دقت کردید خیلی وقت ها وقتی نماز می خوانیم میگوییم نمازم را خواندم راحت شدم . ولی پیغمبر ما ، کسی که باید الگوی ماباشد ، هر گاه بر ایشان فشار و سختی ای وارد می شد ، خطاب به نماز می فرمودند : راحتم کن ! پیغمبر با نماز راحت میشود ، ما از نماز راحت می شویم . وقتی بر ایشان فشار میآمد ، میگفت بلال اذان بگو تا بلکه مرا جای دیگر ببری ، تا وقتی گفتی الله اکبر، او بزرگ است ، بزرگتر از همه غصهها و دنیا و پولها و پستها و مقامها و نوشتنیها و گفتنیها و فکر کردنیها ، من آرام گیرم .
پیغمبر به قدری میایستاد نماز میخواند که پاهایش ورم کرده بود ، آیه نازل شد ، یک سوره داریم به نام سوره طه ، " طه " یعنی پیغمبر ، " مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى " [2] ما قرآن را نفرستادیم که تو اینطور عبادت کنی ، کمتر عبادت کن یک خورده به خودت استراحت بده . دو تا سوره در قرآن است ، یکی " یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ "[3] ، یکی سوره " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " [4] معنایش هم تقریبا یکی است ، " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " ،" یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ " بلند شو به عبادت بپرداز ، تو چون رهبر هستی باید سحرها بیدار باشی . وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر میدهد ، میگوید من به تو کوثر دادم ، چون به تو کوثر دادم " فَصَلِّ " شکر این کوثر این است که نماز بخوانی ، یعنینماز بهترین تشکر از خداست . وقتی میخواهد معراج برود ، از توی خانه معراج نمی رود میآید در مسجد ، از مسجد ،خانه ای که محل نماز است معراج میرود .
آخرین کلام امیرالمؤمنین وقتی ضربت خورد ، فرمود : " فزت و رب الکعبه " به خدای کعبه رستگار شدم . حتی آخرین کلام همه ی پیغمبران ما هم در مورد نماز بوده ، در حدیث داریم که پیامبر (ص) فرمودند : اگر کسی نماز را سبک بشمارد ، از ما نیست . آخرین کلام امام جعفر صادق (ع) چه بود ، فرمود : فامیلها را سریع دعوت کنید هرکس هست بگویید بیاید . همه جمع شدند ، چشمشان را باز کرد ، فرمود : اگر کسی نماز را سبک شمارد ، ما او را شفاعت نمیکنیم .
" لَا یَنَالُ" یعنی نایل نمیشود ، نمیرسد ، " شَفَاعَتَنَا" شفاعت ما نمیرسد ، " مَنِ اسْتَخَفَّ " کسی که خفیف کند ، " مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ " [5] اصولاً "اسْتَخَفَّ " یعنی خفیف، خفیف یعنی سبک میشمارد . هیچ چیز را نباید سبک شمرد .
اصلاً سبک کردن و تحقیر کار فرعون است . قرآن میگوید : "فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه "[6] . یعنی فرعون افراد را سبک میشمارد . اگربه اطرافمان دقت کنیم افرادی را خواهیم دید که متأسفانه مدام در حال سبک کردن دیگران هستند . حدیث داریم اگر کسی مومنی را تحقیر کند ، احمق است .[7] گاهی اوقات می بینیم که افراد یکدیگر را با لقب های زشت و بدون هیچ احترامی یکدیگر را صدا می کنند . ما حتی حق نداریم که خودمان را تحقیر و سبک کنیم چه برسد به دیگران ! تحقیر هرکس و هرچیزی بد است چه آن چیز انسان باشد چه حیوان و... .
گروهی از جایی رد میشدند . سگی بود . هرکسی یک عیبی روی سگ میگذاشت . چه سگ مردهای ! چه سگ سیاهی ! چه سگ بد بویی! همهی اینها که با حضرت بودند یک عیبی از این سگ گفتند . حضرت عیسی طبق آن نقل فرمود که : چه دندانهای سفیدی دارد ! یعنی فقط منفیاش را نگو ، خوب مثبتش را هم بگو .
گاهی ما آدما خودمان را عقل کل و میزان همه چیز می دانیم ومی گوییم هر چه غیر ازما ، غیر از عمل ما کاری بکند ، اشتباه است و به قول معروف دیگران را به حساب نمی آوریم .
آیا قرآن راجع به استخفاف نماز آیهای دارد یا نه ؟ قرآن کلمهی " استخف " ندارد ، ولی مشابه آن را دارد . میگوید : (أَضاعُوا ) " أَضاعُوا الصَّلاة " [8] یعنی نماز را ضایع میکنند . عمل استخفاف هم در قرآن هست . پیغمبر در حال سخنرانی و خواندن خطبه بودند ، در همین حین کاروانی برای فروش جنس هایش وارد شد . همین که طبل فروش اجناس را زد ، مردم در میانه ی خطبه ی پیامبر بلند شدند و مجلس را به قصد خرید جنس ترک کردند که این آیه ی قرآن " وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً ... وَ تَرَکُوکَ قائِما " [9] بیان شده است . یعنی همین که طبلی برای فروش به صدا درآمد ، همه بلند شدند رفتند "تَرَکُوکَ " یعنی تو را ترک کردند .
در قرآن "عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ " [10] داریم . در دو جای قرآن فرمود : اینها وقتی نماز میخوانند ، در حال کسالت نماز هستند . یعنی نمازشان با نشاط نیست . کلمهی "کُسالی " یعنی در حال کسالت ، نیز در قرآن نیز آمده است .[11]
روایت داریم که یک کسی سجده میکرد ، حضرت رسول فرمود : "نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرَاب ؛ [12] مثل کلاغ به زمین نوک ز د . امام رضا(ع) فرمودند : هرچه ما میگوییم ، به ما بگویید : این حرف تو از کجای قرآن است ؟ تا ما بگوییم آنچه حدیث از ما نقل شده است ، ریشهاش در قرآن است . امام با این حدیث " شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد " در واقع می فرمایند : آن کسی که نماز میخواند ولی نماز را سبک میشمارد ، ما شفاعت او را نمیکنیم .
نماز ، عبادت همگانی و شرط قبولی بقیه ی اعمال
همهی عبادات همگانی نیستند . حج ، پولدارها میروند . عمره پولدارها میروند . سالمها روزه میگیرند . جهاد آدمهای سالم جبهه میروند . آدمی که دست ندارد ، پا ندارد ، چشم ندارد ، جبهه بر او واجب نیست . هرکس پول دارد خمس و زکات میدهد . تمام واجبات اگری هستند اما نماز اگرندارد . نماز واجب همگانی است. باقی واجبات زمان خاصی دارد . در یک زمانهایی واجب هستند ، اما نماز شبانه روزی است . تعطیلی ندارد . نماز مثل سوزن و همهی عبادات مثل نخ هستند . اگر سوزن فرو رفت ، نخ هم میرود . سوزن ایستاد نخ هم میایستد . اگر نماز قبول شد ، باقی کارها قبول میشود . پلیس راه جلوی شما را میگیرد میگوید : گواهی نامهی رانندگی ! شما چند جور گواهینامه داری . میگی : آقا من خلبان هستم ، میگوید: در آسمانها میتوانی بروی ، روی زمین نمیتوانی بروی . گواهینامهی رانندگی ! آقا من فقیه هستم . مجتهد هستم . خبرگان هستم . می گوید فقط گواهی رانندگی ! پزشک هستم . سفیر، وکیل ، وزیر، میگوید : آقا هرکس هستی باش . بنده پلیس هستم ، گواهینامهی رانندگی میخواهم . قیامت هم نماز را میپرسند .کاری ندارن که قلبت پاک بوده ، کل سال را روزه بودی ، حج رفتی ، مدرسه ساختی ، قبولی همه ی اینها وابسته به مهر قبولی نماز است .
آیا خدا به عبادت ما احتیاج دارد ؟!
گاهی اوقات ما در نماز هم چانه می زنیم ، چرا باید نماز بخوانیم ؟ خدابه ما نیاز دارد ؟! درجواب می گوییم : اکسیژن به ما نیاز دارد یا ما به اکسیژن ؟! آب به ما احتیاج دارد یا ما به او ؟! ماهی به ما احتیاج دارد یا ما به ماهی ؟! اگر همه ی عالم باشند یا نباشند به حالِ اکسیژن و آب و ماهی فرقی نمی کند . این ما هستیم که به خدا نیاز داریم نه خدا به ما !!
خیلی وقتا ما به یک پزشکی که با چندین سال درس خواندن به یک سری علوم دست پیدا کرده اطمینان صد در صد می کنیم و حرفش را سمعاً و طاعتاً و بدون هیچ دلیل و چرا و چه جوری ای قبول می کنیم اما وقتی به خالق و همه کاره ی وجودیمان می رسیم شروع به سؤال می کنیم . البته من نمی گویم سؤال کردن خوب نیست و نباید سؤال کرد اما باید کمی به این هم توجه کنیم که از کی و چی می پرسیم .
اسلام خواسته مسلمانها در بیست کلمه مشترک باشند . مثل اینکه الآن دنیا پذیرفته که تمام خلبان ها در هر جای کرهی زمین بخواهند با هر فرودگاهی صحبت کنند ، باید به زبان انگلیسی باشد . یک زبان واحد در خلبانها .
چرا رو به قبله نماز میخوانیم ؟
قبله رمز استقلال ما است . چون یهودیها این طرف هستند . اگر ما این طرف بایستیم ، جزء حزب یهودیها هستیم . مسیحیها اینطرف هستند . اگر ما اینطرف بایستیم جزء حزب مسیحیها هستیم . قرآن میگوید : قبله ی شما را مستقل قرار دادم " لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ " ؛ [13] تا ناس بر شما حجتی نداشته باشند . تا یهودیها و مسیحی ها نگویند : رو به قبلهی ما هستید ، دنبالهرو ما هستید . یک قبلهای دادم مستقل باشید . بدانید جهتی که برای شما قرار دادیم ، به خاطر ابراهیم و اسماعیل و کعبه و هاجر قداست بیشتری دارد !
گاهی با چانه زدن هایمان نماز را سبک می شماریم .
تنظیم : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان
2- طه / 2
3- مدثر / 1
4- مزمل / 1
5- کافی /ج3 /ص 270
6- زخرف / 54
7- کافی /ج2 /ص 351
8- مریم / 59
9- جمعه / 11
10- ماعون / 5
11- نساء / 142
12- کافی /ج3 / ص 268
13- بقره /150