آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

حبّ دنیا باعث تشتّت خیال است‏

 باید دانست که به حسب فطرت و جبلّت، قلب به هر چه علاقه و محبت پیدا کرد، قبله توجّه آن همان محبوب است. و اگر اشتغال به امری مانع از تفکر در حال محبوب و جمال مطلوب شود به مجرّد آنکه آن اشتغال کم شود و آن مانع از میان برخیزد، فوراً قلب به سوی محبوب خود پرواز نموده، متعلّق به دامن آن شود. 


   اهل معارف و صاحبان جذبه الهیه اگر دارای قوّت قلب باشند و متمکّن در جذبه و حبّ باشند، در هر مرآتی جمال محبوب و در هر موجودی کمال مطلوب را مشاهده نموده و «ما رَاَیْتُ شَیْئاً اِلّا [ و  ]رَاَیْتُ اللّه فیهِ وَ مَعَه»(36) گویند. و اگر سَروَر آنها فرماید: «لَیُغانُ علی قَلْبی و اِنّی لَأسْتَغْفِرُاللّهَ فی‏ کُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّة»(37) برای آنست که جمال محبوب را در مرأت(38)، خصوصاً مرائی کدره چون مرآت بوجهلی دیدنْ، خود کدورت برای کُمَّل است. و اگر قلب آنها قوی نباشد و اشتغال به کثرات مانع از حضور شود، به مجرّد آن که آن اشتغال کم شود طائر قلوب آنها به آشیانه قدس خود پرواز کند و دست آویز جمال جمیل گردد.


   و طالبان غیر حق، که در نظر اهل معرفت همه طالب دنیا هستند، نیز هر چه مطلوب آنها است به همان متوجه و متعلّقند. آنها نیز اگر در حبل مطلوب خود مفرطند و حبّ دنیا مجامع قلوب آنها را گرفته، هیچگاه از توجّه به آن مسلوب نشوند و در هر حال و هر چیز با جمال محبوب خود بسر برند. و اگر حبّ آنها کمتر باشد، در وقت فراغت، قلبِ آنها به محبوب خود رجوع کند. 


   آنان که حبّ مال و ریاست و شرف در دل آنها است در خواب نیز مطلوب خود را می‏بینند و در بیداری به فکر محبوب خود بسر می‏برند؛ و مادامی که در اشتغال به دنیا بسر می‏برند با محبوب خود هم آغوشند؛ و چون وقت نماز شود، دل حالت فراغتی می‏یابد و فوراً متعلّق به محبوب خود می‏شود، گویی تکبیرة الاحرام، کلید درِ دکّان یا رافع حجاب بین او و محبوب او است؛ یک وقت به خود می‏آید که سلام نماز را گفته، در صورتی که هیچ توجّه به آن نداشته، همه‏اش را با فکر دنیا هم آغوش بوده. اینست که چهل - پنجاه سال نماز ما را در دل اثری جز ظلمت و کدورت نیست.


   و آنچه باید معراج قرب حضرت حق و مایه انس به آن مقام مقدّس باشد، ما را از ساحت قرب مهجور و از عروج به مقام انس فرسنگ‏ها دور کرده. اگر نماز ما بویی از عبودیّت داشت، ثمره‏اش خاکساری و تواضع و فروتنی بود، نه عُجب و خود فروشی و کبر و افتخار که هر یک برای هلاکت و شقاوت انسان سببی مستقلّ و موجبی منفرد است.


   بالجمله، دل ما چون با حبّ دنیا آمیخته شده و مقصد و مقصودی جز تعمیر آن ندارد، ناچار این حبّ مانع از فراغت قلب و حضور آن در محضر قدس شود. و علاج این مرض مهلک و فساد خانمان سوز با علم و عملِ نافع است.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


دوای هرزه گردی خیال‏

بدان که هر یک از قوای ظاهره و باطنه نفس، قابل تربیت و تعلیم است با ارتیاض مخصوص. مثلاً، چشم انسان قادر نیست که به یک نقطه معیّنه یا در نور شدید، مثل نور عین شمس مدّتی طولانی نگاه کند بدون بهم خوردن پلک‏های آن؛ ولی اگر انسان چشم را تربیت کند، چنانچه بعضی از اصحاب ریاضات باطله برای مقاصدی عمل می‏کنند، ممکن است چند ساعت متمادی در قرص آفتاب نظر را بدوزد، بدون آن که چشم بهم خورد یا خستگی پیدا کند. و همین طور به نقطه معینی نظر را بدوزد چندین ساعت بدون حرکت؛ و همینطور سایر قوا حتی حبس نفس که - علی المحکّی - در اصحاب ریاضات باطله کسانی هستند که حبس نفس خود کنند مدت‏های زائد بر متعارف نوع.

   و از قوایی که قابل تربیت است قوه خیال و قوه واهمه است که قبل از تربیتْ، این قوا چون طایری سخت فرّار و بی اندازه متحرّک از شاخه‏ای به شاخه‏ای و از چیزی به چیزی هستند، به طوری که انسان اگر یک دقیقه حساب آنها را نگه دارد می‏بیند که چندین انتقال متسلسل با تناسبات بسیار ضعیف ناهنجار پیدا نموده؛ حتّی بسیاری گمان می‏کنند که حفظ طایر خیال و رام نمودن آن از حیّز امکان خارج و ملحق به محالات عادیّه است؛ ولی این طور نیست و با ریاضت و تربیت و صرف وقت، آن را می‏توان رام نمود و طایر خیال را می‏توان به دست آورد، به طوری که در تحت اختیار و اراده حرکت کند که هر وقت بخواهد آن را در مقصدی یا مطلبی حبس کند که چند ساعت در همان مقصد حبس شود.

   و طریق عمده رام نمودن آن، عمل نمودن به خلاف است. و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیّا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید و به مجرد این که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نماید؛ و در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن باشد و از حال آن تفتیش نماید و نگذارد سر خود باشد. و این در اوّل امر کاری صعب به نظر می‏آید، ولی پس از مدّتی عمل و دقت و علاج حتماً رام می‏شود و ارتیاض پیدا می‏کند. 
تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
 
ادامه مطلب ...

دعوت به تحصیل حضور قلب

ای عزیز! اگر ایمان به آنچه ذکر شد که گفته انبیاءعلیهم السلام است آوردی و خود را برای تحصیل سعادت و سفر آخرت مهیّا نمودی و لازم دانستی حضور قلب را که کلید گنج سعادت است تحصیل کنی، راه تحصیل آن، آن است که اولاً رفع موانع حضور قلب را نمایی و خارهای طریق را از سر راه سلوک ریشه کن کنی و پس از آن اقدام به خود آن کنی. 


   امّا مانع حضور قلب در عبادات، تشتّت خاطر و کثرت واردات قلبیّه است. و این گاهی از امور خارجه و طرق حواسّ ظاهره حاصل می‏شود؛ مثل آنکه گوش انسان در حال عبادت چیزی بشنود و خاطر به آن متعلق شده مبدأ تخیّلات و تفکرات باطنیّه گردد، و واهمه و متصرّفه در آن تصرّف نموده از شاخه‏ای به شاخه‏ای پرواز کند؛ یا چشم انسان چیزی ببیند و منشأ تشتّت خاطر و تصرّف متصرّفه گردد؛ یا سایر حواسّ انسان چیزی ادراک کند و از آن انتقالات خیالیّه حاصل شود.


   و گاهی تشتّت خاطر و مانع از حضور قلب، از امور باطنه است. و آن به طریق کلی دو منشأ بزرگ دارد که عمده امور به آن دو منشأ برگردد:


   یکی هرزه گردی و فرّار بودن خود طایر خیال است؛ زیرا که خیال قوّه‏ای است بسیار فرّار که دائماً از شاخه‏ای به شاخه‏ای آویزد و از کنگره‏ای به کنگره‏ای پرواز کند؛ و این مربوط به حبّ دنیا و توجه به امور دنیّه و مال و منال دنیوی نیست، بلکه فرّار بودن خیال خود مصیبتی است که تارک دنیا نیز به آن مبتلا است. و تحصیل سکونت خاطر و طمأنینه نفس و وقوف خیال از امور مهمه‏ایست که به اصلاح آن علاج قطعی حاصل شود، و پس از این به آن اشاره می‏کنیم.

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

ذکر چند حدیث راجع به حضور قلب‏

از حضرت رسول ختمی‏صلی الله علیه وآله روایت است که «عبادت کن خدای تعالی را چنانچه گویا او را می‏بینی؛ و اگر تو او را نمی‏بینی او تو را می‏بیند.»(23)

   از این حدیث شریف استفاده دو مرتبه از مراتب حضور قلب می‏شود:

   یکی آنکه سالک مشاهِد جمال جمیل و مستغرق تجلّیات حضرت محبوب باشد، به طوری که جمیع مسامع قلب از دیگر موجودات بسته شده و چشم بصیرت به جمال پاک ذی‏الجلال گشوده گردیده و جز او چیزی مشاهده نکند. بالجمله، مشغولِ حاضر باشد و از حضور و محضر نیز غافل باشد.

   و مرتبه دیگر که نازلتر از این مقام است، آن است که خود را حاضر محضر ببیند و ادب حضور و محضر را ملحوظ دارد.

جناب رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله فرماید: «اگر می‏توانی از اهل مقام اوّل باشی عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الّا از این معنا غافل مباش که تو در محضر ربوبیّتی.»

   و البته محضر حق را ادبی است که غلفت از آن از مقام عبودیت دور است. و اشاره به این فرموده است در حدیثی که جناب ابوحمزه ثمالی رضی‏اللّه عنه نقل می‏کند، می‏گوید: «دیدم حضرت علی بن الحسین سلام‏اللّه علیهما را که نماز می‏خواند. عبای آن حضرت از دوشش افتاد، آن را راست و تسویه نفرمود تا آن که از نماز فارغ شد. سؤال کردم از سببش، فرمود: «وای بر تو، آیا می‏دانی در خدمت کی بودم؟»(24)

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

حضور قلب‏

 یکی از اسرار عبادات و فوائد مهمّه، که همه مقدّمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخّر در تحت اراده الله و متحرّک بتحریک الله شود، و قوای ملکوتیّه و ملکیّه نفس از جنود الله شوند و همگی نسبت به حق تعالی سِمَت ملائکة الله را پیدا کنند. و این خود یکی از مراتب نازله فنای قوا و ارادات است در اراده حق. 


   و کم کم نتایج بزرگ بر این مترتّب شود و انسان طبیعی الهی گردد و نفس، ارتیاض به عبادت الله پیدا کند و جنود ابلیس یکسره شکست خورده منقرض شوند و قلب و قوای آن تسلیم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز کند. 


   و نتیجه این تسلیم اراده به حق، در دار آخرت آن شود که حق تعالی اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مَثَل اعلای خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هر چه را بخواهد ایجاد کند، به مجرّد اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضی از اهل معرفت روایت نمودند از رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم راجع به اهل بهشت که ملکی می‏آید پیش آنها؛ پس از آن که اذن ورود می‏طلبد وارد می‏شود و نامه‏ای از جناب ربوبیّت به آنها می‏دهد، بعد از آن که از خدای تعالی به آنها سلام ابلاغ نماید. و در آن نامه است برای هر انسانی که مخاطب به آن است:


   «مِنَ الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوتُ اِلَی الْحَیّ القَیّومِ الَّذی لا یَمُوتُ. اَمّا بَعْدُ، فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ، وَقَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ. فقال‏صلی الله علیه وآله وسلم: فلا یقولُ اَحَدٌ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ إِلّا وَیَکُون».(22)


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

تفهیم

 یکی از آداب قلبیّه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریّه، تفهیم است. و آن چنان است که انسان، قلب خود را در ابتداء امر چون طفلی پندارد که زبان باز نکرده و آن را می‏خواهد تعلیم دهد؛ پس، هر یک از اذکار و اوراد و حقایق و اسرار عبادات را با کمال دقّت و سعی به آن تعلیم دهد و در هر مرتبه‏ای از کمال هست، آن حقیقتی را که ادراک نموده به قلب بفهماند. 


   پس، اگر اهل فهم معانی قرآن و اذکار نیست و از اسرار عبادات بی بهره است، همان معنای اجمالی را که قرآن کلام خدا است و اذکار، یادآوری حق است و عبادات، اطاعت و فرمانبرداری پروردگار است تعلیم قلب کند و به قلب همین معانی اجمالیّه را بفهماند. 


   و اگر اهل فهم معانی صوریّه قرآن و اذکار است، همان معانی صوریّه را، از قبیل وعد و وعید و امر و نهی، و از علم مبدأ و معاد به آن مقدار که ادراک نموده به قلب تعلیم دهد. و اگر کشف حقیقتی از حقایق معارف یا سرّی از اسرار عبادات برای او شده، همان را با کمال سعی و کوشش به قلب تعلیم کند و آن را تفهیم نماید. و نتیجه این تفهیم آن است که پس از مدّتی مواظبت، زبان قلب گشوده شود و قلب ذاکر و متذکّر گردد. 


   در اول امر، قلب متعلّم بود و زبان، معلّم و به ذکر زبانْ قلب، ذاکر می‏شد و قلب تابع زبان بود، و پس از گشوده شدن زبانِ قلب عکس گردد: قلب ذاکر گردد و زبان به ذکر آن ذکر گوید و به تبع آن حرکت کند. بلکه گاه شود که در خواب نیز انسان به تبع ذکر قلبی ذکر لسانی گوید؛ زیرا که ذکر قلبی مختص به حال بیداری نیست و اگر قلب متذکّر شود زبان که تابع آن شده ذکر گوید و از ملکوت قلب به ظاهر سرایت نماید: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِه».(21)


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

مراعات‏

 و از این احادیث و احادیث دیگر استفاده ادب دیگر شود که آن نیز از مهمّات باب ریاضت است. و آن عبارت از مراعات است. و آن، چنان است که سالک در هر مرتبه که هست، چه در ریاضات و مجاهدات علمیّه یا نفسانیّه یا عملیّه، مراعات حال خود را بکند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نماید و زاید بر طاقت و حالت خود تحمیل آن نکند؛ خصوصاً برای جوان‏ها و تازه کارها این مطلب از مهمّات است که ممکن است اگر جوان‏ها با رفق و مدارا با نفس رفتار نکنند و حظوظ طبیعت را به اندازه احتیاج آن از طرق محلّله ادا نکنند، گرفتار خطر عظیمی شوند که جبران آن را نتوانند کرد؛ و آن خطر، آن است که گاه نفس به واسطه سخت‏گیری فوق العاده و عنان‏گیری بی اندازه، عنان گسیخته شود و زمام اختیار را از دست بگیرد و اقتضائات طبیعت که متراکم شد، و آتش تیز شهوت که در تحت فشار بی‏اندازه ریاضت واقع شود، ناچار محترق شود و مملکت را بسوزاند. و اگر خدای نخواسته سالکی عنان گسیخته شود یا زاهدی بی اختیار شود، چنان در پرتگاه افتد که روی نجات را هرگز نبیند و به طریق سعادت و رستگاری هیچ گاه عود نکند.


   پس، سالک چون طبیب حاذقی باید نبض خود را در ایّام سلوک بگیرد و از روی اقتضائات احوال و ایّام سلوک با نفس رفتار کند؛ و در ایّام اشتعال شهوت که غرور جوانی است طبیعت را به کلّی منع از حظوظش ننماید، و با طرق مشروعه آتش شهوت را فرو نشاند که فرو نشاندن شهوت به طریق امر الهی، اعانت کامل در سلوک راه حق کند.

 نموده».(13)و در حدیث دیگر است که «کسی که دوست دارد ملاقات کند خدا را پاک و پاکیزه، ملاقات کند او را با زوجه».(14) و از رسول اکرم نیز منقول است که «اکثر اهل آتش عزبها هستند.»(15)

   و در حدیث است که حضرت امیر مؤمنان‏علیه السلام فرمودند: «جماعتی از اصحاب بر خود حرام کردند زنها را و افطار در روز و خواب در شب را. امّ‏سلمه خبر داد به حضرت رسول اکرم؛ آن سرور تشریف آوردند نزد آن‏ها فرمودند: «آیا شما اعراض می‏کنید از زنها؟ همانا من نزد زنها می‏روم و روز تناول می‏کنم و شب خواب می‏روم، و کسی که از سنّت من اعراض کند از من نیست و خدای تعالی فرو فرستاد: «لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما اَحَلَّ اللَّه لَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا اِنَّ اللَّه لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ، وَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیّباً واتَّقُوا اللَّه الَّذی اَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُون».(16)

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

ادامه مطلب ...

نشاط و بهجت

و دیگر از آداب قلبیّه نماز و سایر عبادات که موجب نتایج نیکویی است، بلکه باعث فتح بعضی از ابواب و کشف بعضی از اسرار عبادات است، آن است که سالک، جدّیّت کند که عبادت را از روی نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر بجا آورد و از کسالت و ادبار نفس در وقت عبادت، احتراز شدید کند. 

پس وقتی را که برای عبادت انتخاب می‏کند وقتی باشد که نفس را به عبادت اقبال است و دارای نشاط و تازگی است و خستگی و فتور ندارد؛ زیرا که اگر نفس را در اوقات کسالت و خستگی وادار به عبادت کند ممکن است آثار بدی به آن مترتّب شود که از جمله آنها آن است که انسان از عبادت منضجر شود و تکلّف و تعسّف آن زیاد گردد و کم کم باعث تنفّر طباع نفوس شود.

   و این علاوه بر آن که ممکن است انسان را به کلّی از ذکر حق منصرف کند و روح را از مقام عبودیّت که منشأ همه سعادات است برنجاند، از چنین عبادتی نورانیّت قلبیّه حاصل نگردد و باطن نفس از آن منفعل نگردد و صورت عبودیّت، صورت باطن قلب نشود.

   [ باید] عبادات از روی نشاط و بهجت بجا آورده شود و از تکلّف و تعسّف و کسالت بکلّی احتراز شود تا حال محبّت و عشق به ذکر حق و مقام عبودیّت رخ دهد و انس و تمکّن حاصل آید. و انس به حقّ و ذکر او از اعظم مهمّاتی است که اهل معرفت را به آن عنایت شدید است و اصحاب سیر و سلوک برای آن تنافس(9) کنند. و چنانچه اطبّا را عقیده آن است که اگر غذا را از روی سرور و بهجت میل کنند زودتر هضم شود، همینطور طبّ روحانی اقتضا می‏کند که اگر انسان غذاهای روحانی را از روی بهجت و اشتیاق تناول کند و از کسالت و تکلّف احتراز کند، آثار آن در قلب زودتر واقع شود و باطن قلب با آن زودتر تصفیه شود.

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

محافظت عبادت از تصرف شیطان



یکی از مهمّات آداب قلبیّه نماز و سایر عبادات که از امّهات آداب قلبیّه است و قیام به آن از عظائم امور و مشکلات دقایق است، محافظت آن است از تصرّفات شیطانی؛ و شاید آیه شریفه که فرماید در وصف مؤمنین: «الَّذینَ هُمْ عَلَی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُون»(8) اشاره به جمیع مراتب حفظ باشد که یکی از آن مراتب، بلکه اهمّ مراتب آن، حفظ از تصرّف شیطان است.


و خلوص از تصرّف شیطان، که مقدمه اخلاص است، به حقیقت حاصل نشود مگر آن که سالک در سلوکش خدا خواه شود و خودخواهی و خودپرستی را، که منشأ تمام مفاسد و امّ الامراض باطن است، زیر پا نهد.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


طمأنینه‏

 و از آداب مهمّه قلبیّه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریّه، طمأنینه است. و آن عبارت است از آن که شخص سالک، عبادت را از روی سکونت قلب و اطمینان خاطر به جا آورد؛ زیرا که اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل به جا آورد، قلب از آن عبادت منفعل نشود و آثاری از عبادت در ملکوت قلب حاصل نشود و حقیقت عبادت صورت باطنیّه قلب نگردد.

   و یکی از نکات تکرار عبادات و تکثار اذکار و اوراد آن است که قلب را از آنها تأثیری حاصل آید و انفعالی رخ دهد تا کم کم حقیقت ذکر و عبادت، تشکیل باطن ذات سالک را دهد و قلبش با روح عبادت متّحد گردد. و تا قلب را اطمینان و سکونت و طمأنینه و وقار نبود، اذکار و نسک را در آن تأثیری نیست و از حدّ ظاهر و ملک بدن، به ملکوت باطن نفس سرایت ننماید و حظوظ قلبی از حقیقت عبادت ادا نشود؛ و این خود از مطالب واضحه است که محتاج به بیان نیست و با اندک تأمّل معلوم شود. 
   و اگر عبادتی چنین باشد که قلب را از آن به هیچ وجه خبری نبود و از آن آثاری در باطن پیدا نشود، در عوالم دیگر محفوظ نماند و از نشئه ملک به نشئه ملکوت بالا نرود؛ و ممکن است در وقت شدائد مرضِ موت، و سکراتِ هولناک موت و اهوال و مصیبات پس از موت، خدای نخواسته صورت آن بکلّی از صفحه قلب محو و نابود شود و انسان با دست خالی در پیشگاه مقدّس حق برود. 

   مثلاً اگر کسی ذکر شریف «لا اِلهَ إِلّاَ اللَّه، مُحمَّدٌ رَسولُ‏اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم» را با سکونت قلب و اطمینان دل بگوید و قلب را به این ذکر شریف تعلیم دهد، کم کم زبان قلب گویا شود و زبان ظاهر، تابع زبان قلب شود و اوّل قلب ذاکر گردد و پس از آن لسان. و اشاره به این معنی فرموده، جناب صادق‏علیه السلام به حسب روایت مصباح الشریعه، قال:

«فَاجْعَلْ قَلْبَکَ قِبْلَةً لِلِسانِکَ، لا تُحَرِّکْهُ إِلّا بِاِشارَةِ الْقَلْبِ وَمُوافَقَةِ الْعَقْلِ وَرِضَی الایمان».(5)

   در اوّل امر که زبان قلب گویا نشده، سالک راه آخرت باید آن را تعلیم دهد و با طمأنینه و سکونت، ذکر را به آن القا کند؛ همین که زبان قلب باز شد، قلب قبله لسان و سایر اعضاء شود، [و] با ذکر آن همه مملکت وجود انسانی ذاکر گردد.

   و امّا اگر این ذکر شریف را بی سکونت قلب و طمأنینه آن و با عجله و اضطراب و اختلال حواسّ گفت، از آن در قلب اثری حاصل نشود و از حدّ زبان و گوش حیوانی ظاهری به باطن و سمع انسانی نرسد و حقیقت آن در باطن قلب محقق نشود و صورت کمالیّه قلب نگردد که ممکن الزّوال نباشد.

   پس، اگر اهوال و شدائدی دست دهد، خصوصاً مثل اهوال و سکرات موت و شدائد نزع روح انسانی، بکلّی آن ذکر را فراموش کند و از صفحه دل آن ذکر شریف محو شود، بلکه اسم حق تعالی و رسول ختمی‏صلی الله علیه وآله وسلم و دین شریف اسلام و کتاب مقدّس الهی و ائمّه هدی‏علیهم السلام و سایر معارف را که به قلب نرسانده فراموش کند و در وقت سؤال قبر جوابی نتواند دهد؛ تلقین را نیز به حال او فایده‏ای نباشد؛ زیرا که در خود از حقیقت ربوبیّت و رسالت و دیگر معارف اثری نمی‏بیند؛ و آنچه به لقلقه لسان گفته بود و در قلب صورت نگرفته بود از خاطرش محو شود و او را نصیبی از شهادت به ربوبیّت و رسالت و دیگر معارف نخواهد بود.

   در حدیث است که «کسی که قرآن را در جوانی بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود».(6) و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است، از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقی ماند.

   و در حدیث شریف است که «هیچ چیز پیش خدای تعالی محبوب‏تر نیست از عملی که مداومت بر آن شود، گرچه آن عمل کم باشد».(7) و شاید نکته بزرگ آن، آن باشد که عمل، صورت باطنیّه قلب شود؛ چنانچه ذکر شد.
 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ادامه مطلب ...

خشوع

 یکی از اموری که از برای سالک در جمیع عبادات، خصوصاً نماز - که سرآمد همه عبادات است و مقام جامعیّت دارد - لازم است، خشوع است. و حقیقت آن عبارت است از خضوع تامّ ممزوج با حبّ یا خوف. و آن حاصل شود از ادراک عظمت و سطوت و هیبت جمال و جلال. و تفصیل این اجمال آن است که قلوب اهل سلوک به حسب جبلّت و فطرت مختلف است.


   پاره‏ای از قلوب، عشقی و از مظاهر جمالند و به حسب فطرت متوجّه به جمال محبوب هستند؛ و چون در سلوکْ ادراکِ ظلّ جمیل یا مشاهده اصل جمال کنند، عظمت مختفیه در سرّ جمالْ آنها را محو کند و از خود بی‏خود نماید. چون در هر جمالی جلالی مختفی و در هر جلالی جمالی مستور است پس، هیبت و عظمت و سطوتِ جمال، آنها را فرو گیرد و حالت خشوع در مقابل جمال محبوب برای آنها دست دهد. و این حالت در اوائل امر موجبِ تزلزل قلب و اضطراب شود، و پس از تمکینْ حالتِ اُنس رخ دهد و وحشت و اضطرابِ حاصل از عظمت و سطوتْ، مبدّل به اُنس و سکینه شود و حالت طمأنینه دست دهد؛ چنانچه حالت قلب خلیل الرحمن‏علیه السلام چنین بوده.


   و پاره‏ای از قلوب، خوفی و از مظاهر جلالند. آنها همیشه ادراک عظمت و کبریا و جلال کنند و خشوع آنها خوفی باشد؛ و تجلیّات اسماء قهریّه و جلالیّه بر قلوب آنها شود؛ چنانچه حضرت یحیی - علی‏نبیّنا وآله و علیه السلام - چنین بوده. پس خشوع، گاهی ممزوج با حبّ است و گاهی ممزوج با خوف و وحشت است، گرچه در هر حبّی وحشتی و در هر خوفی حبّی است.


   و مراتب خشوع به حسب مراتب ادراک عظمت و جلال و حسن و جمال است. و چون امثال ماها با این حال از نور مشاهدات محرومیم، ناچار باید در صدد تحصیل خشوع از طریق علم یا ایمان برآییم. «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون»(2). خشوع در نماز را از حدود و علائم ایمان قرار داده؛ پس هر کس در نماز خاشع نباشد، به حسب فرموده ذات مقدّس حق از زمره اهل ایمان خارج است. و نمازهای ماها که مشفوع با خشوع نیست از نقصان ایمان یا فقدان آن است. و چون اعتقاد و علم غیر از ایمان است، از این جهت این علمی که به حق و اسماء و صفات او و سایر معارف الهیّه در ما پیدا می‏شود غیر از ایمان است. 


   شیطان به شهادت ذات مقدّس حقْ علم به مبدأ و معاد دارد، مع ذلک کافر است؛ «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِین»(3) گوید، پس حق تعالی و خالقیّت او را مُقِرّ است؛ «اَنْظِرْنی اِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُون»(4) گوید، پس معاد را معتقد است؛ علم به کتب و رسل و ملائکه دارد، با این وصف خداوند او را کافر خطاب کرده و از زمره مؤمنین خارج فرموده.


   پس اهل علم و ایمان از هم ممتازند، هر اهل علمی اهل ایمان نیست. پس باید، پس از سلوک علمی خود را در سلک مؤمنین داخل کند و عظمت و جلال و بهاء و جمال حق - جلّت عظمته - را به قلب برساند تا قلب خاشع شود، والّا مجرد علم، خشوع نمی‏آورد؛ چنانچه می‏بینید در خودتان که با اعتقاد به مبدأ و معاد و اعتقاد به عظمت و جلال حقّ، قلب شما خاشع نیست.


   سالک طریق آخرت - خصوصاً با قدم معراج صلوتی - لازم است قلب خود را با نور علم و ایمان خاشع کند و این رقیقه الهیّه و بارقه رحمانیّه را در قلب، هر اندازه ممکن است متمکّن نماید بلکه بتواند در تمام نماز حفظ این حالت را بنماید. و حالت تمکّن و استقرار در اوّل امر گرچه برای امثال ماها قدری صعب و مشکل است ولی با قدری ممارست و ارتیاض قلب، امری است بسی ممکن.


   عزیزم! تحصیل کمال و زاد آخرت، طلب و جدّیّت می‏خواهد و هرچه مطلوب بزرگتر باشد جدّیّت در راه آن سزاوارتر است؛ البتّه معراج قرب الهی و مقام تقرّب جوار ربّ العزة با این حال سستی و فتور و سهل انگاری دست ندهد؛ مردانه باید قیام کرد تا به مطلوب رسید.


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید ادامه مطلب ...

توجّه به عزّت ربوبیّت و ذلّت عبودیّت

 یکی از آداب قلبیّه در عبادات و وظایف باطنیّه سالک طریق آخرت، توجّه به عزّ ربوبیّت و ذلّ عبودیّت است؛ و آن یکی از منازل مهمّه سالک است؛ که قوّت سلوک هر کس به مقدار قوّت این نظر است، بلکه کمال و نقص انسانیّت تابع کمال و نقص این امر است. و هرچه نظر اِنیّت و اِنانیّت و خودبینی و خودخواهی در انسان غالب باشد، از کمال انسانیّت دور و از مقام قرب ربوبیّت مهجور است.


   و حجاب خودبینی و خودپرستی از جمیع حُجُب ضخیم‏تر و ظلمانی‏تر است، و خرق این حجاب از تمام حجب مشکل‏تر و خرق همه حجب را مقدّمه است، بلکه مفتاح مفاتیح غیب و شهادت و باب الابواب عروج به کمال روحانیّتْ، خرق این حجاب است.

   تا انسان را نظر به خویشتن و کمال و جمالِ متوهّم خود است، از جمال مطلق و کمال صرفْ محجوب و مهجور است؛ و اوّل شرط سلوک الی الله خروج از این منزل است، بلکه میزان در ریاضت حق و باطل همین است. پس هر سالک که با قدم انانیّت و خودبینی و در حجاب انّیّت و خودخواهی طیّ منزل سلوک کند، ریاضتش باطل و سلوکش الی‏الله نیست، بلکه الی النفس است: 


   «مادرِ بتها بتِ نفسِ شما است».(1)


   سالک الی‏الله را ضرور است که به مقام ذلّ خود پی برد و نصب‏العین او ذلّت عبودیّت و عزّت ربوبیّت باشد. و هرچه این نظر قوّت گیرد، عبادت روحانی‏تر شود و روح عبادت قوی‏تر شود، تا اگر به دستگیری حقّ و اولیای کُمّل‏علیهم السلام توانست به حقیقت عبودیّت و کنه آن واصل شود، از سرّ عبادت لمحه‏ای درمی‏یابد.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

حضور قلب‏

 یکی از اسرار عبادات و فوائد مهمّه، که همه مقدّمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخّر در تحت اراده الله و متحرّک بتحریک الله شود، و قوای ملکوتیّه و ملکیّه نفس از جنود الله شوند و همگی نسبت به حق تعالی سِمَت ملائکة الله را پیدا کنند. و این خود یکی از مراتب نازله فنای قوا و ارادات است در اراده حق. 

   و کم کم نتایج بزرگ بر این مترتّب شود و انسان طبیعی الهی گردد و نفس، ارتیاض به عبادت الله پیدا کند و جنود ابلیس یکسره شکست خورده منقرض شوند و قلب و قوای آن تسلیم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز کند. 

   و نتیجه این تسلیم اراده به حق، در دار آخرت آن شود که حق تعالی اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مَثَل اعلای خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هر چه را بخواهد ایجاد کند، به مجرّد اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضی از اهل معرفت روایت نمودند از رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم راجع به اهل بهشت که ملکی می‏آید پیش آنها؛ پس از آن که اذن ورود می‏طلبد وارد می‏شود و نامه‏ای از جناب ربوبیّت به آنها می‏دهد، بعد از آن که از خدای تعالی به آنها سلام ابلاغ نماید. و در آن نامه است برای هر انسانی که مخاطب به آن است:

   «مِنَ الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوتُ اِلَی الْحَیّ القَیّومِ الَّذی لا یَمُوتُ. اَمّا بَعْدُ، فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ، وَقَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ. فقال‏صلی الله علیه وآله وسلم: فلا یقولُ اَحَدٌ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّیْ‏ءٍ کُنْ إِلّا وَیَکُون».(22)

   و این سلطنت الهیه ایست که به بنده دهند از برای ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهای نفسانیّه و اطاعت ابلیس و جنود او. و هیچیک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمی‏شود مگر با حضور قلب کامل. و اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهی باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبه لهو و بازی است. و البته چنین عبادتی را در نفس به هیچ وجه تأثیری نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نرود - چنانچه به این معنی در اخبار اشاره شده - و قوای نفس با چنین عبادتی تسلیم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نکند. و همینطور قوای ظاهره و باطنه تسلیم اراده الله نگردد و مملکت در تحت کبریای حق منقهر نشود، چنانچه پر واضح است. 

   و از این جهت است که می‏بینید در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثری حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصّی قوا افزوده می‏شود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت و اطاعت ما از هواهای نفسانیه و وسواس شیطانیه افزون گردد. اینها نیست جز آن که عبادات ما بی مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیّه آن به عمل نمی‏آید.
تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید