دستورى براى نمازهاى قضاى گذشته که فراموش شده
امیرالمومنین علیه السلام فرمود شنیدم از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله هر کس ترک کند نماز را از روى جهالت و نداند چقدر باید قضا کند شب دوشنبه پنجاه رکعت نماز بخواند با حمد و سوره و روزه بگیرد روز دوشنبه را و ظهر دوشنبه نیز پنجاه رکعت (25 نماز دو رکعتى ) با حمد و سوره بخواند بعد از فراغت صد مرتبه استغفار کند این عمل مطابق با صد سال نماز قضا شده خدا حساب مى فرماید ولى اگر بداند چقدر قضاء دارد باید همه آن را بجا آورد.
شرایط نمازى که انسان را از کردار و گفتار زشت بازمى دارد
کراجکى در کتاب کنزالفوائد ذکر کرده که در حدیث آمده که : ابوجعفر منصور ] خلیفه عبّاسى ] در روز جمعه اى در حالى که بر دست حضرت صادق جعفر بن محمّد (ع ( تکیه زده بود، بیرون آمد. مردى - که رزام آزاد شده خالد [یا: خادم ] بن عبداللّه نامیده مى شد - گفت : این کیست که آنقدر در نزد امیرالمؤمنین یعنى منصور ارجمند است که وى بر دست او تکیه زده است ؟
گفته شد: او، جعفر بن محمّد صادق - صلّى اللّه علیه - است ؟
وى گفت : به خدا سوگند، نمى دانستم [اگر مى دانستم ،] بى گمان آرزو مى کردم که گونه ابى جعفر [منصور، برزیر] نعلین و پاى افزار جعفر مى بود. سپس در جلو منصور ایستاد و گفت : اى امیرالمؤمنین ! آیا اجازه هست سؤ الى بکنم ؟ منصور گفت : از ایشان [یعنى امام صادق (ع )] بپرس . [وى گفت : من مى خواهم از تو بپرسم .منصور گفت : از او بپرس [پس رزام رو به امام جعفر بن محمّد(ع ) کرد و گفت : مرا از نماز و حدود و احکام آن خبر ده . حضرت صادق (ع ) فرمود: نماز چهار هزار حدّو حُکم دارد که تو نسبت به همه آنها مورد بازخواست قرار نمى گیرى . گفت : تنها حدود و احکامى را که ترک کردن آن جایز نیست و نماز جز به آن کامل نمى گردد، بفرما.امام صادق (ع ) فرمود: نماز کسى تامّ و کامل است که طهارت کامل داشته ، و کامل و بالغ بوده (1)، و ساتر داشته باشد، و راست بایستد، و نسبت به خدا شناخت و معرفت داشته و [در پیشگاه او] بایستد، و آرام گرفته و اظهار خشوع و تواضع نموده و استوار باشد، آنگاه میان حالت نومیدى و آزمندى ، و شکیبایى و بى تابى بایستد، به گونه اى که گویى نوید پروردگار تنها متوجّهِ او، و وعده عذاب تنها براى اوست ، و تمام اموال و دارایى خویش [یا: آرمانهاى خویش ] را در راه خدا بذل نموده و تمام اهداف [یا: وجود و تعلّقات خود را] خیال انگاشته ، و نَفْس خود و هرچیز ارجمند در نزد خویش را در راه خشنودى خداوند بذل نموده ، و بدون اینکه انتظار چیزى را بکشد، پیش به سوى او وسطِ راه و راه راست را طى نماید، و وابستگى هاى اهتمام ورزیدن را با چشمِ توجّه به خداوندى که قصد سیر به سوى او را نموده و مى خواهد به درگاه او وارد شده ، قطع نماید، و از او اجازه ورود بگیرد.پس هرگاه کسى اینچنین عمل کند،نمازش همان نمازى خواهد بود که به خواندن آن امر، و از آن خبر داده شده است که : براستى نماز انسان را از کردار و گفتار زشت و ناپسند باز مى دارد.(2)
آنگاه منصور رو به امام صادق (ع ) کرده و عرض کرد: اى اباعبداللّه ، ما پیوسته از دریاى [علم ] تو استفاده نموده ، و به سوى تو نزدیکى مى جوییم ، ما را از کورى باطنى بینا گردانیده ، و به نور هدایت خویش ، شب تاریک و امور پیچیده را روشن مى نمایى ، و لذا ما همواره در انوار پاکیزه و دریاى لبریز دانش تو شناور هستیم .(3)
پی نوشته ها :
1- در مدرک این حدیث ، کتاب کنز الفوائد به جاى این عبارت آمده است : و اهتمام تمام داشته ...
2- اشاره به آیه شریفه 45 از سوره عنکبوت (29) که مى فرماید:
إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَالْمُنْکَرِ.
3- کنزالفوائد، ج 2 ص 223 - تنها با این تفاوت که به جاى جمله آخر یعنى : ولذا، ما همواره در انوار پاکیزه و دریاى لبریز دانش تو شناور هستیم آمده است : بدون اینکه از تو جدا و منحرف گردیم .
آیت الله جاودان در جلسه اخلاق
اگر نمازت خراب است هیچ کدام از کارهایت ارزش ندارد
مومن باید نماز را مهم بداند و برای نماز ارزش قائل شود،خود مهم دانستن نماز جزء یکی از شرایط مهم نماز است. این را بدانید که همیشه تمام خوشبختی شما و اصلا کل آینده و سرنوشتتان وابسته به نماز است.
فرق اسم الله با بقیه اسامی و صفات خداوند
خداوند دارای اسامی و صفات های مختلفی است که هر کدام نشان دهنده ی یکی از صفات های خداوند است اما کلمه ی الله اسم ذاتی است که همه ی صفت های کمال حضرت حق را در بر می گیرد وبه نوعی کلمه ی الله اسم جامعی است که تمام خوبی ها و نیکی ها را در خود جمع کرده است . در کلمه ی الله هم عالم وجود دارد، هم غافر و....
او سرپرست مسلمین بود
در آیات متعددی از سوره های قران کریم آمده است که پیامبر ولی و سرپرست مسلمین است که این امر مخصوص پیامبر است .اگر تمام آدم ها خوبی ها را در خود جمع بکنند نمی توانند که پیغمبر بشوند ،چون که پیامبری یک امر منحصری است و هر کسی نمی تواند به این جایگاه برسد،مگر این که خداوند آن را برگزیند.
الله اسم اعظم است
همیشه این موضوع را بخاطرتان بسپارید که جهان توسط اسماء الهی اداره می شود،اسم رازق روزی خلق را می دهد ،اسم خالق یعنی این که هر چی مخلوق است خدا خلق کرده است،اسم غافر همه ی گناهان را می آمرزد.همه ی اسماء الهی هر کدامشان به یک صورت و یک شکل ویژه ای دنیا و عالم هستی را اداره می کنند،اما همینطور که گفتم اسم الله اسم اعظم است به خاطر اینکه همه ی صفات و خوبی ها را در خود جمع کرده است
حضرت نوح بیش از هزار سال زحمت کشید و تلاش کرد تا مردم را آگاه سازد،خیلی سخت است که پیامبری هزار سال با انسان های نادان زندگی کند و این کار خیلی دشوار است و شکنجه اش از هر شکنجه ای بدتر است اما پس از این همه رنج ودردی که حضرت نوح تحمل کرد عده ی قلیلی حضرت نوح را همراهی کردند که آن عده ی کمی که حضرت نوح را پذیرفتند بچه ها و فرزندان آن حضرت بودند و در قرآن آمده است که بعد از طوفان نوح فقط نوح و فرزندانش باقی ماندند،مردم معمولی و عادی هیچ کدامشان حضرت نوح را نپذیرفتند وبه ایشان اعتماد نکردند و سرانجامش این شد که تمام آن هایی که اعتماد نکردند غرق شدند صحبت این جا است که حضرت نوح بعد از مدت زیادی توانست فقط عده ی کمی را هدایت کند اما حضرت محمد در مدت کوتاهی هزاران نفر از مردم آن زمان که بیشترشان نادان و جاهل بودند را مسلمان کرد و رفتار و آداب اسلامی را به آنان آموزش داد.
اگر نمازت خراب است...
در میان عبادات ها نماز یکی از برجسته ترین مهم ترین اعمال محسوب می شود. تمام کارهایی که انسان در طول روز انجام می دهد وابسته به نماز است.اگر انسان همه ی کارهای خوب را انجام می دهد ولی نماز نخواند اصلا آن کارهایی خوبی که انجام داده است به درد نمی خورد،اگر نمازت خراب است هیچ کدام از کارهایت ارزش ندارد. یکی از چیز هایی که خیلی مهم است در نماز این است که مومن باید نماز را مهم بداند و برای نماز ارزش قائل شود،خود مهم دانستن نماز جزء یکی از شرایط مهم نماز است. این را بدانید که همیشه تمام خوشبختی شما و اصلا کل آینده و سرنوشتتان وابسته به نماز است.از من به شما نصیحت:اگر نماز را مهم بدانی و به آن درست عمل کنی در آینده به سعادت و خوشبختی می رسی و تمام کارهایت به برکت نماز درست می شود، اگر به نمازت بی اهمیت باشی....
آداب تحویل سال و آغاز سال نو
از نگاه آیت الله مجتبی تهرانی
آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق ضمن طرح این پرسش که «در لحظات آخر سال چه کنیم؟»، با استناد به احادیثی از امیرالمؤمنین، امام حسین و امام صادق علیهم السلام به این پرسش پاسخ گفت.
آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق با طرح این پرسش که «در نوروز چه باید کرد؟»، ضمن پاسخ به آن مباحثی را در این زمینه مطرح کرد که مشروح آن در پی میآید:
* ضرورت تنبّه در کنار مباحث علمی
اگر بنا باشد همیشه مباحث علمی را بدون اینکه در کنارش تنبّهی برای ما وجود داشته باشد مطرح کنیم فکر میکنم فایدهای نداشته باشد، لذا خوب است گاهی برای ایجاد تنبّه مسائلی را مطرح کرده و در آن تأمّل کنیم.
* غفلت از «مرور ایّام» و «گذشت زمان»
از جمله این مسائل مسئله «مرور ایّام» است. به تعبیر همگانی انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت میکند و این غفلت موجب میشود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است بیدار نشود. در این عالم اموری که موجب اعتبار و پندپذیری میگردد زیاد است امّا انسان از آن عبرت نمیگیرد! علی(علیهالسلام) میفرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسأله «گذشت زمان» است.
* هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان
امام صادق(علیهالسلام) به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد میشود مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»، من در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت میدهم و تو بعد از این هیچگاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت.
زمانها میگذرد و همه آنها برای انسان گواه هستند. اینطور نیست که ما فکر میکنیم! اعمال و کردار ما در زمان محو نمیشود، بلکه همه آنها ثبت میگردد. به تعبیراتی که در روایات آمده است توجّه کنید! دارد که ایّام و روزها بر انسان شهادت میدهند و روز جدید که میآید زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده؛ چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت میدهم.
* ما خود تشکیلدهنده زمان هستیم
حتّی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که ایّام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسانها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که میرویم و میگذریم و خواهیم گذشت.
* هر روز که میگذرد، تو کم میشوی!
از حسینبن علی(علیهماالسلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»، ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که میگذرد مقداری از ما نیز میگذرد و از ما کاسته میشود، هر ماه و سالی که میگذرد یک ماه و سال نیز از ما کاسته میشود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که میگذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر او است نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم میگذرد.
* امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت!
یک سال دیگر گذشت، امّا آیا با سپری شدن این زمان من هنوز وجود دارم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال بخشی از هستی من نیز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستیاش کاسته شده متنبّه و متذکّر شود . خوب است همان طور که نسبت به امور مادّیاش فکر میکند نسبت به عمر و هستیاش نیز فکر کند تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است.
* این ایّام، وقت حسابرسی نسبت به عمر است!
علی(علیهالسلام) در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که؛ «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرکترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین»، وقتی علی(علیهالسلام) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچگاه به سوی تو باز نمیگردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو میپرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟
سیره عملی امام خمینی (رحمة الله علیه) درباره نماز
امام راحل(ره)به مصداق العلماءُ ورثةُ الانبیاء در اسوه بودن نیز از انبیاء ارث برده است.وقتی میتوان آن حضرت را اسوه قرار داد که بر سیرهء نظری و عملی ایشان وقوف داشته و آنگاه تبعیت کرد.
برای رسیدن به این مقصود، خاطراتی از ایشان را به اختصار میآوریم تا تحلیل مختصری از رفتار آن حضرت را چراغ راه خود قرار دهیم.
1.خانم فریده مصطفوی
امام همهء مستحبات نماز را انجام میدادند.به نماز اول وقت خیلی مقید بودند و همیشه ما را به نماز اول وقت توصیه میکردند.آقا همیشه در موقع نماز حتما عطر میزدند.
2.حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی
یکبار امام نماز مغرب را خوانده و مشغول تعقیبات و مستحبات پس از نماز بودند که آقایان آیت اللّه خامنهای،حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی،آیة اللّه موسوی اردبیلی و میر حسین موسوی به محضر ایشان رسیدند.یکی یکی سلام میکردند و امام همین طور که رو به قبله نشسته و مشغول تعقیبات بودند بدون اینکه صورتشان را برگردانند اندکی سرشان را پایین میآوردند و جواب سلام را میدادند.
آقای هاشمی خیال میکرد امام در حال نماز است که فقط پاسخ سلام آنها را داده است،لذا گفتند:مثل اینکه آقا دارد نماز میخواند.حال آنکه امام حتی مشغول نوافل نشده بودند و همانطور رو به قبله نشسته بودند.بعد بلند شدند و اذان و اقامه نماز عشا را خواندند و بعد از نماز بود که برگشتند به طرف آقایان و احوالپرسی کردند.ایشان تا این حد مقید بودند که حتی در تعقیبات نمازشان به این طرف و آن طرف نگاه نکنند.
3.آقای غلامعلی رجایی
آن گونه که خود شاهد بودهام یا از نزدیکان امام شنیدهام نکتهء مورد اتفاق همگان این است که امام مستحبات نماز را کاملا بجای میآوردند مثلا در سجده مستحب است بینی انسان به خاک گذاشته شود،لذا امام گاهی از دو مهر کوچک و گاهی از یک مهر بزرگ برای رعایت این استحبات استفاده میکردند.همچنین پس از تشهد مستحب است گفته شود«فتقبل شفاعته و ارفع درجته»که امام در تمام نمازهایشان این استحبات را رعایت میکردند.
4.آقای عیسی جعفری
تا جای که من سالها در محضر امام بودهام میتوانم بگویم امام هیچوقت نماز غفیلهشان را بین نماز مغرب و عشا را ترک نکردند.آقا اخیرا این نماز و سایر نوافل را به صورت نشسته میخواندند.
5.آقای عیسی جعفری
من بارها شاهد بودم که امام پس از اینکه نماز واجبشان تمام میشد هردو دست را به روی چشمانشان میگذاشتند و آیت الکرسی و آیات دیگری را که در این رابطه وارد است میخواندند.
6.آقای عیسی جعفری
امام زیارت معصومین علیهم السلام پس از هر نماز را ترک نمیکردند ایشان معمولا پس از اینکه نمازشان تمام میشد و تعقیبات و نوافل و اذکار و مستحبات را به جا میآوردند برمیخاستند و به معصومین(ع)سلام میفرستادند.
7.حجت الاسلام و المسلمین ناصری
امام در سجده آخر نماز ذکری را خیلی آهسته میخواندند که من هرچه دقت میکردم،نمیشنیدم که چه ذکری را میگویند تا اینکه یک روز که با امام از حرم حضرت امیر المؤمنین(ع) میآمدیم در مسیر از ایشان پرسیدم:آقا در سجدهء آخر نمازتان یک ذکری را آهسته میگویید این ذکر چی هست؟فرمودند: «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت».
دو شرط لازم برای قبولی نماز
آن نمازی روی قلب انسان مۆثّر است که با حضور قلب باشد، نه هر نمازی. حضور قلب هم، ابتدا متوقف بر دو چیز است: یک؛ فراقت وقت و دو؛ فراقت قلب.
مطلق نماز مستحب موجب تطهیر قلب نمیشود!
باید قلب را، هم با حالت تأدیب کرد و هم با عمل خارجی. حالت عبارت از خشیت است. در روایت است که خداوند به حضرت عیسی خطاب فرمود: «یا عیسى أدب قلبک بالخشیة»[1]. از طرفی هم در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) بود که حضرت در باب عمل فرمودند: «إِنَّ الْقَلْبَ یَحْیَا وَ یَمُوتُ »؛ قلب زنده میشود و میمیرد، آن موقع که زنده شد؛ « فَأَدِّبْهُ بِالتَّطَوُّعِ ». «وَ إِذَا مَاتَ فَاقْصُرْهُ عَلَى الْفَرَائِضِ »؛ من این جمله را توضیح ندادم، بعد متوجّه شدم که چه بسا ممکن است در کار یک اشتباهاتی بشود.
یعنی اگر بخواهی قلب را از نظر عمل ادب کنی، با چه عملی باید این کار را بکنی؟ حضرت فرمود: با تطوّع. تطوّع عبارت از نافله است، نمازهای نافله مستحبّی را تطوّع گویند. چون ذیل آن روایت، هست که؛ «وَ إِذَا مَاتَ فَاقْصُرْهُ عَلَى الْفَرَائِضِ»؛ یعنی واجبات. ما هم نماز واجب داریم و هم مستحب.
آیا مطلق نماز مستحب، موجب تأدیب قلب، یعنی تطهیر قلب از حبّ ما سوی الله، میشود؟ نه؛ مطلقاً این طور نیست. چه بسا آن موقع که نماز مستحبّی میخواند، فکرش آن طرفتر از دنیا باشد. حبّ به پول، مال، جاه و مقام داشته باشد.
بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند.
حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز باشد کسی که بیشتر ساعات عمر خود را در بیهوده کارى و لهو و لعب می گذراند نمی تواند در نماز حضور قلب پیدا کند زیرا به هر آنچه انسان مشغول باشد، قوه مخیّله (که کارش صورت سازى است) در نماز همان عمل را در نظرش جلوه می دهد و هر چه بخواهد حواس خود را جمع کند فورى موهومات و خیالات به سراغ او می آید و حواسش را متفرّق می گرداند اما کسى که در همه وقت همه اعمال وافکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همه کار تحصیل رضاى حق تعالى باشد، چنین کسى بخوبى می تواند بنا بر عادت، خود را از موهومات و خیالات فاسد حفظ نماید و حضور قلب پیدا کند آن وقت است که حالت خشوع و خضوع پیدا می نماید. ( تفسیر مخزن العرفان ج۹ ص۹)
مقصود از حضور قلب در نماز این است که هر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، اعم از افکار مربوط به دنیای خود یا دیگران باشد را از خود دور گرداند، اما افکاری که منافات با روح عبادت نداشته باشد خدشه ای به حضور قلب نمی زند، البته این یک مسئله شخصی است و هر فردی به خوبی درک می کند چه افکاری حضور قلب او را از بین می برد و باید از آنها خودداری کند و این را هم می دانیم که حضور قلب درجاتی دارد و انسانی که از درجات بالای حضور برخوردار است، مطلقا از غیر خدا و امور خدایی چشم می پوشد.
بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، اموری را بیان نموده اند که رعایت آنها می تواند مفید باشد. ( تفسیر نمونه ج ۱۴ص۲۰۵-۲۰۶)
۱ـ بدست آوردن آن چنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد. یعنی نماز گزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو به رو می شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه ی کمالات بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الهی هدفمند است، و از افعال الهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صراط مُسْتَقیم» یعنی اطاعت از همه دستورات و قوانین الهی که مهم ترین و بارز ترین آنها، در قالب عبادت تجلی می یابد.
اگر کسی فلسفه عبادت را نداند نصیبی از آن نمی برد و فلسفه عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) سؤال کردند: پدر جان! چه میشود مرد یا زنی را که نماز را سبک بشمارد؟
پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: ای فاطمه(سلام الله علیها) هر کس از زنان و یا مردان نماز را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده بلا گرفتار کند. شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلا در روز قیامت هنگام خروج از قبر.
اما شش بلایی که در دنیا به آن گرفتار میشود:
1.خداوند برکت را از عمر او بر میدارد.
2.خداوند برکت را از روزی او برمیدارد.
3.پروردگار سیمای صالحان را از او میگیرد.
4.اعمال و کارهای او بدون اجر و پاداش میگردد.
5.دعای او مستجاب نمیشود.
6.دعای صالحان نیز در حق او مستجاب نمیگردد.
اما سه بلایی که در هنگام مرگ به آن گرفتار میشود:
1.ذلیل و بی مقدار میمیرد.
2.گرسنه جان میدهد.
3.تشنه از دنیا میرود اگر چه از تمام نهرهای دنیا به او آب دهند.
اما سه بلایی که در قبر به آن گرفتار میشود:
1.خداوند ملکی را مأمور میکند که او را در قبر آزار رساند.
2.دچار فشار قبر میشود. (قبر او تنگ میگردد)
3.قبرش تاریک و ظلمانی میباشد.
اما سه بلایی که در روز قیامت به هنگام خروج از قبر به آن گرفتار میشود:
1.خداوند ملکی را مأمور میکند تا او را با صورت به زمین بکشاند و مردم بر او نظارهگر باشند.
2.به شدت از او حساب میکشند.
3.خدا به او نظر نمیکند و او را پاک نمیگرداند و برای او عذابی دردناک است.
__________________________
فلاح السائل: سید ابن طاوس، ص61.
منابع مقاله:
داستانهای حکیمانه در آثار استاد حسن زاده آملی، هیئت تحریریه انتشارات نبوغ؛
ْ((شخصی نزد امیر مؤ منان علیه السلام آمد و گفت : ای امیرمؤ منان ! از نماز شب محروم شده ام .
حضرت فرمود: گناهانت تو را مقیّد کرده و دست و پایت را بسته اند)).
کلینی قدس سره در باب ذنوب از کتاب ایمان و کفر، نقل می نماید که امام صادق علیه السلام فرمود: ((چون مرد گناه کند، از نماز شب محروم گردد و عمل زشت ، از چاقویی که در گوشت فرو رود، سریعتر در
کسی که مرتکب آن شده ، فرو می رود)).(1)(2)
پینوشتها:
1- ج 2، ص 290 (کافی معرب ).
2- رساله لقاءالله ، ص 197.