آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

نیاز اساسی بشر امروز

نماز از دیدگاه قرآن

1- برپایى نماز

 معناى اقامه نماز چیست؟

2 - پاسداشت‏ حریم نماز

3 - کمک گرفتن از نماز

4 - امر به نماز

یکی از نیازهای ثابت همگانی تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر که زمان، توان تاثیرگذاری در آن را ندارد؛ موضوع عبادت و پرستش است. یکی از نیازهای اساسی بشر پرستش است. پرستش حالتی است که در آن انسان از ناحیه باطنی خود به حقیقتی که او را آفریده و خود را در قبضه قدرت او می بیند و خود را نیازمند و محتاج او می داند؛ توجه می کند. این حالت در واقع سیری است از خلق به سوی خالق.

عدم پرستش و عبادت، در روح بشر عدم تعادل را ایجاد می کند. با یک مثال مفهوم عدم تعادل را روشن می نماییم. حیوانی باربر را در نظر بگیرید که خورجینی روی او قرار داده شده که یک طرف پر و طرف دیگر خالی باشد که در این صورت تعادل ایجاد نشده و حرکت حیوان بسیار دشوار می شود؛ انسان نیز به همین صورت است. در وجود او خانه ها و فضاهای خالی زیادی وجود دارد، در دل انسان جای خیلی از چیزها است. حال هر نیازی که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل می سازد. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و به دیگر نیازهایش بی توجه باشد؛ همان نیازها او را ناآرام و ناراحت می نمایند. و یا بالعکس اگر انسان همیشه به دنبال مادیات باشد و جایی برای معنویات نگذارد، باز هم روح و روان او ناراحت و نا آرام است.

" نهرو" مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده بود. در اواخر عمرش یک دگرگونی و انقلابی در وجودش ایجاد شد. او می گوید: من هم در روح خود و هم در جهان یک خلأ، یک جای خالی احساس می کنم که هیچ چیزتوان پرکردن آن فضا را ندارد الا معنویت.اضطرابی که در جهان پیدا شده، علتش اینست که نیروهای معنوی جهانتضعیف شده است. او می گوید: الان در اتحاد جماهیر شوروی- قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی- این ناراحتی به سختی وجود دارد. تا وقتی که مردم آنجا گرسنه بودند و گرسنگی اجازه نمی داد که درباره چیز دیگری فکر بکنند، یکسره در فکر تحصیل معاش بودند. حال که زندگی عادی پیدا کرده اند یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است. زمانی که از کار، بیکار می شوند تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعات فراغت را با چه چیز پرنمایند؟ بعد می گوید: من گمان نمی کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با یک امور معنوی با چیز دیگری پر کنند. و این همان خلایی است که من دارم.

پس عبادت یک نیاز واقعی انسان است. امروز که در دنیا بیماری های روحی و روانی زیاد شده است، به علت روی برگرداندن انسان از عبادت و پرستش است. نماز قطع نظر از هر چیزی، طبیب خانه است؛ یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب سالم و تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است، اگر هوای پاک برای هر کس ضروری است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است. اگر انسان در شبانه روز ساعتی را به راز و نیاز با پروردگار اختصاص دهد، روحش را پاک می کند. عنصرهای موذی به وسیله نماز از روح انسان بیرون می روند.

از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: به خدا بعد از ایمان، چیزی در حد نماز نیست. پیامبراکرم صلوات الله علیه می فرماید: نماز مثل چشمه آب گرمی است که در خانه انسان باشد و انسان روزی پنج بار در آن آب گرم شست و شو کند.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:" ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون".( ذاریات/ 56)؛ ما جن و انس را خلق نکرده ایم مگر برای این که عبادت کنند. هدف از خلقت انسان عبادت است و انسان از راه عبادت و پرستش است که به کمال می رسد. استغفار و عبادت در مقابل ایزد منان انسان را به انسانیت می رساند. امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبر(ص) در هیچ مجلسی نمی نشست مگر این که 25 بار استغفار می کرد، و می گفت: استغفرالله ربی و اتوب الیه.

و یا حضرت علی علیه السلام با آن عظمت انسانی که داشت وقتی در محراب عبادت قرار می گرفت غرق در خدا می شد و آن گونه عبادات باعث روشن ضمیری و قدرت حضرت می شد.

" عدی بن حاتم" از یاران نزدیک حضرت بود. روزی به نزد معاویه آمد در حالی که سالها از شهادت امیرالمومنین گذشته بود. معاویه می دانست که عدی از یاران قدیمی امام است، پس خواست کاری کند که عدی سخنی بر علیه امام بگوید. از او پرسید: عدی! این الطرفات؟ پسرانت کجا هستند؟- عدی سه پسر داشت که در سنین جوانی در رکاب امام درجنگ صفین به شهادت رسیده بودند- معاویه با این سوال قصد ناراحت کردن عدی را داشت. عدی گفت: پسرانم در رکاب مولایشان علی با تو که در زیر پرچم کفر بودی جنگیدند و کشته شدند. معاویه گفت: علی درباره تو انصاف نداد. گفت: چطور؟ معاویه پاسخ داد: پسران خویش را نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد.

عدی گفت: معاویه من درباره علی انصاف ندادم که اکنون او در زیر خروارها خاک باشد و من زنده باشم. ای کاش مرده بودم و علی زنده می ماند.

معاویه دید تیرش به هدف نخورد پس با نرمی گفت: الان دیگر از این حرفها گذشته کمی از کارهای علی را برایم توصیف کن. عدی عذر خواست و معاویه اصرار نمود. در نهایت عدی اینگونه حضرت را توصیف نمود: " یتفجرالعلم من جوانبه والحکمة من نواحیه" ؛ علی مردی بود که علم و حکمت از اطرافش می جوشید. علی آدمی بود که در مقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران، نیرومند.

معاویه حال منظره ای را که به چشم خود دیدم را برایت می گویم: در یکی از شبها علی را در محراب عبادت دیدم که غرق در خدا بود و محاسنش را به دست مبارک گرفته و می گفت: آه از این دنیا و آتش های آن، یا دنیا! غری غیری؛ ای دنیا کس دیگر غیر از من را بفریب.

عدی، حضرت را آن چنان  وصف نمود که دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت به طوری که با آستین لباسش اشکهای صورتش را پاک کرد. و بعد گفت:دنیا عقیم است که مانند علی بزاید.

پس عبادت از ارزش والایی برخوردار است که انسان به جز تعداد معدودی به عظمت و ارزش واقعی آن پی نبرده است. یکی از عالیترین گونه عبادت نماز است. نماز پناهگاهی مطمئن و دژی استوار و خلل ناپذیر است. داروی اضطرابها و نگرانیها و دوای ترسها و دلهره هاست.

فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونه ای تشریح شده است که اگر انسان، آن را با تمام مراحل و شرائط، انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها در امان می ماند.

در نماز زیربنای سعادت و خوشبختی دنیوی پایه ریزی شده است. در نماز ریشه و اصول اعتقادی کامل می گردد، معرفت و عرفان حقیقی به دست می آید، روح تعبد و معنای عبادت، روشن و عملی می شود. عالی ترین روشهای اخلاقی و تربیتی اجرا می گردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعی، حقوقی و انسانی تعلیم می شود، به پاکترین نوع به مسائل مالی و اقتصادی توجه می گردد و بالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار می گیرد.

  ادامه مطلب ...

اقامه نماز مؤلفه چه کسانی است؟

نمازگزاران چه کسانی هستند؟نماز؛ نشانه مومن

نماز؛ از ویژگیهای متقیننماز از علامتهای اولوالالباب

نماز از نشانه های محسنیننماز، ویژگی مصلحان

مولفه ای از مخبتیننشانه ای از دانشمندان

و اما نشانه ای از یاران خدا

خدای منان از روی لطف بی پایان بر آدمیان منّت نهاده، به آنها اجازه معراج به عالم ملک و ملکوت عطا فرموده و نماز را نردبان ترقی و ابزار ارتقاء به عالم بالا قرار داده است.

انسان خاکی که همواره اسیر امیال نفسانی و غرایز حیوانی است، به هنگام نماز پرده های ظلمانی جهان ماده را کنار می زند، جاذبه دست و پاگیر کره خاکی را می شکند، موانع نیرومند عالم شغلی را از جلوی پایش بر می دارد         و به جهان بالا راه می یابد، با خدای خود بی واسطه سخن می گوید، و درد دل می نماید و خود را از چنگال نفس و شیطان می رهاند.

نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است.

نمازگزاران چه کسانی هستند؟در قرآن کریم  ضمن آیاتی خدای متعال نمازگزاران واقعی را معرفی می نماید و اینکه اقامه نماز چه تأثیری در زندگی مادی و معنوی انسان دارد را ذکر می کند که بدین وسیله اهمیت اقامه نماز را بیان می دارد.

نماز؛ نشانه مومن" قل لعبادی الذین امنوا یقیمواالصلوة و ینفقوا مما رزقناهم سراً و علانیة من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه ولا خلال." (ابراهیم / 31)

بگو به بندگان من که ایمان آورده اند، نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق کنند، پیش از آن که روزی فرا رسد که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی "جز خدا" به کار آید .

در این آیه خداوند به وسیله پیامبراکرم(ص) به بندگانی که ایمان آورده اند دستور می دهد که تا روز قیامت او را رها نکنند کهدر آن روز هیچ مجالی برای جبران از دست داده ها نیست و از میان تمام راههایی که به خدا می رسد، اقامه نماز و انفاق – یقیمواالصلوة و ینفقوا – را بیان می کند.چرا که تمام دستورات دیگر (که اصلاح بین خدا و بندگان و بنده با بندگان دیگر است) از این دو رکن منشعب می شود و این تاکیدی دیگر بر اهمیت نماز است.

در جای دیگر می فرماید:

"انماالمومنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و… . الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." (انفال / 2- 3)

مومنان کسانی هستند که چون ذکری از خدا شود، "از عظمت و جلال خدا " دلهایشان ترسان می شود و … . کسانی که نماز را به پا می دارند و از هر چه روزی آنها کردیم انفاق می کنند.

در این آیه از جمله صفات بارز مومنان را اقامه نماز می داند. چرا که وقتی ایمان در دل مستقر گردید، انسان به سوی عبودیت معطوف شده و با اخلاص و خضوع، پروردگار خود را عبادت می کند که از بهترین مظاهر آن نماز است. "وجل" همان حالت خوف و ترسی است که به انسان دست می دهد که سرچشمه آن یکی از این دو چیز است: گاهی به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا می باشد، و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی انتهای او است.مومنان در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگری توکل، از نظر عمل دارای دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندی با خدا و پیوند و رابطه نیرومندی با بندگان خدا.

تعبیر به اقامه نماز (به جای خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا بر پا باشد.

خدای متعال در آیه دیگر می فرماید:

 

ادامه مطلب ...

اهمیت صلوات فرستادن در نماز!!

حضرت محمد


در مورد شخصیت عظیم پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، بیانات متعددی در آموزه‌های دینی وارد شده است. اما یکی از کلماتی شیرینی‌که نشان دهنده اوج مقام حضرت می‌باشد، بیان حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیه السلام است.


صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) ذکر بسیار مبارک و با عظمتی است که بر زبان آوردن آن در همه احوال و زمان ها دارای ثواب است و در حال نماز از مستحبات موکد است، البته در تشهد واجب است . در قرآن خداوند خطاب به مومنین می فرماید: "خدا و ملائکه به پیامبر(صلی الله علیه و آله) صلوات می فرستند شما هم بر او صلوات بفرستید. از این رو فضیلت داشتن صلوات شامل صلوات در رکوع و سجده هم می شود. البته در لسان شریف روایت هم به این مطلب اشاره شده که امام باقر (علیه السلام) فرمودند: هر کس در رکوع و سجود و قیام نمازش صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آل او بفرستد خداوند ثواب آن را مانند ثواب رکوع و سجود و قیام  (در نامه اعمال او) مى‏نویسد. لذا می توان گفت فضائلی که برای صلوات بیان شده چون اطلاق دارد همه آنها در صلوات در رکوع و سجده هم وجود دارد به علاوه روایاتی گویای این مطلب است که صلوات جزء نماز و باعث کمال نماز است.آن‌جا که به خداوند عرض می‌نماید: «الّلهم...صَلِّ عَلَى مَنْ شَرَّفْتَ‏ الصَّلَاةَ بِالصَّلَاةِ عَلَیْه‏»،[1]؛ «خدایا درود بفرست بر کسی‌ که نمازت را به واسطه درود بر او شریف قرار دادی»

نماز با همه عظمتی ‌که دارد تا جایی‌که ستون دین معرفی شده[2]، شرافت خود را از همان صلواتی دارد که در تشهد، بعد از نام حضرت ختمی مرتبت صلّی الله علیه و آله و سلّم ذکر می‌شود.

«شرف‏ از ذکر تو دارا است نماز شب و روز                            صلوات تو چه روحست و صلاتش بدن است‏»[3]

همان صلواتی که چه بر طبق مذهب تشیع[4] و چه بر طبق مذهب اهل تسنن[5]، ذکر آن در تشهد واجب است، و نگفتن آن به صورت عمدی، باعث بطلان نماز است.

جناب محمد ابن ادریس شافعی رئیس مذهب شافعی‌ها در این زمینه می‌فرماید:

«یا اهل بیت رسول الله حبکم

 فرض من الله فی القرآن انزله

کفاکم من عظیم القدر انکم

 من لم یصل علیکم لا صلاة له»[6]

«ای اهل بیت رسول الله! محبت شما، از سوی خداوند در قرآن واجب شده است

در عظمت مقام شما، همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد، نماز ندارد (نمازش مقبول نیست)»

امام باقر (علیه السلام) در باره صلوات در رکوع و سجده فرمودند: " هر کس در رکوع و سجود و قیام نمازش صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آل او بفرستد خداوند ثواب آن را مانند ثواب رکوع و سجود و قیام (در نامه اعمال او) مى‏نویسد.و هم چنین صلوات در نماز را باعث سنگینی اعمال حسنه شمرده اند

صلوات فرستادن بر حضرت ختمی مرتبت صلّی الله علیه و آله و سلّم در نماز، علاوه بر نقشی‌که در صحت نماز دارد، باعث کمال نماز نیز می‌گردد. چنان‌چه امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند:

«اِنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ اِعطاءُ الزَّکاةِ یَعنى الفِطرَة کَما اَنَّ الصَّلوةَ عَلَى النَّبِى مِن تَمامِ الصَّلوةِ»،[7]؛ «تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، هم‌چنان‌که صلوات بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم کمال نماز است»

امام باقر (علیه السلام) در باره صلوات در رکوع و سجده فرمودند: " هر کس در رکوع و سجود و قیام نمازش صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آل او بفرستد خداوند ثواب آن را مانند ثواب رکوع و سجود و قیام (در نامه اعمال او) مى‏نویسد.و هم چنین صلوات در نماز را باعث سنگینی اعمال حسنه شمرده اند."[8] و در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "اگر کسی در نمازش صلوات بر محمد آل او نفرستد این نماز او را به بهشت نمی برد.[9] "

البته منظور از صلوات، صلوات کامل است که کیفیت آن در روایات وارد شده که: "صلوات کامل آن صلواتی است که با آل همراه باشد." (اللهم صل علی محمد و آل محمد).[10]

فقهای شیعه هم درباره صلوات فرموده اند: "صلوات بر پیغمبر و آل او در تشهد اول و دوم نماز واجب است، و در غیر آن مستحبّ است."

از فقهاى اهل سنت" شافعى" آن را در تشهد دوم واجب مى‏داند، لذا در نماز مخصوصا در رکوع و سجده و در غیر نماز در سایر حالات از مستحبات موکد است.[11]

بنا براین آثار و برکات بیشمار صلوات، شامل صلوات در هنگام رکوع و سجده نیز می شود.  

 

  ادامه مطلب ...

نماز اول وقتی که موجب اختلاف می شود!

نماز

مادر من حساسیت شدیدی روی نماز اول وقت دارد به گونه ای که همیشه حتی در زمانی که برای افطار در ماه رمضان مهمان هم داشته باشیم باید نمازش را اول وقت بخواند و این باعث شده همیشه با پدرم درگیر باشند.

پدرم می گوید اول پذیرایی کن بعد نماز بخوان . اما مادرم می گوید من همه چیز را حاضر می کنم و سرو می کنم تا مشکلی پیش نیاید، بعد نمازم را می خوانم البته من خودم به نماز اول وقت اعتقاد دارم ولی تو مواقع اضطراری سعی می کنم ناراحتی پیش نیاید بعد می روم نمازم را می خوانم.

حالا شما بگویید این نماز اول وقت که باعث اختلاف و ناراحتی پدرم و به طبع جو خانه هم با دعوا آلوده می شود، ایراد ندارد؟

آیا عیبی دارد که یک فردی برای احترام مهمان، آن هم فقط یک شب نمازش را اول وقت نخواند؟


برای روشن شدن پاسخ باید از چند زاویه به این سوال نگاه کرد:

بررسی رفتار مادر؟

بررسی رفتار پدر؟

در خصوص رفتار مادر

از سویی جایگاه ویژه ای که در دین مبین اسلام برای مهمان قرار داده شده، انسان را موظف به احترام مهمان می کند به طوری که اهانت به میهمان، حرام و اکرامش لازم دانسته شده است؛ تا آن جا که در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام - صلى الله علیه و آله - مى‏ خوانیم: «الضَّیْفُ دَلِیْلُ الْجَنَّةِ»؛(علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 72، ص 460، حدیث 14، باب 93) «میهمان، راهنماى راه بهشت است.»

و از سوی دیگر روایات بسیاری در اقامه نماز اول وقت وارد شده است تا جایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر شخصى به نماز اول وقت اهمیت بدهد، براى او شادمانى به هنگام مرگ و برطرف شدن هموم و غصه ها و نجات از آتش جهنم را ضامن مى شوم». (محمدی ری شهری ، میزان الحکمه، ج 2 ، ص 1642)

بنابر این بر اساس روایات بهتر است انسان سعی کند همواره نماز خود را اول وقت بخواند؛ اگر بتوانید در تمام موارد تقیدتان به نماز اول وقت حفظ کنید بسیار خوب است.

نماز اول وقت بر هر کاری مقدم و افضل است و موارد ذکر شده در نامه افراط نیست بلکه ممدوح است.

لکن التزام به اقامه نماز اول وقت منافاتی با اکرام مهمان ندارد به این گونه که اگر نماز اول وقت سبب ناراحتی او می گردد، به میهمان خود رسیدگی کرده و اکرامش نمایید و سپس نماز را بخوانید.

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه." و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا که پیامبر اکرم به حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: "نماز را با وضوی کامل و شاداب در وقتش به جای آور که تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است"

زیرا اهمیت و احترام میهمان، به اندازه‏اى است که در اسلام به عنوان یک هدیه آسمانى تلقى شده است. رسول خدا - صلى الله علیه و آله - مى‏ فرماید: «اذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً أَهْدى‏ الَیْهِمْ هَدِیَّةً، قالُوا: وَ ما تِلْکَ الْهَدِیَّةُ؟ قالَ: الضَّیْفُ، یُنْزِلُ بِرِزْقِهِ، وَ یَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 72، ص 460، حدیث 14، باب 93)

علاوه بر این که در مورد سوال، همراهی نکردن مادر در پذیرایی از مهمان، موجب ناراحتی و آزار شوهرش می شود و این امری حرام است و عقوبت الهیرا در پی دارد، از این رو توصیه می شود این مادر گرامی با رسیدگی به مهمان خصوصاً مهمانی که روزه است و برای افطار دعوت شده است، از ثواب های اکرام مهمان که کمتر از ثواب نماز اول وقت نیست بهره مند شوند، به خصوص وقتی این عمل را به قصد تقرب به خداوند انجام دهد.

در این صورت هم رضایت همسر را جلب کرده و هم صفا و صمیمیت در منزل را خدشه دار نکرده اند.

علاوه بر آن که اگر خوب دقت کنید متوجه می شوید که این تزاحم (نماز اول وقت و مهمان) چند بار بیشتر در طول سال پیش نمی آید و اول وقت نخواندن نماز در این چند مرتبه به عادت ایشان به نماز اول وقت نیز آسیب نمی رساند.

   ادامه مطلب ...

آثار نماز و پاداش نمازگزاران

جلب رحمت خداطلب یاری از نماز

آرامشبازداشتن از فحشا و منکر

همراهی خدا با نمازگزارانولایت نمازگزاران

هدایت برای نمازگزارانانذار برای نمازگزاران

رستگاری برای نمازگزارانپاداش

امان در سایه ی نماز

جلب رحمت خداخداوند در سوره ی نور می فرماید: وَ اقیمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّکاة وَ اَطیعُواالرَّسوُلَ لعَلکُمْ ترْحَمُونَ. (نور/ 56) " و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و رسول را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید."

خداوند در این آیه اولین شرط برای داخل شدن در رحمت را برپایی نماز برمی شمارد.

طلب یاری از نمازوَاستعینُوا بِالصَّبْرِ والصَّلاةِ وَ اِنَّها لکبیرِةٌ اِلاّ عَلی الخاشِعینَ. (بقره/ 45) " و از صبر و نماز یاری بجویید و این کار جز از برای خاشعان گران است."

کلمه استعانت به معنای طلب کمک است و این هنگامی است که انسان به تنهایی نمی تواند مشکلی را به دلخواه حل کند. چرا که در حقیقت یاوری جز خدای یگانه وجود ندارد. این دو، بهترین وسایل برای پیروزی هستند.چون صبر هر بلایی را هر چند عظیم، کوچک و ناچیز می کند و نماز که التجاء به خدا است، ایمان را در درون زنده ساخته و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام ناپذیر است و به ریسمانی دست زده که پاره شدنی نیست و به این ترتیب با ایجاد پایگاه درونی و تکیه گاه برونی که برای پیروزی برمشکلات لازم است، راه غلبه برگرفتاریها آسانتر می شود و نیز می فرماید: یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوااسْتعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ اِنَ الله مَعَ الصّابِرینَ. (بقره/ 153) " ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید که خدا با صابرین است."

در این آیه نیز برای پیروزی بر مشکلات به یاری جستن از یکی از بزرگترین ملکات (صبر) و یکی از بزرگترین عبادات (نماز) دعوت می کند.

آرامشخداوند در سوره رعد فقط یاد خدا را آرام بخش دلها می داند: اَلا بِذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ (رعد/ 28) "آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست. در سوره ی طه، هنگام اولین وحی به موسی(ع) می فرماید: … وَاَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْری (طه / 14) "… و نماز را برای یاد من به پادار." و این گونه نماز را از مظاهر یاد خود برمی شمارد. حال چرا در دل چنین کسانی ترس و غم جای داشته باشد. اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاةَ وَ اتُواالزَّکاةََ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ. (بقره/ 277) "کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند."

برای مردم با ایمانی که با نماز یاد خدا را زنده نگه می دارند و با پرداخت زکات از بروز اختلاف طبقاتی جلوگیری می کنند، آرامشی است که دیگران از درکش عاجزند و پاداشی که فقط نزد پروردگار است.

بازداشتن از فحشا و منکر… وَ اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصُّلاةَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنکبوت/45 ) "… و نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه کنید آگاه است."

طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حکومت غرایز طغیانگر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، کنتر ل می کند. در هر روز پنج بار ادای نماز کردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (که انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی که غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید. نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، کیفر خطاکاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می رود. نمازگزار با توجه به معانی آیاتی که در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد. مسلماً ذکری که متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (که بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد.البته میزان اثر نماز به درجه   ادامه مطلب ...

توبیخ و انتقاد از تارکان و کاهلان نماز


در قرآن به برپاداشتن نماز تأکید فراوانی شده و آثار فراوانی بر آن مترتب گردیده است. برای اقامه کنندگان نماز پاداش بسیاری وعده داده است. علیرغم آن که انسان از فواید نماز در این جهان نیز بهره می برد، انسان های نادانی هستند که از درک لذت ارتباط با خدا عاجز بوده و نه تنها در انجام آن کاهلی و سستی می کنند بلکه نمازگزاران را نیز مسخره کرده یا نهی می کنند. این گروه به شدت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته و به عذابی سخت وعده داده شده اند.

مسخره کنندگان اذان بی عقلانند

" واذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لا یعقلون. "(1) و آنها هنگامی که( اذان می گوئید) مردم را به نماز می خوانید آن را به مسخره و بازی می گیرند این به خاطر آن است که آنها جمعی هستند که درک نمی کنند." مردمان سبکسر و بی عقلی که نمی توانند با نظر محققانه به اعمال دینی و عبادات حقیقی بنگرند و از درک فواید آنها به خصوص نماز که همانا نزدیکی به ذات لا یزال و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است عاجزند، اذان و نماز را به مسخره می گیرند.

جزای ضایع کردن نماز

" فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلوة  واتبعواالشهوات فسوف یلقون غیاً. "(2) اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوت پیروی نمودند،  به زودی( مجازات) گمراهی خود را خواهند دید." در آیه قبل، از آدم، نوح، ابراهیم و اسرائیل یاد می کند که با شنیدن آیات خدا به سجده می افتادند اما فرزندان آنان چنین نبودند. کسانی که برخلاف نیاکان خود که ارتقاء مقام خود را از یاد خدا شروع کردند و با شنیدن آیات خدا با چشمان گریان به سجده می افتادند، قدم برداشتند؛ هنگامی که به مقامات بالایی دست یافتند، از یاد خدا غفلت کردند و انحرافشان این گونه شروع شد و به دره های هولناک شهوات سقوط کردند و البته مجازات آن را خواهند چشید.

 

ادامه مطلب ...

نماز،عبادات و دستورات دین

نماز از جمله عباداتی است که علاوه بر این که در قرآن در آیات زیادی بر آن تأکید شده، همراه با عبادات و دستورات دینی مختلفی نیز آمده است. که در این مطلب به آن اشاره می کنیم.

نماز و انفاق

در سوره بقره از جمله صفات پرهیزکاران را اقامه نماز و انفاق بر می شمارد... و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون"(1)... و نماز به پای دارند و از هر چه روزی شان کردیم ( به فقیران) انفاق کنند."

نماز و زکات

در آیات زیادی از قرآن، نماز همراه با زکات مطرح شده است. زیرا نماز رابطه با خالق را محکم می کند و زکات به استحکام رابطه های بین خلق کمک می کند:" واقیمواالصلوة و اتواالزکوة..."(2) و نماز به پا دارید و زکات بدهید... ."

نماز و روزه

" واستعینوا بالصبر و الصلوة..."(3) و از صبر و نماز یاری جویید... .

در تفاسیر و روایات مختلف، مراد از صبر را در این آیه، روزه دانسته اند.(4)

نماز و حج

" واذ جعلناالبیت مثابة للناس و امناً واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی..."(5) ( و به خاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم ( و برای تجدید همین خاطره) از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید... ."

نماز و عدالت

" قل امر ربی بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد..."(6) بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و توجه خویش را در هر مسجد به سوی او کنید..." خداوند به پیامبر فرمان داده است که هر چیز را در مورد صحیح خود به کار برده و به جای خود بنهید و فقط به سوی او و برای او و خالصانه عبادت کنید.

نماز و جهاد

در آیه40 سوره حج، یکی از فلسفه های جهاد را جلوگیری از تخریب نمازخانه ها و عبادتگاهها بیان می کند. "الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربناالله و لولا دفع الله بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً..." همانا که به ناحق از خانه خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند جز این که می گفتند پروردگار ما الله است و اگر خداوند بعضی از آنها را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها، صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی را که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران می گردد... ." به این ترتیب حتی به قیمت خون دادن، باید از مکان نماز و عبادات حفاظت و حراست کرد.

نماز و امر به معروف و نهی از منکر

لقمان ضمن بیان سفارشاتی به پسرش، به او توصیه می کند که : "یا بنی اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنکر..."(7) ای فرزند عزیزم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن..."

با برپایی نماز که انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد، روح و جان خود را از همه آلودگی ها پاک و به صفات پسندیده آراسته کنید و آنگاه مردم را به خوبی ها امر و از بدی ها و منکرات نهی نمایید.

  ادامه مطلب ...

ضرب المثل ها (1) آش «معاویه» را می خورد و پشت سر «علی» نماز می خواند!



فولکور و تاریخچه ی آن

«فولکلور  (دانش عامیانه) یکی از موضوعات مردم شناسی می باشد که به مطالعه ی هنرها و رسوم و سنن عامیانه ای که در جوامع متمدن و صنعتی رواج دارد» می پردازد.

«فولکلور» از دو جزء (توده ی مردم Folk) و (دانستن و شناختن Lore) ترکیب یافته است. «Folklore» کلمه ای است انگلیسی که در سال (1848م) برای اولین بار توسط آمبروزو مرتن عنوان مقاله ای قرار گرفت که موضوع آن بحث درباره ی دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود. این اصطلاح به تدریج در زبان انگلیسی (و دیری نپایید که در زبان های دیگر) رواج یافت. رواج این اصطلاح در زبان فارسی در حدود نیم قرن سابقه دارد. صادق هدایت آن را در کتب «فواید گیاه خواری» و «نیرنگستان» به کار برده است و کمی بعد عنوان مقالهای است از «رشید یاسمی» در مجله ی «تعلیم و تربیت» و از آن به بعد به تدریج اصطلاح فولکلور به معنای دانش عامیانه و دانستنی های توده ی مردم، رواج یافته است.(1)


تعریف، محدوده و ویژگی های فولکلور:

روی هم رفته می توان فولکلور را عبارت از «مجموعه ای از دانستنی ها و اعمال ورفتار دانست کهدر بین عامّه ی مردم بدون در نظر گرفتن و حتی بدون وجود فواید علمی و منطقی آن سینه به سینه و نسل به نسل به صورت تجربی به ارث رسیده است.»

اگر بخواهیم محدوده ی فولکلوری را بیان کنیم؛ باید بگوییم که دانش عامیانه، کلاً هر جنبه از امور زندگی مردم را شامل می شود. و  کلاً فولکلور شامل آداب و رسوم، قصه ها، افسانه ها،  ضرب المثل  ها، چیستان ها، ترانه ها، رقص ها، آیین های عبادی،  مراسم نامگذاری  بچه، ازدواج، و... می باشد که در این تحقیق از میان موضوعات گسترده فولکلور به ضرب المثل ها، باورها و اعتقادات، برخی اسطوره ها و افسانه ها، طب عامیانه، نذرها و نیز آیین های عبادی در طول برخی دوره های تاریخی پرداخته شده است.


ضرب المثل ها

«یکی از آثار و مظاهر فرهنگ عوام، امثال و اصطلاحات است؛ چرا که در پشت هر یک از این امثال و اصطلاحات و استعاره ها چهره ی تابناک ملیت قدیم ما، تمدن درخشان گذشته ما، وسعت نظر و بلند پروازی های پدران ما نهفته است و حق این است که هر ایرانی پاک نژادی همان طوری که به حفظ آب و خاک، خانه و خانواده ی خود معتقد است در حفظ این گونه آثار پراکنده که حاصل فکر بلند پدران و معرف افتخارات گذشته ی کشور اوست، مقیّد باشد و در جمع آوری و به کار بردن آنها در حین گفتار یا حتی در نوشتن دریغ نکند، وگرنه با این سرعتی که فرهنگ جدید ما پیش می رود، بیم آن است که قسمت اعظم این آثار که محققاً اکثریت آنها زاییده ی فکر بلند حکیمان و دانشمندان و پدران تجربت اندوخته گذشته ی ماست و به دست عوام چون گنج شایگانی محفوظ مانده است از دست برود و گنجینه ی زبان شیرین پارسی، این قسمت از مهمترین ذخایر خود را از دست بدهد.» مثل های میان مردم که از گذشتگان و پیشینیان ما به ارث رسیده، نشانگر طرز نگرش نیاکان ما به دنیای خود، به اطراف خود و طرز تلقی شان از اخلاق و تعلیم و تربیت و ... است. افراد زیادی اقدام به ضبط و جمع آوری این امثال و آداب و رسوم کرده اند و تا حدودی سعی در حفظ و نگهداری و در امان نگه داشتن این امثال از دستبرد و فراموشی بوده اند. در دنیای امروز با مطالعه و بررسی همین اصطلاحات، معتقدات، امثال و افسانه ها و ... و به عبارت ساده تر مجموعه ی سنن گذشتگان است که به پستی و بلندی روح یک ملت و طرز تفکر و نوع زندگی او و نیاکان آنها پی می برند.»

ارزش دیگری که جمع آوری امثال و اصطلاحات دارد این است که «بسیاری از امثال و اصطلاحات متداول امروز ممکن است با تحولات فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی تا نیم قرن دیگر در زبان عامه، متروک شوند و معانی خود را از دست دهند و برای اخلاف ما مجهول بمانند؛ چنان که بسیاری اصطلاحات و امثال در ادبیات قدیم ما وجود دارد که امروزه برای ما غیرقابل فهم اند، یا دست کم تا به کتاب های فرهنگ مراجعه نکنیم، فهم معانی اکثر آنها برای ما مقدور نیست و علت این که برخی از اشعار شاهنامه یا اشعار مثنوی مولوی یا خمسه ی نظامی و حتی برخی اشعار حافظ و سعدی برای ما قابل فهم نیستند همین است که اشعار مزبور آمیخته با امثال و اصطلاحاتی اند که در بین معاصران و سرایندگان آنها متداول بوده و بعداً متروک شده اند؛ یا اشعار مزبور اشاره و کنایه ای به مثلی دارد که امروزه از صورت متداول در بین مردم عوام معاصر ما افتاده و به همین علت، فهم این اشعار را، برای ما مشکل و در برخی موارد لاینحل ساخته است. اما اگر این روش ضبط و جمع آوری امثال هر عصر و قرنی در بین نویسندگان قدیم متداول بود، امروزه زبان مادری ما از این حیث محققاً یکی از غنی ترین زبان های زنده ی دنیا به شمار می رفت.»(2)

  ادامه مطلب ...

ضرب المثل ها (2) مگر نماز «جعفرطیّار» می خوانی؟




- جانماز آب می کشد.

کاربرد: برای کسی که از روی ریا، عبادت کند این مثل را به کار می برند.

گفتیم از خصلت های ضرب المثل ها این است که از گذشتگان دور به ارث رسیده است. بسیاری از این امثال با توجه به گذر زمان، در واقع کوتاه شده و تراشیده شده ی داستانی است؛ یعنی افراد با ساده کردن و ایجاز سخن، مقصود و منظور خود را بلافاصله با همین سخن کنایه دار بیان می نمایند و این مثل نیز شاید کوتاه شده ی داستانی است.

در هر عصر، افرادی زاهد صفت هستند که سعی می کنند با خواندن نماز زیاد، نزد مردم و انجام اعمال عبادی دیگر خود را اهل عبادت و زهد و تقوا نشان دهند؛ غافل از این که برخی از افراد آگاه و تیزبین که از اعمال آنها آگاهی دارند در مورد آن شخص این اصطلاح را یادآور می شوند که «جانماز آب نکش.»

شاعران مختلفی در هر عصر با دیدن این گونه افراد زاهد مآب به سرودن اشعاری در این زمینه پرداخته اند. و سعی در نشان دادن واقعیت های عوام فریبی این گونه افراد نموده اند.

گر نمازی می کنم، گاهی ریایی می کنم. (سلیم کاشانی)

هر نمازی و، طاعتی که تو راست

گرده نانی نیرزد، ار به ریاست.

«اوحدی»

طاعت ار خواهی، نخست اخلاص جوی

هم برون و هم درون را، پا ک شوی

«صفایی نراقی»


- شب به نماز نافله، روز به کمین قافله.

کاربرد: این ضرب المثل نیز نشانگر این است که افرادی وجود دارند که از گزاردن نمازهای مستحبی (نافله) غافل نیستند و زیاده نماز می گزارند ولی در عمل از هیچ عمل زشت و ناپسندی حتی دزدی اجتناب نمی کنند و با خواندن نمازهای مستحبی سعی در سرپوش گذاشتن روی کارهای خود می نمایند.


- شب نماز شبگیر می کند، روز آب توی شیر می کند. نظیر: سلیمان بی ایمان، یک من آرد، نیم من نان؟

کاربرد: این ضرب المثل که مصداق زیادی در جامعه ی امروزی ما دارد، نشانگر آن است که برخی افراد زاهد صفت اما فرصت طلب و متقلب و چاپلوس از خواندن نماز شب، عقب نمی مانند (که ثواب زیادی هم دارد) اما در عمل در کسب و تجارت پیشگی خود از وحشتناک ترین دوز و کََلَک ها و روباه صفتی خود غافل نیستند. و با تقلب و اختلاس و احتکار و ... باعث فسادهای بی شماری می شوند. مثل برخی بازاری های امروز که تا وقت اذان و نماز می شود کسب و تجارت خود را رها می کنند و راهی مسجد می گردند و به زهد و عبادت می پردازند و آن چنان افراط می ورزند که با اصطلاح اثر مهر جانماز در پیشانی آنان هویدا می شود. البته اثر چربی پیشانی آنان روی مهر می ماند، اما اگر به وضع کاسب پیشگی آنان نظری دقیق افکنیم ریاکار بودن و محافظه کاری و عوام فریبی آنان مشاهده خواهد شد. و آنها این گونه اعمال را برای جلب اعتماد دیگران انجام می دهند تا به اعتبار و منزلت خود بیفزایند؛ و بهتر به کسب و تجارت خود بپردازند. و مقام نماز را که عالی ترین جلوه ی عابد و معبود است تا چه حد، تنزل می دهند. (والله اعلم)


- عبادت و نماز و روزه اش به لعنت شیطان هم نمی ارزد.

کاربرد: این مثل را برای فردی به کار می برند که در انجام اعمال عبادی اش سعی و کوشش می کند ولی رفتار و عمل و کردار مناسبی از خود نشان نمی دهد. و موجب اذیت و آزار دیگران می شود؛ طوری که در مورد این فرد این اصطلاح را به کار می برند. (نماز به کمرت بزند)


- مگر نماز «جعفرطیار» می خوانی.

کاربرد: هر نمازی که با تجدید و تعصبات طولانی برگزار شود و بیش از مدت معمول و متعارف به طول انجامد، آن را به نماز «جعفر طیار» تشبیه می کنند. این ضرب المثل تنها به نمازهای طولانی اطلاق نمی شود، بلکه عوام الناس در کارهای مداوم و اموری که انجامش خارج از حدود مقرر، طولانی شود از این ضرب المثل استفاده و به آن استناد می کنند و به عامل عمل می گویند: چرا این قدر طول می دهی؛ مگر نماز «جعفر طیار» است؟

باید دید که جعفر کیست و چگونه نمازی به جای می آورد که عمل و عبادتش ورد زبان ها شده است؟ «طیار» لقب جعفر بن ابی طالب پسر عم پیامبر اکرم(ص) و برادر ارشد امیرمؤمنان(ع) است که در سال هشتم هجری در جنگ موته واقع در شام، پرچمدار مسلمین بود و آن قدر جنگید تا هر دو دستش به ضرب شمشیر دشمنان از بدن، جدا شد ولی جعفر که مردی شجاع و مؤمن بود با آن که دو دست در بدن نداشت پرچم اسلام را با دو بازوی بریده ی خویش بر سینه برافراشته داشت تا مسلمین، روحیه ی خویش را نبازند و وحشت زده نشوند. در این حال بود که او از میان، دو نیم شد. (یا جبرئیل انی قدمت زیداً) ای جبرئیل! من زید را پیش داشتم.

گفت خدا جعفر را برای خود، پیش تو پیش داشت. رسول خدا شهادتش را خبر داد و گفت: «خدا برای جعفر دو بال زبرجد رویانید که از بهشت هر جا بخواهد با آن دو پرواز می کند.» به این جهت لقب «طیار» یا «ذوالجناحین» برای جعفر باقی مانده. اتفاقاً همان شب جمعی از صحابه وی را در خواب دیدند که در بهشت با مرغان می پرید.»

اما شهرت «نماز جعفر طیار» از آن لحاظ است که وی بیش تر اوقات شبانه روز خود را به نماز و دعا در پیشگاه پروردگار می گذرانید و نمازهای طولانی می خواند به طوری که کم تر کسی از این بابت به پای او می رسیده است. نماز «جعفر طیار» یا نماز «جعفر» را شیعیان در ظهر روزهای جمعه به منظور تحصیل ثواب و دفع بلیات می خوانند؛ که شرایط خاص خود را دارد.


 

ادامه مطلب ...

ضرب المثل ها (3) من نادعلی می خوانم که پدر جَدِّ نماز است!



ضرب المثل ها (1): آش «معاویه» را می خورد و پشت سر «علی» نماز می خواند! 

ضرب المثل ها (2): مگر نماز «جعفرطیّار» می خوانی؟ 


لطایف نماز

- به درویش گفتند: چرا نماز نمی خوانی؟ گفت: من نادعلی می خوانم که پدر جَدِّ نماز است.

- الله الله به جانم

ذکرت سر زبانم

ناد علی بخوانم

شاید که در نمانم.

- پس نمی دانید روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم.

نادانی در مسجد نماز را با قرائت می خواند، یکی گفت: «چقدر خوب و با قرائت نماز می خواند! مرد نادان، نماز خود را شکست و به ستاینده ی خود گفت: «پس نمی دانید روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم.»


- شش ماهه را تکلیف نماز نکرده اند.

ترسایی مسلمان شد. محتسب گفت: تو اکنون چنانی که حالی از مادر متولد شده ای.

بعد از شش ماه او را پیش محتسب آوردند که این نو مسلمان نماز نمی گزارد.

محتسب گفت: چرا کاهل نمازی می کنی؟ گفت: مگر نه وقتی که من مسلمان شدم، گفتی تو این زمان از مادر زاده شده ای. از آن تاریخ شش ماه بیش نگذشته و هرگز آدم شش ماهه را تکلیف نماز نکرده اند.(1) (لطایف الطوایف)


- داناتر از مُلاّ

روزی از ملا نصرالدین پرسیدند که : «در علم داناتر از خود یافته ای؟» گفت: بلی! نماز عصر در سفر بودم تحقیق می کردم که نماز عصر و عشا را هر یک باید دو رکعت خواند و نماز صبح را یک رکعت ولی در نماز مغرب شک داشتم و بهتر دیدم که از عالمی سؤال کنم. در جواب گفت: ای احمق! آیا تا به حال ندانسته ای که باید یک رکعت نشسته و یک رکعت ایستاده به جا آوری؛ زیرا که یک رکعت نشسته نصف رکعت حساب می شود و روی هم رفته یک رکعت و نیم می شود که نصف سه رکعت باشد و من از علم زیاد او حیران بودم و او را داناتر از خود یافتم.(2)


- سوره ی طولانی در نماز جماعت

ترسایی تازه مسلمانی گزیده بود. از او دعوت می شود تا در نماز جماعت شرکت نماید. تازه مسلمان، برای این که نشان بدهد آن چنان نمازگزار و مؤمن است که در نماز جماعت هم شرکت می کند، دعوت را می پذیرد. اولین بار که می رود، مکبر می گوید: «امام جماعت سوره ی بقره را قرائت می نماید.» تازه مسلمان که اطلاع نداشت سوره ی مبارکه ی بقره از سوره های طولانی قرآن کریم می باشد، تا آخر سعی می کند دوام بیاورد. بار دیگر از او دعوت می شود در نماز جماعت شرکت بجوید. تازه مسلمان برای بار دوم شرکت می کند. اما همین که مکبر می گوید: «امام جماعت سوره ی فیل را قرائت می کنند.» تازه مسلمان کفش هایش را برداشته آن چنان می گریزد که باعث تعجب همه نمازگزاران می شود. وقتی او را یافته و علت رفتارش را جویا می شوند، می گوید: «راستش را بخواهید دفعه ی قبل که سوره ی بقره(گاو) بود، به آن درازی بود، این بار که سوره ی فیل است، ببین به چه درازا خواهد بود.


طب و نماز

خراسانی ها برای معالجه ی سرخک تا روز هفتم و گاهی نهم به بچه غذاهای سرد می دهند مانند عنّاب و سوپ جوجه و ... روز نهم هفت آیه از سوره مبارکه ی «یس» معروف به هفت «سوره ی مبین» را می خوانند و به مهر نماز، فوت می کنند مهر جانماز را روی پلک بچه می گذارند تا «باد سرخک» را از چشم او بیرون بکشند» یا انگشتر عقیقی که روی آن نام پنج تن نقش شده باشد، بر پشت پلک های بچه می کشند و به اصطلاح چشم او را «مهر» می کشند. تا دانه های سرخک به چشم او صدمه نزند.  ادامه مطلب ...

ضرب المثل ها (3) من نادعلی می خوانم که پدر جَدِّ نماز است!



ضرب المثل ها (1): آش «معاویه» را می خورد و پشت سر «علی» نماز می خواند! 

ضرب المثل ها (2): مگر نماز «جعفرطیّار» می خوانی؟ 


لطایف نماز

- به درویش گفتند: چرا نماز نمی خوانی؟ گفت: من نادعلی می خوانم که پدر جَدِّ نماز است.

- الله الله به جانم

ذکرت سر زبانم

ناد علی بخوانم

شاید که در نمانم.

- پس نمی دانید روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم.

نادانی در مسجد نماز را با قرائت می خواند، یکی گفت: «چقدر خوب و با قرائت نماز می خواند! مرد نادان، نماز خود را شکست و به ستاینده ی خود گفت: «پس نمی دانید روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم.»


- شش ماهه را تکلیف نماز نکرده اند.

ترسایی مسلمان شد. محتسب گفت: تو اکنون چنانی که حالی از مادر متولد شده ای.

بعد از شش ماه او را پیش محتسب آوردند که این نو مسلمان نماز نمی گزارد.

محتسب گفت: چرا کاهل نمازی می کنی؟ گفت: مگر نه وقتی که من مسلمان شدم، گفتی تو این زمان از مادر زاده شده ای. از آن تاریخ شش ماه بیش نگذشته و هرگز آدم شش ماهه را تکلیف نماز نکرده اند.(1) (لطایف الطوایف)


- داناتر از مُلاّ

روزی از ملا نصرالدین پرسیدند که : «در علم داناتر از خود یافته ای؟» گفت: بلی! نماز عصر در سفر بودم تحقیق می کردم که نماز عصر و عشا را هر یک باید دو رکعت خواند و نماز صبح را یک رکعت ولی در نماز مغرب شک داشتم و بهتر دیدم که از عالمی سؤال کنم. در جواب گفت: ای احمق! آیا تا به حال ندانسته ای که باید یک رکعت نشسته و یک رکعت ایستاده به جا آوری؛ زیرا که یک رکعت نشسته نصف رکعت حساب می شود و روی هم رفته یک رکعت و نیم می شود که نصف سه رکعت باشد و من از علم زیاد او حیران بودم و او را داناتر از خود یافتم.(2)


- سوره ی طولانی در نماز جماعت

ترسایی تازه مسلمانی گزیده بود. از او دعوت می شود تا در نماز جماعت شرکت نماید. تازه مسلمان، برای این که نشان بدهد آن چنان نمازگزار و مؤمن است که در نماز جماعت هم شرکت می کند، دعوت را می پذیرد. اولین بار که می رود، مکبر می گوید: «امام جماعت سوره ی بقره را قرائت می نماید.» تازه مسلمان که اطلاع نداشت سوره ی مبارکه ی بقره از سوره های طولانی قرآن کریم می باشد، تا آخر سعی می کند دوام بیاورد. بار دیگر از او دعوت می شود در نماز جماعت شرکت بجوید. تازه مسلمان برای بار دوم شرکت می کند. اما همین که مکبر می گوید: «امام جماعت سوره ی فیل را قرائت می کنند.» تازه مسلمان کفش هایش را برداشته آن چنان می گریزد که باعث تعجب همه نمازگزاران می شود. وقتی او را یافته و علت رفتارش را جویا می شوند، می گوید: «راستش را بخواهید دفعه ی قبل که سوره ی بقره(گاو) بود، به آن درازی بود، این بار که سوره ی فیل است، ببین به چه درازا خواهد بود.


طب و نماز

خراسانی ها برای معالجه ی سرخک تا روز هفتم و گاهی نهم به بچه غذاهای سرد می دهند مانند عنّاب و سوپ جوجه و ... روز نهم هفت آیه از سوره مبارکه ی «یس» معروف به هفت «سوره ی مبین» را می خوانند و به مهر نماز، فوت می کنند مهر جانماز را روی پلک بچه می گذارند تا «باد سرخک» را از چشم او بیرون بکشند» یا انگشتر عقیقی که روی آن نام پنج تن نقش شده باشد، بر پشت پلک های بچه می کشند و به اصطلاح چشم او را «مهر» می کشند. تا دانه های سرخک به چشم او صدمه نزند.  ادامه مطلب ...

پیشگیرى از افسردگى با نماز صبح


افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است که مشخصه‏اش اندوه، بى‏احساسى (APATHY) ، بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه کنندگان به کلینیک‏هاى روانپزشکى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده که از مهمترین آنها مى‏توان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مى‏دهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مى‏شود. نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى (REM حرکت‏ سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY - REM) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش مى‏یابد. (1)

پس به عبارت ساده‏تر مى‏توان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب REM به سر مى‏برند. یعنى به میزان بیشترى نسبت ‏به سایرین خواب مى‏بینند.  ادامه مطلب ...

نماز فارسى

نماز

فقیه فقید، عالم ربّانی و عارف صمدانی، آیت ‏الله العظمى حاج‏ آقا رحیم ارباب، فرزانه ای صاحب دل از خطه عالم خیز اصفهان بود.ایشان در کنار جامعیت علمی در علوم عقلی و نقلی، متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب به تهذیب نفسانی و آراسته به کمالات روحی و خصایل نیکوی انسانی بود. پس از گذشت سی و اندی سال از عروج ملکوتی وی هنوز هم یاد و خاطره ایشان در ذهن و زبان مردم جاری است.

یکى از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت‏ الله ارباب شد. جناب ایشان با لبخند فرمودند که خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمى‏آمدم.

دکتر محمد جواد شریعت، که هر از گاهی توفیق درک حضور وی را داشته است از آن روزها برای ما چنین روایت می کند:

«سال یکهزار و سیصد و سى و دو شمسى بود، من و عده‏ اى از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل ‏نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلى دارد که ما نماز را به عربى بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسى بخوانیم و همین‏کار را هم کردیم. والدین ما کم‏کم از این موضوع آگاهى یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها پس از تبادل‏ نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خودشان با نصیحت، ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگرى برگزینند، چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد روزى ما را به نزد  یکى از روحانیون آن زمان بردند و آن فرد روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز مى‏خوانیم به طرز اهانت‏ آمیزى، ما را کافر و نجس خواند. و این عمل او ما را در کارمان راسخ ‏تر و مصرتر ساخت.

عاقبت یکى از پدران، آنها را یعنى والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت‏ الله حاج ‏آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت و روزى آنها نزد حضرت ایشان مى‏روند و موضوع را با ایشان درمیان مى‏گذارند و ایشان دستور مى‏دهند که در وقت معینى ما را به خدمت آقاى ارباب راهنمائى کنند.

در روز موعود، ما را که تقریباً پانزده نفر مى‏شدیم، به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانى و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتى استثنایى مواجه هستیم.

ایشان در آغاز دستور پذیرایى از همه ما را صادر فرمودند، سپس رو به والدین ما کردند و فرمودند شما که نماز را به فارسى نمى‏خوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتى آنها رفتند حضرت آیت‏ الله ارباب رو به ما کردند و فرمودند بهتر است شما یکى‏یکى خودتان را به من معرفى کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلى هستید و در چه رشته‏ اى درس مى‏خوانید. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما پرسشهاى علمى طرح کردند و از درس هایى از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسیدند که پاسخ اغلب آنها از عهده درس هاى نیم‏ بندى که ما خوانده بودیم خارج بود، اما هر یک از ما از عهده پاسخ پرسشهاى ایشان برنمى‏آمد، با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه مى‏شد که با لحن پدرانه‏ اى پاسخ درست آن پرسشها را خودشان مى‏فرمودند. اکنون ما مى‏فهمیم که ایشان با طرح این سئوالات قصد داشتند ما را خلع سلاح کنند و به ما بفهمانند که آن دروس جدیدى را که شما مى‏خوانید من بهترش را مى‏دانم ولى به آنها مغرور نشده‏ام.

حاج آقا رحیم ارباب در کنار جامعیت علمی در علوم عقلی و نقلی، متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب به تهذیب نفسانی و آراسته به کمالات روحی و خصایل نیکوی انسانی بود. پس از گذشت سی و اندی سال از عروج ملکوتی وی هنوز هم یاد و خاطره ایشان در ذهن و زبان مردم جاری است.

پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کردند به موضوع اصلى پرداختند و فرمودند: والدین شما نگران شده‏اند که شما نمازتان را به فارسى مى‏خوانید، آنها نمى‏دانند که من کسانى را مى‏شناسم که، نعوذبالله، اصلاً نماز نمى‏خوانند. شما جوانان پاک اعتقادى هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانى مى‏خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم اما مشکلاتى پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانى من لباس عمل پوشانیده‏ اید، آفرین به همت شما. اما من در آن روزگار به اولین مشکلى که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کرده‏اید. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد که «بسم ‏الله الرحمن الرحیم» را چگونه ترجمه کرده است. یکى از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت‏ الله ارباب شد. جناب ایشان با لبخند فرمودند که خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمى‏آمدم. بعد رو به آن جوان کردند و فرمودند: خوب بفرمائید که بسم‏ الله را چگونه ترجمه کرده‏اید؟ آن جوان گفت «بسم‏ الله الرحمن الرحیم» را طبق عادت جارى ترجمه کرده‏ایم: به نام خداوند بخشنده مهربان.

حاج آقا ارباب با لبخندى فرمودند: گمان نکنم که ترجمه درست بسم‏ الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به ‏نام» عیبى ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است براى خدا و اسم عَلَم را نمى‏توان ترجمه کرد. مثلاً اگر اسم کسى «حسن» باشد نمى‏توان به او گفت «زیبا». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقاى حسن بگوئیم آقاى زیبا حتماً خوشش نمى‏آید. کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى‏کنند، همان‏گونه که یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» مى‏گویند. بنابراین نمى‏توان «الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.

خوب بگویید ببینم «رحمن» را چگونه ترجمه کرده‏ اید؟

رفیق ما پاسخ داد که رحمن را بخشنده معنى کرده‏ایم. حضرت ارباب فرمودند: این ترجمه بد نیست ولى کامل هم نیست زیرا رحمن یکى از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگى او را مى‏رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست، یعنى در حقیقت رحمن یعنى خدائى که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم مى‏کند و همه را در کنف لطف و بخشندگى خود قرار مى‏دهد از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا مى‏فرماید. در هر حال ترجمه بخشنده براى رحمن در حد کمال ترجمه نیست. خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده‏ اید؟ رفیق ما جواب داد که رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده ‏ایم.

کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى‏کنند، همان‏گونه که یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» مى‏گویند. بنابراین نمى‏توان «الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.

  ادامه مطلب ...

نماز در آیینه قرآن

نماز بازدارنده از فحشاء و منکرات

سوره عنکبوت ، آیه :45

اتل ما اوحی الیک من الکتاب واقم الصلاه ان الصلاه تنهی  عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر والله یعلم ما تصنعون

هر چه را از این کتاب بر تو وحی شده است تلاوت کن و نماز بگزار ،که نماز آدمی را از فحشا و منکر باز می دارد و ذکر خدا بزرگ تر است وخدابه کارهایی که می کنید آگاه است

 

یاد خدا مایه آرامش دلها

سوره رعد ، آیه 28 :

الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب

آنان که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرامش می یابد آگاه باشید که دلها به یاد خدا آرامش می  یابد

 

نماز سبب رستگاری

سوره اعلی ، آیه 15 :

وذکر اسم ربه فصلی

آنان که نام پروردگار خود را بر زبان آوردند و نماز گزاردند

 

نماز و یاد خدا

سوره طه ، آیه 14 :

اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی واقم الصلاه لذکری

خدای  یکتا من هستم هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرست و تا مرا یاد کنی نماز بگزار

 

نماز، کارخانه انسان سازی

سوره معارج ، آیه -21 25 :

((21 واذا مسه الخیر منوعا ((22 الا المصلین

و چون مالی به دستش افتد بخل می ورزد . مگر نماز گزارندگان :

((23 الذین هم علی صلاتهم دائمون

آنان که به نماز مداومت می ورزند ،

( 24) والذین فی اموالهم حق معلوم

و آنان که در اموالشان حقی است معین ،

( 25) للسائل والمحروم

برای گدا و محروم

 

 

ادامه مطلب ...

نماز در روایات

معراج مؤمن

پیامبر (ص ) :

الصلوة ، معراج المؤمن

نماز، معراج مؤمن است .

( کشف الاسرار، ج 2، ص .676 سرالصلوة ، ص 7، اعتقادات مجلسی ، ص 29 )

نماز نور مؤمن

پیامبر (ص ) :الصلوة نور المؤمن

نماز نور مؤمن است .

( شهاب الاخبار، ص .50 نهج الفصاحه ، ص 396 )

نشانه ایمان

پیامبر (ص ) :علم الایمان الصلوة

علامت و نشانه ایمان نمازاست .

( شهاب الاخبار، ص 59 )

نماز ستون دین

پیامبر (ص ) :الصلوة عماد دینکم

نماز، پایه و ستون دین شماست .

( میزان الحکمه ، ج 5، ص 370 )

تقرب به وسیله نماز

امام کاظم (ع ) :افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفة به ، الصلوة

بهترین چیزی  که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی  تقرب

پیدا می کند، نماز است .

( تحت العقول ، ص 455 )

پرچم اسلام

پیامبر (ص ) :علم الاسلام الصلاة

نماز، پرچم اسلام است .

( کنز العمال ، ج 7، ص ,279 حدیث 1887 )

نماز وسیله تقرب مؤمن

پیامبر (ص ) :ان الصلوة قربان المؤمن

همانانماز خواندن وسیله نزدیکی مؤمن به خداست .

( کنز العمال ، حدیث 18907 )

نماز و پایه های دین

امام باقر (ع ) :بنی  الاسلام علی خمس : الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة

اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است : نماز، روزه ،زکات ، حج ، ولایت .

( کافی ، ج 2، ص 17 )

اهل بیت (ع ) و اقامه نماز

امام حسین (ع ) :"الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلاة " قال : هذه فینا اهل البیت

(در تفسیر آیه ) "کسانی که اگر ما به آنها در زمین قدرت و حکومت دهیم ،

نماز را به پا می دارند" فرمود: این در مورد ماخاندان اهل بیت است .

( بحار الانوار، ج ,24 ص 166 )

نماز آخرین توصیه انبیاء

امام صادق (ع ) :احب الاعمال الی الله - عز وجل - الصلوة و هی اخر وصایا الأنبیاء

نماز، بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیتهای پیامبران الهی  است .

( میزان الحکمة ، ج 5، ص 397 )

جایگاه نماز

پیامبر (ص ) :موضع الصلوة من الدین کموضع الرأس من الجسد

جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است .

( کنز العمال ، ج 7، حدیث 18972 )

سیمای دین

امام علی (ع ) :لکل شی ء وجه و وجه دینکم الصلاة

هر چیز دارای سیماست ، سیمای دین شما نماز است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )

وصیت امیرالمؤمنین (ع )

امام علی (ع ) :الله ، الله فی الصلوة ، فانها عموددینکم

خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شماست .

( نهج البلاغه ، نامه ها، ص 47 )

کلید بهشت

پیامبر (ص ) :الصلوة مفتاج الجنة

نماز کلید بهشت است .

( نهج الفصاحه ، حدیث 1588 )

تداوم نماز و انتظار

پیامبر (ص ) :لا یزال العبد فی صلوة ما انتظر الصلوة

بنده مادام که منتظر نماز است در حال نماز است .

( نهج الفصاحه ، ص ,527 حدیث 2538 )

 

ادامه مطلب ...

چرا خداوند با ابراهیم (ع) دوست شد؟

قنوت

اندر فواید نماز شب

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

بر شما باد به برپایی نماز شب؛ زیرا این عمل، شیوه بندگانی است که با آن به پروردگارشان نزدیک می‌شوند و از گناهان پاک می‌گردند.[1] حاملان قرآن و شب زنده‌داران، بزرگواران و آبرومندان امتم هستند.[2] بهترین شما کسی است که سخنان پاکیزه گوید و میهمان پذیر باشد و طعام دهد و شب هنگام در حالی که مردم خوابند، برخیزد و نماز بگزارد.[3]

از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده که هر کس در پایان نماز وتر، هفتاد مرتبه «استغفر الله ربی و اتوب الیه» بگوید و تا یک سال بر آن مداومت کند نام او در زمره «المستغفرین بالاسحار»[4] نگاشته می‌شود.[5]

 

و نیز روایت است که خدای تعالی به حضرت داوود وحی فرمود: ای داود، همواره در تاریکی شب استغفار کن، که هر کس وقتی مردم خوابند، تنها برای من به نماز بایستد، فرشتگانم را فرمان دهم تا برای او استغفار کنند و بهشت ویژه من او را آرزو کند و هر تر و خشکی برای او دعا خواند.[6]

ای داود! همانا من بندگانی دارم که از  میان دیگران مرا دوست می‌دارند و من هم آنان را دوست دارم. آن‌ها مشتاق من‌اند و من نیز مشتاق آنانم؛ آنان مرا یاد می‌کنند، من هم آن‌ها را یاد می‌کنم، آنان به من می‌نگرند، من نیز به آنان می‌نگرم (ای داود!) اگر تو نیز به طریقت آنان گام نهی تو را هم دوست خواهم داشت و چنانچه از راه آنان بازگردی تو را دشمن می‌دارم.

(داود) گفت: پروردگارا! نشانه اینان چیست؟

 

خداوند فرمود: چشم به سایه روز دوخته‌اند؛ چنان‌که چوپان به رمه خود چشم دوخته است، اینان غروب آفتاب را آرزو دارند، چونان که پرنده بازگشت به سوی لانه‌اش را آرزو می‌کند و چون شب همه جا را بپوشاند و با تاریکی درآمیزد و بسترها پهن گردند و تخت‌خواب‌ها برپا شوند و هر دوستداری با دوستدارش خلوت کند، اینان قدم‌هایشان را به سوی من می‌گمارند و گونه‌هایشان را (بر زمین) می‌گسترانند و با سخنان من مرا می‌خوانند و به خاطر نعمت‌هایم نشسته، ایستاده، در حال رکوع و سجده لابه کرده، ضجه می‌زنند و گاه گریه‌کنان آه می‌کشند و شکوه می‌کنند، من آنان را می‌بینم که به خاطر من چه تحملی می‌کنند و می‌شنوم که از دوستی (دوری) ام گلایه دارند.

(ای داود) نخستین چیزهایی که به آنان می‌دهم سه چیز است؟

1ـ از نور خویش در دل‌هایشان می‌افکنم (در نتیجه) آنان از من آگاه می‌شوند؛ چونان که من از آنان آگاهم.

 

                               بر او علم یک ذره پوشیده نیست               که پیدا و پنهان به نزدش یکی است

 

2ـ اگر آسمان‌ها و زمین و هر آنچه در آن‌هاست، در ترازوی عملشان قرار گیرد، من همه این‌ها را اندک می‌شمارم.

3ـ رویکردم به سوی آنان است،

(ای داوود) از نگاه تو، آنکه را من به سویش رو کنم (آیا) کسی می‌داند که می‌خواهم چه به او عطا کنم؟[7]

 

پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:

خداوند ابراهیم(علیه‌السلام) را به دوستی بر نگزید؛ جز به این خاطر که میهمان نواز بود و در حالی که مردم به خواب بودن او به نماز شب می‌ایستاد.[8]

 

                         به نیمه شب که همه مستِ خوابِ خوش باشند        من و خیال تو و ناله‌های دردآلود

 

امام خمینی(ره) ذیل همین روایت می‌فرماید:

«در فضیلت نماز شب تنها همین روایت برای اهل آن بسنده است، ما نمی‌دانیم خلعت خلت (دوست شدن با خداوند) چه خلعتی است و این که حق تعالی بنده‌ای را به دوستی برگزیند، چه مقامی است؟ تمام عقل‌ها از تصور آن درمانده‌اند؛ اگر همه بهشت‌ها را به خلیل (دوست خدا) بدهند، او به آن‌ها نگاه هم نکند؛ برای مثال، اگر کسی را دوست بداری و او نزد تو عزیز باشد و برتو وارد شود، تو با وصال جمال و دیدار او از هر ناز و نعمتی باز مانی و بی‌نیاز گردی، و این مثل با دوستی حق تعالی بسیار بی‌تناسب و فرق بین مشرقین است.[9]

چنانچه بیداری شب انسان را به حقیقت و سرّ نماز آگاه کند و با ذکر و فکر حق انس بگیرد و شب‌ها، مطیه[10] معراج قرب او شود، که دیگر جز جمال جمیل حق برای او چیزی نتواند بود.»[11]

 

از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) روایت است که: هرگاه خداوند نماز شب را روزی مرد و زنی می‌فرماید و او از خواب برخیزد و با اخلاص تنها برای خدا وضوی کاملی بسازد و با نیتی راستین و دلی درست و دور از بدی‌ها و با خشوع و دیده‌ای گریان به نماز بایستد، خداوند نه صف از ملائکه را پشت سر او قرار می‌دهد؛ چونان که عدد هر صف را جز خداوند کسی نتواند بشمارد؛ به گونه‌ای که یک سر صف در مشرق و طرف دیگر آن در مغرب باشد و چون از نماز فارغ شود، به عدد ملائکه بر او درجات بنویسند.[12]


[1]- رموز نماز، ص 189. برگرفته از، کتاب دعوات ابن راوندی.

[2]- نک: صدوق، خصال.

[3]- بحارالانوار.

[4]-  سوره آل عمران: آیه 17.

[5]- محاسن برقی: ص 54 ـ مجمع البیان و تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه یاد شده ـ خصال صدوق، ح 1184 ـ وسائل الشیعه: باب 10.

[6]- نک: میرزا جواد ملکی تبریزی، رساله لقاء الله: ص 129.

[7]اسرار الصلوة: ص 454ـ456.

[8]- میزان الحکمة: ج 5، ص 417، ح 10438.

[9]- نک: اربعین حدیث، حضرت امام خمینی: ج 1، ص 203.

[10]- چهارپایی که بر آن سوار شوند. فرهنگ عمید

[11]- ر.ک: اربعین حدیث: ص 204.

[12]- وسائل الشیعه: ج 5، ح 29 ـ بحارالانوار: ج 84، ص 136 ـ امالی صدوق: ص 24 ـ میزان الحکمة: ج 5، ص 419، ح 10452.

ادامه مطلب ...

از کجا بدانیم نمازمان قبول شده؟!

نماز جماعت

روح نماز

نماز باز دارنده از فحشا و منکرات است.  نماز و صلات از وصلت و پیوند است، یا از زیارت و دیدار. حضرت امیر علیه السلام در تفسیر قد قامت صلواة فرموده : یعنى وقت دیدار یا رحمت فرا رسید. (1)

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس نمازش او را از زشتى و گناه باز ندارد، از خدا دورتر می‌شود. نماز کسى که از نمازش اطاعت نمی‌کند نماز نیست. اطاعت نماز یعنى بازداشتن از گناه و زشتى.

روایت است یکى از انصار همراه پیامبر نماز می‌خواند، ولى مرتکب گناه می‌شد. به پیامبر گفتند، فرمود: بالاخره روزى نمازش از گناه باز خواهد داشت چندى نگذشت که توبه کرد!

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس می‌خواهد بداند نمازش قبول شده یا نه، بنگرد آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته است یا نه؟ به هر مقدار که باز داشته، همان مقدار از نمازش پذیرفته شده است. نماز بى روح تأثیرى در جلوگیرى از گناه ندارد. و این حقیقتى قرآنى است. نمازى که خاصیت بازدارندگى از گناه را نداشته باشد، تنها شکلى از نماز و اسکلتى بى روح است. هر مقدار که نماز روح داشته باشد، تاثیر گذار است. نماز بى روح نوعى نفاق است. نفاق آنست که خشوع اندام، بیش از خشوع دل و درون باشد. هر مقدار از نماز که فاقد روح باشد، به سوى خدا بالا نمی‌رود. آیات و روایات نشان می‌دهد نماز، تنها اعمال و حرکات ظاهرى نیست.

خداوند می‌فرماید "واى بر نمازگزارانى که در نمازشان اهل سهو و سهل انگارى هستند". این آیه غفلت نمازگزاران را مذمت و سرزنش می‌کند، با آن که نماز می‌خوانند. مؤمنانى رستگارند که در نمازشان خاشع باشند. نماز را براى یاد من بر پا دار. نماز را در حال مستى نخوانید تا آنکه بدانید چه می‌گویید.(2)گفته‌اند مستى، هم مستى شراب است و هم مستى دنیا، چرا که مست نمی‌فهمد چه می‌گوید.

امام صادق فرمود: هر کس می‌خواهد بداند نمازش قبول شده یا نه، بنگرد آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته است یا نه؟ به هر مقدار که باز داشته، همان مقدار از نمازش پذیرفته شده است. نماز بى روح تأثیرى در جلوگیرى از گناه ندارد

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند به نمازگزارى که قلبش همراه دلش حاضر نباشد نمی‌نگرد. وقتى نماز واجب می‌خوانى، سر وقت بخوان، به گونه نماز وداع کننده اى که می‌ترسد دیگر بازگشتى نداشته باشد. یعنى گویا آخرین نماز است.

حضرت ابراهیم که درود خدا بر او باد هنگام نماز و نیایش، ناله‌اش از مسافتی طولانی شنیده می‌شد و در نمازش مثل بیمناکان، زارى می‌کرد. به نقل از یکى از همسران پیامبر: رسول خدا صلى الله علیه و آله با ما مشغول صحبت بود، وقت نماز که می‌رسید گویى ما را نمی‌شناخت.

امیرالمومنین علیه السلام هنگام وضو از بیم خدا رنگ از چهره‌اش می‌پرید و هر گاه وقت نماز می‌رسید، می‌لرزید و رنگ به رنگ می‌شد. علت آنرا پرسیدند، فرمود: هنگام اداى امانتى رسیده است که آسمانها و زمین از پذیرفتن آن ابا کردند و ترسیدند.

  ادامه مطلب ...

چراغی برای روشنی داخل قبرها!

شمع

مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است .مرگ یعنى آغاز سفر از این دنیا به سراى آخرت

بعد از مرگ، انسان را به جایى منتقل مى کنند که نامش ‍ قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممکن است سختیها و شداید فراوانى - در اثر اعمال و افکارى که در دنیا کسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از این ناراحتیها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاریکى و ظلمت قبر، سوال نکیر و منکر، فشار قبر، حمله حیوانات گوناگون به بدن و...

آدمى، باید خود را براى چنین سفرى آماده سازد و از حالا به فکر سختى‌هاى راه طولانى خود باشد. و اینجاست که نماز - این باشکوهترین عمل عبادى الهى - به یارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترین و طوفانى ترین لحظات، دستگیرى مى‌نماید، چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملک الموت به من گفت که: هر کس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانه‌اش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملک الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلک الحالة العظیمة (2)

در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.

ملک الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى که بر نمازش ‍ محافظت داشته دفع مى‌کند، و در آن حالت هولناک و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى‌کند.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر (3)

نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت و مونس در قبر و بسترى نیکو در قبر و پاسخ، به سوال نکیر و منکر مى‌باشد.

سعید بن جناح مى‌گوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینکه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم رکوعه، لم تدخله وحشه فى قبره" (4) هر کس رکوع خود را در درست و کامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار" (5)

بنده‌اى نیست که به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینکه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مى‌نمایم .

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:  صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.

شمع

خداوند به یکى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمة اللیل، اجعل قبرک روضة من ریاض الجنة" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:  ان القبر ینادى کل یوم بخمس ‍ کلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ کنزا، انا بیت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیره‌اى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریکى‌ام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها کدامند؟ حضرت فرمود:  "و اما السراج فصلاة اللیل و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد. (7)

حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بنده‌اى نیست  که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و  نیز عمرش طولانى شود (8)

وقتى که جناب ابوذر غفارى (ره) به مکه معظمه مشرف گردیده بود نزد کعبه ایستاد، و خطاب به مردمى که براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:

چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و...

  ادامه مطلب ...

در آخر نماز به چه کسانی سلام می‌دهی؟

نماز

سلام کلمه‌ایست زیبا که هم  بر کام شیرین می‌آید و هم با معنای خوشش،‌ رابطه‌ی میان گویند و شنونده‌اش را گرم می‌کند.

سلام به معنی سلامتی و امنیت است و وقتی بر کسی سلام می‌دهی، به او می‌گویی که تو از سوی من در امانی و خیالت تخت که تا با منی خاطرت آسوده خواهد بود. و خلاصه آنکه سلامت یعنی سرت سلامت!

سلام را معمولا وقتی می‌گویی که با کسی چهره به چهره شوی، آنگاه است که حضورت را با طنین سلام، سبز می‌کنی و نیز خاطر او را.

به نماز فکر کرده‌ای؟ در آن پایان نماز حواست هست که با چه کسانی مواجه می‌شوی و بر آنان گلِ سلام هدیه می‌کنی؟

... وقتی که نماز را به انتها می‌رسانی شهادتین را که گفتی بعد از صلوات بر پیامبر و خاندانش شروع به دادن سلام می‌کنی. سلام اول، یعنی همان جمله "السلام علیک ایها النبى..." کاملا مشخص است که خطاب به پیامبر گرامى ‌اسلام مى‌باشد. هم‌چنان که قرآن به آن سفارش کرده است (احزاب، 56).

اما سلامهای بعدی چه؟

جمله‌ی "السلام علینا و علی عباد الله الصالحین"  خطاب به خودمان و بندگان نیکوکار خدا (به ویژه در نماز جماعت) است. مسلمانان، در هر نمازى پیوند دوستى با همه‌ی بندگان نیکوکار خدا را به خود تلقین مى‌کنند و درود صلح را بر بندگان نیکوکار مى‌فرستند.

و جمله "السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته"  بنابر قولی، خطاب به انبیا، ملائکه و امامان معصوم مى‌باشد.(1)  و بنابر قولی دیگر، خطاب به جمیع مؤمنان؛ یعنى سلام و رحمت و برکات خداوند برشما مؤمنان.(2)

در پایان ملاقتت با خدا؛ وقتی که از عرش برمی‌گردی، اولین کسی که با او مواجه می‌شوی رسول خداست.

حال خودت را تصور کن که در مقابل پیامبر خدا نشسته‌ای؛ که این تصور نیست، بلکه واقعیت است؛ حالا خودت بگو که چگونه به او سلام می‌کنی؟

_______________________________

  ادامه مطلب ...

الگوی رفتاری امام علی علیه السلام (2)


نماز اول وقت

بخشنامه براى نماز اوّل وقت

 

امام على علیه السلام پس از آنکه محمد بن ابى بکر را براى فرماندارى مصر انتخاب کرد، دستور العملى نسبت به نماز اوّل وقت به او نوشت:

«صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُؤَقّت لها، و لا تُعجِّل وقتها لِفَراغ، و لاتُؤخِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ انّ کُلّ شى ءٍ مِنْ عملک تَبَعٌ لِصلاتِکَ »

(نماز را در وقت اختصاصى خودش بخوان " اوّل وقت "، و چون بیکار شدى در انجام نماز شتاب نکن، یا چون به کارى مشغول هستى آن را تأخیر میانداز، و بدان که تمام اعمال تو، درگرو قبولى نماز تو مى باشد)(1)

و نامه 52 نهج البلاغه را براى همه استانداران و فرمانداران جهت تعیین "اوقات نماز" به صورت بخشنامه مى فرستد؛

( إلى اءمراء البلاد فى معنى الصلاة )

اوقات الصلوات الیومیّة

اَمَّا بَعْدُ، فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفى ءَ الشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ، وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَیْضَاءُ حَیَّةٌ فى عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِینَ یُسَارُ فِیهَا فَرْسَخَانِ.

وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِینَ یُفْطِرُ الصَّائِمُ، وَ یَدْفَعُ الْحَاجُّ إِلَى مِنًى.

وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِینَ یَتَوَارَى الشَّفَقُ إِلَى ثُلُثِ اللَّیْلِ، وَ صَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَ الرَّجُلُ یَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ، وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلاَةَ اضْعَفِهِمْ، وَ لا تَکُونُوا فَتَّانِینَ.

(نامه به فرمانداران شهرها درباره وقت نماز)

وقت هاى نماز پنچگانه

"پس از یاد خدا و درود! نماز ظهر را با مردم وقتى بخوانید که آفتاب به طرف مغرب رفته،(=زمانی که خورشید رو به زوال گذارده تا یقین به ظهر شرعی حاصل شود)، سایه آن به اندازه دیوار خوابگاه( آغل) بُز گردد، و نماز عصر را با مردم هنگامى بخوانید که خورشید سفید و جلوه دارد، و در پاره اى از روز که تا غروب مى شود دو فرسخ راه پیمود.(یعنی زمانی که آفتاب هنوز سفید رنگ و نمودار است برخلاف زمانی که آفتاب رو به زردی گذاشته و طلایی رنگ است و در این زمان، چندان از روز باقی مانده که می توان تا غروب دو فرسنگ راه را طی کرد).

و نماز مغرب را با مردم زمانى بخوانید که روزه دار افطار، و حاجى از عرفات به سوى مِنى کوچ مى کند.

و نماز عشاء را با مردم وقتى بخوانید که شَفَق پنهان مى گردد تا یک سوّم از شب بگذرد، و نماز صبح را با مردم هنگامى بخوانید که شخص چهره همراه خویش را بشناسد( یعنی زمانی که هوا چندان روشن است که شخص می تواند چهره رفیق خود را باز شناسد)، و در نماز جماعت در حد ناتوان آنان نماز بگذارید، و فتنه گر مباشید." (2)


 

ادامه مطلب ...

نمازهایی که رفع تکلیف است

نماز

اشاره:

دم دمای غروب بود؛ غروب یک روز دل انگیز بهاری، شتابزده و سراسیمه وارد مسجد شد. با عجله وضویی ساخت و به نماز ایستا د. من که از نزدیک ناظر این منظره بودم نا خود آگاه به یاد حدیثی افتادم از امام صادق علیه السلام که در واپسین لحظات زندگی به اقوام و کسان خود فرموده بودند:

مردم بدانید هر که نماز را خوار و سبک بشمارد از شفاعت ما محروم خواهد شد.

یکی از مصادیق کوچک شمردن نماز همین است که انسان نمازش را در آخر وقت بخواند.

مرحوم سید علی قاضی استاد اخلاق و عرفان علامه طباطبایی روزی خطاب به شاگردانشان بدین مضمون فرموده بودند:

اگر کسی بخواهد به درجات بالایی از عرفان نایل شود راهش این است که نمازش را در اول وقت بخواند. شما تجربه کنید اگر خلاف این بود مرا تا ابد لعن کنید.

در باب اهمیت اقامه نماز در اول وقت و نیز آثار و پیامدهای سبک شمردن نماز سخن بسیار گفته اند. در این رابطه بخشی از سخنان استاد مطهری را در زیر آورده ایم.این سخنان از زبان عالمی عامل و فرزانه چون استاد شهید مطهری، شنیدنی و نکته آموز است.

                                                                                                                    سایت تبیان

                                                                                                                   ابوالقاسم شکوری

 

***********

 

«یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است.

پس از وفات امام صادق علیه السلام، ابوبصیر آمد به ام حمیده تسلیتی عرض کند. ام حمیده گریست.

ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعد ام حمیده به ابوبصیر گفت:

ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی، جریان عجیبی رخ داد.

شما اگر بخواهید واقعا نماز خوان باشید و بچه هایتان نماز خوان باشند نماز را محترم بشمارید، نمی گویم نماز بخوانید، بالاتر ازنماز خواندن، نماز را محترم بشمارید.

  ادامه مطلب ...

رفیق خوب اینجا پیدا می شه

5

« آثار حضور در مسجد»

مسجد خانه خدا در زمین مرکز وحی و منبع فیوضات معنوی و برکات گوناگون برای نمازگزاران و جامعه اسلامی است. بی‌گمان مکانی که چنین جایگاهی نزد خداوند دارد، حضور در آن، آثار فراوانی را خواهد داشت و بدون تردید شامل حال مکلفان و حاضران در مسجد اعم از زن و مرد نیز خواهد بود که در مقاله زیر پیرامون آن سخن خواهیم گفت.

آثار حضور در مسجد چنان متنوع است که به سختی می توان پیرامون تمامی آنها سخن گفت؛ چنانکه در یکی از احادیت امام علی علیه السلام، برای حضور در مسجد هشت اثر برشمرده شده است:

«من اختلف الی المسجد اصاب احدی الثمان؛ اخا مستفادا فی الله، او علما مستطرفا او آیة محکمة او یسمع کلمة تدل علی هدی، او رحمة منتظره او کلمة ترده عن ردی، او یترک ذنبا خشیة او حیاء»

کسی که به مسجد رفت و آمد می‌کند، یکی از منافع هشتگانه نصیب او می‌شود: برادری مفید و با ارزش در راه خدا، یا علم و دانش نو، یا دلیل و برهان محکم [برای تثبیت عقاید می‌یابد.] یا کلماتی که موجب هدایت شود [می‌شنود]، یا رحمت مورد انتظاری [شامل حال او می‌شود]، یا مواعظی که او را از فساد و گناه باز دارد.[می‌شنود،] یا به خاطر ترس یا حیا و آبروی خود گناهی را ترک می کند.

 

برخی از آثار حضور در مسجد را می‌توان به شرح زیر مورد مطالعه قرار داد:

1- آثار عبادی

از مساجد به عنوان خانه‌های خدا در زمین و نیز خانه‌های متقیان و مؤمنان یاد شده است. این عنوان به خوبی ماهیت عبادی مسجد را نشان می‌دهد و اینکه مسجدها، اولاً و اساسا برای ایجاد ارتباط بین بنده و معبود او و اعلام بندگی و عبودیت برای آفریدگار بنا می‌شوند. بر این اساس نیز اصلی‌ترین اثر حضور در آن در بعد عبادی خواهد بود:

«و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین کما بداکم تعودون»

[هنگام عبادت] در هر مسجد به سوی او توجه کنید و او را بخوانید و دین [خود] را برای او خالص کنید. همچنان که در آغاز شما را آفرید، بار دیگر در رستاخیز باز می‌گردید.»

 

ادامه مطلب ...