باید اعتراف کرد که اگر هم بتوان، به آسانی نمی‏توان. 

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

تشهد

در رکعت دوم و هم در رکعت آخر همه نمازها، پس از سر برداشتن از دو سجده، نمازگزار همچنان که نشسته است‏سه جمله که هر یک بازگو کننده حقایقی از دین است، بر زبان می‏راند.این عمل را که با آن گفتارها همراه است‏«تشهد»می‏نامند. 


در جمله اول، گواهی می‏دهد به یگانگی خداوندگار جهان: 


اشهد ان لا اله الا الله-گواهی می‏دهم که معبودی جز الله نیست. 


و سپس این حقیقت را بدین‏گونه تاکید می‏کند. 


وحده-فقط او (خداوندگار جهانیان است) 


و آنگاه آن را به زبانی دیگر تکرار می‏نماید. 


لا شریک له-او را شریکی در الوهیت نیست. 


هر آنکس و هر آن چیزی که بشر را به زیر یوغ عبودیت‏خود کشیده و او را فرمانبر خود ساخته باشد«اله‏»اوست.هوسها و تمایلات حیوانی، شهوات و آزمندیهای بشری، نظامات وقراردادهای اجتماعی، پدیدآورندگان و سردمداران آنها هر یک به نوعی انسان را به خدمت می‏گیرند و هر یک به شکلی بر او الوهیت می‏کنند. (1) 


لا اله الا الله نفی همه این فرمانرواییهاست.و تشهد، گواهی دادن نمازگزار ست‏بر این نفی.یعنی نمازگزار می‏پذیرد و به گردن می‏گیرد که تنها خدای یگانه است که بر او حق فرمانروایی و الوهیت دارد و آن همه حق هیچ تحکمی را بر او ندارند. 


همین که کسی این را پذیرفت، خود او نیز حق نخواهد داشت که هیچ موجود دیگری (انسانی یا حیوانی یا فرشته‏ای و جمادی یا هواها و شهوات نفس خود) را به الوهیت‏بپذیرد و تن به طاعت و عبودیت او دهد.این سخن بدان معنی نیست که موحد تن به هیچ تعهد اجتماعی نمی‏دهد و هیچ قانون یا حاکمی را نمی‏پذیرد.چه، بسی روشن است که زندگی اجتماعی بنابر ماهیت‏خود ناگزیر از تعهدها و فرمانبریهاست.بل بدین معنی است که هیچ تحکمی و هیچ نظامی را که از فرمان خدا نشات نگرفته باشد نمی‏پذیرد و تحمل نمی‏کند.در زندگی فردی و اجتماعی خود گوش‏به فرمان خداست و ای بسا که بنا به فرمان خدا و به مقتضای شکلی که خدا برای اداره زندگی انسانها تعیین کرده، لازم باشد که از کسانی اطاعت کند و به تعهداتی پایبند باشد.پس فرمانبری و تعهد، بنابر خصلت ذاتی زندگی جمعی، از زندگی انسان موحد نیز تفکیک ناپذیر است، منتها این فرمانبری، فرمانبری از هوسهای نفس سرکش خود یا از خود کامگیها و خودخواهیهای آدمیانی چون خود او نیست، فرمانبری از اراده و فرمان خدای بصیر و حکیم است.زیرا اوست که مقررات لازم الاجرا و زمامداران واجب الاطاعه را معین می‏کند و آنان نیز فقط در چهار چوب فرمان او بر بندگان او فرمان می‏رانند. (2) 


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

سجود

پس از سربرداشتن از رکوع، در حالی که آماده تعظیم و کرنشی متواضعانه‏تر است، به خاک می‏افتد. 


جبهه بر خاک نهادن، نشانه بالاترین حد خضوع انسان است، و نمازگزار این حد نصاب تواضع را شایسته خدا می‏داند، زیرا کرنش در برابر خدا، کرنش در برابر نیکی و زیبایی مطلق است و آن را در برابر هر کس یا هر چیز غیر خدا حرام و ناروا می‏شمارد، زیرا گوهر انسانیت-که ارزنده‏ترین متاع بازار هستی است-با این کار فرو می‏شکند و انسان خوار و پست می‏شود. 


در همان حال که سر بر خاک نهاده و خود را غرق در عظمت‏خدا می‏بیند، زبانش نیز با این حالت هماهنگی می‏کند و با ذکری که می‏گوید در حقیقت عمل خویش را تفسیر می‏کند. 


سبحان ربی الاعلی و بحمده  (1) -پاک و پیراسته است‏خداوندگار من که برترین است و من ستایشگر اویم. 


خداوندگار برترین، خداوندگار پیراسته و پاک، و تنها دربرابر چنین موجودی است که سزاوار است انسان زبان به ستایش بگشاید و جبهه به خاک بساید. 


پس سجده نماز، به خاک افتادن در برابر یک موجود ناقص و ضعیف و بی‏مقدار نیست، همچون به خاک افتادن در برابر بتهای پوشالی و قدرتهای پوک.به خاک افتادن در برابر برترین و پاکترین و گرامی‏ترین است. 


نمازگزار با این حرکت عملا فرمانبری و اطاعت‏خود را از خدای حکیم و بصیر اعلام می‏دارد و پیش از همه این تسلیم و فرمان‏پذیری را به خود تلقین و یادآوری می‏کند.و چنانکه دانسته‏ایم، پذیرش همین‏«عبودیت مطلق در برابر خدا»است که قید و بند عبودیت هر کس و هر چیز دیگر را از آدمی برمی‏دارد و او را از اسارتها و زبونیهایی که بر او تحمیل شده است رها می‏کند. 


مهمترین اثری که باید از این دو ذکر، ذکر رکوع و سجود، انتظار داشت آن است که به نمازگزار بیاموزد که در برابر کدام موجود باید تسلیم و خاضع و ستایشگر بود و این به معنای نفی این همه در برابر هرچه و هرکه جز اوست.و شاید به همین موضوع اشاره می‏کند حدیثی که از قول امام علیه السلام می‏گوید:«نزدیکترین حالات آدمی به خدا، حالت‏سجود است.» (2) 


پی‏نوشت‏ها: 


.به جای این ذکر می‏توان گفت:سبحان الله سبحان الله سبحان الله. 


.اقرب ما یکون العبد الی الله و هو ساجد.سفینة البحار، ج  1، ماده سجد.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

رکوع

نمازگزار پس از قرائت  (1) به رکوع می‏رود.یعنی در برابر خدا-موجودی که ماورای نقطه اوج اندیشه انسان در آفاق خصلتهای نیک و عظمت آفرین است-از سر تعظیم خم می‏شود. 


رکوع نمایشگر و نمودار خضوع انسان است در برابر قدرتی که آن را فراتر از خود می‏داند، و مسلمان چون خدا را برترین قدرتها می‏داند در برابر او رکوع می‏کند.و چون هیچ موجودی جز خدا را برتر و فراتر از انسانیت‏خود نمی‏داند در برابر هیچکس و هیچ چیز دیگر سر خم نمی‏کند.در همان حال که تن خود را در برابر خدا به حالتی خاضعانه درآورده است، زبان را نیز به حمد و ستایش و بیان عظمت او می‏گشاید. 


سبحان ربی العظیم و بحمده  (2) -پاک و پیراسته است‏خداوندگار بزرگ من و من او را ستایش می‏کنم. 


این حرکت که با گفتاری هماهنگ انجام می‏گیرد به‏نمازگزار و هم به دیگران که این حالت را از او می‏بینند، بندگی او را در برابر خدا باز می‏نماید و چون بنده خدا، بنده غیر خدا نیست آشکارا سرافرازی و آزادی او را از بردگی غیر خدا اعلام می‏کند. 


پی‏نوشت‏ها: 


.منظور خواندنیها و گفتنی‏هایی است که در حال ایستاده گفته می‏شود.حمد و سوره در رکعت اول و دوم، و تسبیحات اربعه یا فقط سوره حمد در رکعت‏سوم و چهارم. 


.به جای این ذکر می‏توان گفت:سبحان الله سبحان الله سبحان الله.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

تسبیحات اربعه

پیش از آنکه به ترجمه ذکر رکوع و سجود بپردازیم، جملاتی را که در رکعتهای سوم و چهارم نماز، در حال ایستاده باید تکرار کرد توضیح می‏دهیم.این جملات، چهار«ذکر»اند و گویای چهار حقیقت درباره خداوند: 


سبحان الله-پاک و منزه است‏خدا، 


و الحمد لله-و ستایش و سپاس مخصوص خداست، 


و لا اله الا الله-و معبودی بجز خدا نیست، 


و الله اکبر-و خدا بزرگترین است. 


دانستن این چهار خصوصیت در شکل گرفتن یک تلقی درست و کامل از توحید دارای تاثیری عمیق است.زیرا هر یک از این چهار خصوصیت‏یک بدنه و یک نما از عقیده توحید را نشان می‏دهد. 


تکرار این جملات فقط بدان خاطر نیست که بر معرفت ذهنی انسان و آگاهی و اطلاع او افزوده شود بلکه دانستن صفات و خصوصیات خدا و تکرار ذکر خدا، بزرگترین فایده‏اش باید این باشد که در انسان حرکتی و مسئولیتی پدید آورد و وظیفه و تکلیفی فراخور آن حقیقتی که بدان معرفت‏یافته بر دوش او بگذارد. 


به طور کلی عقاید اسلامی باید در خارج از ذهن و در صحنه زندگی منشا عمل و حرکت‏باشند، زیرا این عقاید صرفا از جنبه ذهنی و مجردشان نیست که دارای اعتبارند بلکه بیشتر به این دلیل که ناظر به زندگی انسانها و نقشبند زندگی و عمل فرد و جامعه‏اند، در اسلام معتبر شناخته می‏شوند.درست است که هر عقیده اسلامی در معنا شناخت‏یک واقعیت است ولی تنها آن عقایدی در اسلام حتمی و لازم الاعتقاد شمرده شده‏اند که در صورت قبول و گرویدن بدان تعهدی برای انسان به وجود آید و وظیفه و تکلیفی جدید بر دوش او نهاده شود. 


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

سوره

پس از پایان این نیایش آموزنده و پر محتوا، نمازگزار باید یک سوره کامل از قرآن را تلاوت کند. 


این کار، بخشی از قرآن را که وی آزادانه و به دلخواه انتخاب کرده، در یاد او زنده می‏کند، یعنی فصل دیگری از معارف اسلامی را پیش روی او می‏گشاید. 


فریضه تلاوت قرآن در نماز-چنانکه امام علی بن موسی علیه السلام در حدیثی به فضل بن شاذان فرموده است-قرآن را از متروک شدن و نافهمیده ماندن به در می‏آورد در خاطره‏ها و ذهنها حاضر می‏سازد. (1) 


در این گفتار، ما به ترجمه سوره توحید-که به طور معمول در نمازها تلاوت می‏شود-بسنده می‏کنیم. 


بسم الله الرحمن الرحیم-به نام خدای رحمان و رحیم. 


قل.بگو. (ای پیامبر) خود بدان و به دیگران نیز، همچون پیامی بایسته، برسان که: 


هو الله احد-اوست‏خدای یکتا. (2) 


مانند خدایانی که عقاید تحریف شده ادیان معرفی می‏کنند شریک و رقیب و هماورد ندارد. پس صحنه آفرینش میدان تنازع و پیکار خدایان نیست.بلکه همه سنتها و قوانین عالم ناشی از یک اراده و یک قدرت است و به همین دلیل است که در جهان آفرینش نظم و هماهنگی و یکنواختی برقرار است و قوانین و تحولات و حرکات طبیعی عالم همه به یک سو و در یک جهت در عمل و حرکت‏اند.و در این میان فقط انسان است که چون از«اراده‏»و«اختیار»و قدرت تصمیمگیری برخوردارش ساخته‏اند، می‏تواند از این نظم کلی سرپیچی نماید و چون سازی ناهماهنگ، نغمه‏ای جدا بنوازد.و نیز می‏تواند یکسره بر طبق این قوانین، زندگی خود را بسازد. 


الله الصمد-خدا از همه رو بی‏نیاز است (از همه چیز و همه کس) . 


یعنی خدایی که من در برابر او به کرنش و تعظیم و ستایش برخاسته‏ام، همچون خدایان پنداری نیست که پدید آمدنش، ادامه حیاتش، و توان بودن و زیستنش به کمک و مراقبت و رعایت کسی نیازمند باشد.آن چنان خدایی شایسته تکریم و تعظیم انسان‏نیست، زیرا که خود موجودی است در طراز انسان یا فروتر از آن.انسان، این موجود عظیم و ژرف، تعظیم و ستایش و عبودیتش فقط در برابر قدرتی می‏سزد که به هیچ وجودی و هیچ عنصری کمترین نیازی نداشته باشد و بودن و قدرتمند بودن و همیشه بودنش از ذات او مایه گرفته باشد. 


لم یلد-نزاده و فرزند نیاورده است. 


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

سوره حمد

بسم الله الرحمن الرحیم -به نام خدای رحمان و رحیم. 

به نام خداوندی که دارنده رحمتی همگانی و بخشنده رحمتی همیشگی است. 

این جمله، سرآغاز همه سوره‏های قرآن، سرآغاز نماز، سرآغاز همه کارها و فعالیتهای یک مسلمان است.یعنی شروع همه کارها فقط به نام خداست، همه چیز انسان، آغاز زندگی‏اش و تمامی جلوه‏های زنده بودنش به نام خداست.مسلمان به نام خدا روزش را شروع می‏کند و به نام او بر تلاش روزانه خود نقطه پایان می‏گذارد.با یاد او به بستر می‏رود و با استعانت او سر از بستر برمی‏دارد و فعالیت روزانه خود را از سر می‏گیرد و سرانجام با نام او و یاد او چشم از این جهان برمی‏گیرد و رهسپار سرای جاویدان می‏شود. 

الحمد لله رب العالمین -ستایش و سپاس مخصوص خداست که مدبر جهانیان و جهانهاست. 

همه ستایشها و سپاسها مخصوص اوست، چون همه عظمتها از آن او و همه رحمتها از سوی اوست.او مجمع همه‏خصلتهای ستوده است و همه نیکیها و نیکوکاریها از سرچشمه وجود اوست.پس ستایش او ستایش نیکی و نیکوکاری است و جهت دهنده به همه کوششهایی که به هوای نیکی و نیکوکاری انجام می‏گیرد. 

هر کس در خود چیزی از خصلتها و رفتارهای قابل ستایش می‏بیند باید آن را از فیض رحمت و لطف خدا بداند، زیرا خداست که در انسان، مایه‏های نیکی را به کار برده و ذات و سرشت او را آماده و جویا و پذیرای نیکی و فضیلت‏ساخته و به او قدرت تصمیم-که ابزار دیگری است در راه نیکو شدن و نیکویی کردن-بخشیده است. 

این بینش راه خودبینی و خودشگفتی را بر انسان می‏بندد همچنان که از بی‏مصرف گذاردن یا بیهوده مصرف کردن خصلتهای نیک و توانهای نیکی آفرین در وجود آدمی جلوگیری می‏کند. 

در عبارت رب العالمین (پروردگار و مدبر جهانیان و جهانها) هم وجود عوالم و جهانهای دیگر و هم خویشاوندی و پیوستگی این همه باهم احساس می‏شود.نمازگزار در می‏یابد که بجز این عالم و در ماورای نظرگاه تنگ و محدود او و پشت این حصاری که او برای زندگی خود فرض کرده، گیتیها و گردونها و عالمها و جهانهای دیگر هست و خدای او خداوندگار سراسر این پهنه عظیم است.این احساس، تنگ نظریها و کوته‏بینیها را در او از بین می‏برد، به او جرئت و حس تکاپو می‏بخشد، از عبودیت‏خدا احساس غروری در او پدید می‏آورد و در بندگی خدا عظمت و شکوهی عجیب بدومی‏نمایاند. 

از سوی دیگر می‏بیند که همه موجودات، انسانها و حیوانات و گیاهان و جمادات و آسمانها و عوالم بیشمار هستی، بندگان خدایند و رب و مدبر و پروردگار این همه، اوست.می‏فهمد که خدای او تنها خدای نژاد او یا ملت او یا خدای انسانها نیست، خدای آن مورچه خرد و آن گیاه ضعیف نیز هست، خدای آسمانها و کهکشانها و اخترها نیز هست. با درک این حقیقت احساس می‏کند که تنها نیست، می‏فهمد که با تمام ذرات عالم و با تمام موجودات ریز و درشت‏خویشاوند است، با همه انسانها پیوسته و مرتبط است. همگان برادران و همسفران اویند و این کاروان عظیم یکسره راهی یک هدف و در رکت‏به سوی یک جهت است. 

این رابطه و پیوستگی او را نسبت‏به همه موجودات مکلف و متعهد می‏سازد.نسبت‏به انسانها تعهد هدایت و کمک، و نسبت‏به دیگر موجودات تعهد شناختن و در راه درست و مناسب با هدف آفرینششان به کار افکندن. 

الرحمن الرحیم -خدای رحمان و رحیم. 

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

4 . نمازهای نافله

عشق به پرستش و بندگی، انسان را وا می‏دارد که بیش از حدِّ مقرر نیز به اطاعت و 
نیایش بپردازد. این با نمازهای مستحب جلوه‏گر می‏شود.
چگونه انسان می‏تواند عاشق خدا باشد و تنها به همان واجبات اکتفا کند و بیش از آن، 
نمازی نخواند؟ این نمازها که به «نافله» معروف‏اند، فراوان است. از جمله نافله‏های 
روزانه است به این صورت:
نافله، نماز صبح، دو رکعت، پیش از نماز صبح.
نافله، نماز ظهر، هشت رکعت، پیش از نماز ظهر.
نافله، نماز عصر، هشت رکعت، پیش از نماز عصر.
نافله، نماز مغرب، چهار رکعت، بعد از نماز مغرب.
نافله، نماز عشا، دو رکعت نشسته، پس از نماز عشا.
نافله شب (نماز شب) یازده رکعت، پیش از اذان صبح که هشت رکعت آن، نافله شب نام دارد 
و دو رکعتش به نام نماز شَفع و یک رکعت هم به نام نماز وَتر مشهور است.
نافله از کلمه «نَفْل» است، یعنی زیادی واضافه بر مقدار واجب است.
بر پیامبر اسلام، نافله شب واجب بود و خدا دستور داده بود که شب برخیزد و به تهجّد 
و عبادت نیمه شب بپردازد تا به مقام والا برسد. (151) 
در حدیث آمده است: 
نمازهای مستحب، همچون هدیه‏ای به درگاه خداوند است که به هر حال قبول می‏شود. (152) 
درباره نوافل، حدیث‏های بسیاری در کتب روایت آمده که اینجا مجال پرداختن به آنها 
نیست. (153) 
نمازهای مستحب، جبران کننده نواقص نمازهای واجب است و همچون صدقه‏ای است که انسان، 
آن را می‏پردازد. به خصوص نماز شب، راز ارتباط عاشقانه میان بنده و خدای اوست که هر 
سحر از بستر خواب برخیزد و خواب و کسالت را کنار بگذارد و به مناجات در دل شب 
بپردازد و دور از چشم‏های خواب رفته، با خدای خود به راز و نیاز و اشک و عبادت و 
شکر و سجود و قنوت بپردازد.
اولیای الهی، اهل تهجّد و شب زنده‏داری و نمازهای مستحب، با قنوت‏های مفصّل و سجده‏های 
طولانی و اشک‏های ریزان و دیده‏های گریان بوده‏اند.
علمای بزرگ، عارفان وارسته و دوستان خدا، از «نماز شب» غفلت نکرده و نمی‏کنند. (154) 
در روایتی آمده است که خداوند می‏فرماید:
«کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُحِبُّنی، فَاِذا جَنَّهُ اللّیلُ نامَ عَنّی‏. 
اَلَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ؟» (155) 
دروغ می‏گوید آنکه می‏پندارد مرا دوست دارد، امّا چون شب فرا می‏رسد، به خواب می‏رود 
و به یاد من نیست. مگر نه این است که هر دوستداری، خلوت و نجوای با دوستش را دوست 
می‏دارد؟ ...
 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

3 . نماز عید

از نمازهای مستحب دیگر، نماز عید فطر و عید قربان است که دو رکعت است با 9 تکبیر و 

قنوت (پنج تکبیر در رکعت اول و چهار تکبیر در رکعت دوّم پیش از رکوع، و خواندن دعا 

پس از هر تکبیر در قنوت).

نماز عید فطر که در روز اول ماه شوال پس از یک ماه روزه رمضان برگزار می‏شود شکرانه 

توفیق الهی است برای ادای آن فریضه و پاداشی برای مؤمنان روزه دار.

امام باقر علیه السلام به جابر فرمود: 

در روز اوّل شوال، منادی آسمانی ندا می‏دهد: ای مؤمنان، بشتابید به سوی جایزه‏های‏تان. 

ای جابر! جایزه‏های الهی مثل جوایز این سلاطین نیست. (148) 

عید فطر، از اعیاد بزرگ اسلامی است و خواندن نماز در آن روز، تقویت پیوند انسان با 

خدای خویش است و به عید هم رنگ و جلای الهی می‏دهد.

امام رضا علیه السلام فرمود: 

روز عید فطر برای آن جهت قرار داده شده که مسلمانان گرد هم آیند و به بزرگداشت 

خداوند و نعمت‏هایش بپردازند. روز عید است و اجتماع، روز زکات است. روز توجّه به 

آفریدگار و نالیدن به درگاه او. (149) 

حضرت علی علیه السلام فرمود: 

ای مردم! عید فطر، روزی است که نیکوکاران پاداش می‏گیرند و بدکاران زیان می‏کنند، 

شبیه‏ترین روزها به قیامت است. با بیرون آمدن‏تان از خانه‏ها به مصلّی، برانگیخته 

شدن از قبر به صحرای محشر را به یاد آورید. و با ایستادن در مصلا، به یاد وقوف در 

عرصه قیامت در پیشگاه خدا بیفتید و با بازگشت به خانه‏های‏تان، بازگشت به منازل خود 

در بهشت و جهنم را به یاد آورید. (150) 

حضور در جمع انبوه نمازگزاران عید فطر و قربان، پیوستن به دریای بیکران ملّت است و 

نیایش جمعی به درگاه خداوند که بیشتر و سریع‏تر، لطف خود را شامل حال نمازگزاران 

روزه دار می‏کند که یک ماه رمضان، در اطاعتِ امر او بوده‏اند.

حالت خاصی که در روز عید و هنگام نماز به مسلمانان دست می‏دهد، غیر از روحیه تعبّد 

و خشوع و شکسته دلی و گرایش به توجّه و معنویات، روح اخوّت و صمیمیت را میان آنان 

زنده‏تر می‏سازد و پیوندها را تقویت می‏کند.

در قنوت نماز عید، دعای «اللّهم اَهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمَةِ ...» خوانده می‏شود، 

که ضمن ستایش خدا به صفاتی همچون عظمت و جلالت، آمرزندگی و بخشش و رحمت، خداوند را 

به مقام پیامبر و دودمان پاکش سوگند می‏دهیم و بهترین خواسته‏های صالحان را از خدا 

می‏خواهیم و از همه بدی‏ها و شرور به او پناه می‏بریم. 

سجده‏های شکر و سجده‏های همراه با «اَلْعَفو، اَلْعَفو» اوج این عبودیت و خشوع و 

بندگی است.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید