آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

راهکار‌های تقویت کارکرد مساجد دانشگاهی

عبدالرضا باقی
عضو هیئت علمی‌دانشگاه آزاد اسلامی‌شهرضا


مقدمه

 به نظر می‌رسد همجنان لازم است در تاثیر مسجد بر دانشگاه تامل و تعمق بیشتری شود. آیا صرف بودن یک مکان فیزیکی به نام مسجد در دانشگاه می‌تواند دانشگاه را به سوی مسجدی شدن  سوق دهد ؟ آیا به صرف برگزاری نمازهای یومیه در مسجد دانشگاه، نقش و رسالت مسجد انجام شده است ؟ آیا با خواندن نمازها یومیه در مسجد می توان مدعی شد که در دانشگاه به سمت اسلامیت پیش می رود ؟ شکی نیست همانگونه که رویکرد حاکم بر دانشگاه با غیر آن متفاوت است رویکرد رسالتی مسجدی که در دانشگاه است با غیر آن یکسان نمی باشد زبان، مطلب، روش، موضوع و رسالت یک مسجد غیر دانشگاهی چیز دیگری است و زبان،‌مطلب، روش، موضوع و رسالت یک مسجد دانشگاهی نیز چیز دیگری است. 
همانگونه که انسان بلیغ در سخن گفتن باید مقتضای حال و مقام را در نظر بگیرد، مساجد دانشگاهی هم هنگامی در ایفای رسالت خود موفق خواهند بود که تمام فعالیت‌هایی که از بستر مسجد انجام می گیرد متناسب با شرایط و موقعیت و مخاطب و مراتب علمی ایشان باشد. اینکه امام جماعت مسجد دانشگاه کیست و رتبه علمی او چیست و آیا واجد شرایط و صلاحیت‌های لازم جهت هدایت و تربیت دینی در مسجد دانشگاه هست یا نه؟ آیا امام جماعت در فضای دانشگاه زیسته است در این فضا تحصیل نموده است، از نزدیک با استاد و دانشجود دار ارتباط بوده است یا نه ؟ موضوع بسیار مهمی است که در ادامه به طور خاص به آن پرداخته می شود. 
اگر در همه جا می توان کهنه و تکراری سخن گفت اما مساجد دانشگاه جای درسهای کهنه و تکراری و ملال انگیز و آمیخته به دروغ یا  خرافه نیست  از این رو اگر بر برنامه‌های مساجد دانشگاهی نظارت و هدایت صحیح و جامع و متعادل و متناسب با عصر و نسل حاکم نباشد تدریجا به تعطیلی کشیده می شود. اگر این مساجد زمان و زبان و سطح دانش و شرایط روحی و روانی مخاطب خود را لحاظ نکند بارکود و بی نشاطی مواجه می گردد . در این جا قبل است پرداختن به نحوه و نوع مدیریت مساجد، لازم است سخن را با یاد نماز شروع کنیم چه اینکه این فریضه ، صورت و ستون دین است و نور دیده ی رسول پایبندی به بدان موجب نزول رحمت است و مزید قرب به حقیقت ، عبادتی که برترین و محبوب ترین نزد دوست است و کوبه ی در خانه ی اوست، سبب مغفرت و پاک کننده‌ی از معصیت است، اخلاص می‌زاید و کبر می‌زداید و طمع ابلیس را ناکام می‌سازد.


عبادت جاوید

تنها عنوانی که در اسلام سبک تشریع آن همیشه و همه جا یکسان است عبادات است. شکل عبادت با وجود پیشرفت و تحولات دامنه‌دار و نو ظهوری که در جوانب مختلف زندگی بشر صورت می گیرد، پایدار و ثابت و جاوید است و هرگز رنگ زمان و ترقیات آن را به خود نمی گیرد اگر چه ممکن است چگونگی تحصیل مقدمات در عبادت به تناسب پیشرفتهای مدنی تغییر کند مثلاً نحوه رفتن به حج یا نحوه بافته شدن لباس اما شکل عبادت ثابت است؛ چه اینکه عبادات در حقیقت پاسخ مثبت و درمان بخش به نیاز و خواسته‌های ثابت و لایتعیر در زندگی انسان است . این عبادات با نهاد و سرشت انسان پیوند دارد. از انسان جدا نمی شوند . جزء خواستهای ثابت انسانند و هیچ پیشرفت یا پسرفت ظاهری لطمه ای به اصل آنها نمی زند . تحولات و پیشرفتهای اجتماعی و تکنولوژیکی به طور کلی، نحوه ارتباط انسان را با جهان طبیعت تغییر می دهد و هر چیزی که نمایان گر علاقه و ارتباط انسان با طبیعت است به تبع تحولات و شیوه‌های نو تغییر و تحول می یابد اما عبادات پیوند دهنده و رابط بین انسان و خداست که نتایج معنوی این پیوند آنست که پیوند انسان با سایر انسانها را نیز به طور صحیح تنظیم و رهبری کند .  
نکته اساسی و بنیادین این است که : 
در اسلام عبادات دارای عنصر شمول هستند یعنی تمام جوانب متنوع و مختلف زندگی را پوشش می دهند . عبادات دیباچه ای است برای تمرین و تثبیت و تحکیم این نکته که : 
«روح عبادت در همه کارها و تلاشها نیک انسان راه یابد » ( صدر :‌110 )
جریان و سریان روح عبادت در همه کارهای یک انسان یعنی شمول . عبادت در زندگی تنها همان عبادات ظاهری آنچنانکه برخی زهاد و راهبان و برخی از صوفیان انجام می دهند نیست . 
در اسلام عبادت هم ابراز بندگی است و هم ابزار زندگی است اما زندگی معنوی، زندگی فراتر از روزمره گی، زندگی که رنگ بوی «حیات طیب » بدهد نمی توان به خاطر عبادت زندگی را رها کرد در عین حال در اسلام تاکید می شود که هر فرد مسلمانی روح عبادت و همان احساس مسئولیت درونی را در تمام کارها و نشاطهای زندگی فروریزد. این بدان معنی نیست که انسان از نشاطهای متعدد زندگی خود داری کند . و خود را بین چهار دیوار معبد قرار دهند بلکه به این معناست که : 
«به این نشاطها لباس عبادت بپوشانند و فلسفه وجودی مسجد این است که این روح را به تمام تار و پود زندگی منتقل کند.» 
از این رو فرق بین مسجدی که خانه خداست با خانه انسان به خاطر نوع ساختمان و شعار نیست: مسجد از این رو شایسته آن شده که به آن خانه خدا گفته شود چون میدانی است که انسان عملاً در آن تمرین می‌کند از منافع شخصی خود پا فراتر نهد،‌هدف بزرگتری را دنبال کند،‌انسان در پرتو مسجد یاد می گیرد که در هر کجا روح مسجد را با خود حمل کند اگر روح مسجد با انسان همراه شود انسان در تمام میادین که عملی انجام می دهد از فضای محدود مادی شخصی بیرون می رود بر همین اساس است که گفته می شود اگر مساجد دانشگاهی نتواند روح مسجد را به دانشگاه بدهد و دانشگاه مسجدی نشود این مساجد یه آنچه مورد انتظار است نرسیده است . از همین روست که باید بر این نکته اصرار و تاکید نمود که ما باید به سمتی حرکت کنیم که اگر کسی توفیق دسترسی به مسجد نداشت دانشگاه برای او مسجد و معبد شود و چنین دانشگاهی همان دانشگاه مسجدی است.
دانشگاهی‌که مسجدی بیندیشد و مسجدی‌عمل کند به‌طور قطع مسئولیت گریزی، بی‌نظمی، حق‌کشی و حق‌شکنی، تبعیض، تحقیر، خود محوری، غرور، برتری طلبی، سطحی نگری، اغفال و نیرنگ، بی‌ایمانی، بداخلاقی، پوچ‌گرایی، بی‌هدفی، بی‌معنایی، احساس تنهایی و ... به آن راه ندارد و قطعاً چنین دانشگاهی می‌تواند جامعه خط مشی و جهت بدهد و اگر جامعه به صلاح آید باز می‌تواند در چند و چون صلاح و سداد خانواده تاثیر گذارد.

آبادانی مسجد

در این جا این پرسش قابل طرح است که، برای تحقق بخشیدن به عنصر شمول در عبادات اسلامی‌و  انتقال روح عبادت به تمام تار و پود زندگی چه باید کرد؟ برای دریافت پاسخ می‌توان از قرآن و سخنان اولیاء دین مدد گرفت .
امام صادق علیه السلام می فرمایند :
«‌بر شما باد به رفتن به مساجد. زیرا مساجد خانه‌های خدا بر زمینند. هر که پاک و پاکیزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاک می‌گرداند و در زمره زائران خود قلمدادش می‌کند پس در مساجد نماز و دعا بسیار بگذارید»‌( ری شهری:482 به نقل از امالی الصدوق 293/8 )‌
انسان مسجدی زایرکوی اوست زایر کوی او باید در مسجد همه چیزش از جنس مسجد باشد . مسجد جای دنیازدگان و دل به نفسانیات دادگان نیست زیرا عمران و آبادی مسجد چنین اقتضا می‌کند در ذیل آیه :
«إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى‏ أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدین» (توبه /18) 
ابوذر از پیامبر در مورد چگونگی آباد کردن مساجد می پرسد و پیامبر (ص) در پاسخ وی می فرمایند: 
( آبادی مساجد در گرو آنست که )‌در آنها صداها بلند نشود. به سخنان و کارهای نادرست و بیهوده پرداخته نشود، در آنها خرید و فروش صورت نگیرد و تا زمانی که در مسجد هستی از کارهای لغو و بیهوده دست بکش اگر چنین نکنی در روز قیامت نباید کسی جز خودت را ملامت کنی ( ری شهری، ص 482، به نقل از مکارم الاخلاق : 2/374/2661 )‌
بر اساس آیه و حدیث فوق عمران مسجد در گرو امور زیر است : 
1- مسجد جای مومنان به خدا و جهان آخرت است پس عمران مسجد در گرو حضور مومنان است.  
2- مسجد جایگاه ادای حق الله و حق الناس است و نیز شناخت این حقوق مسجدی که حقوق شناخته و ادا شود عمران است . 
3- مسجد جایگاه آنست که انسانها یاد بگیرند از احدی غیر از الله نباید ترسید زیرا ترس از غیر خدا یعنی غیر خدا را استقلالا منشأ اثر دانستن و این با توحید منافات دارد . پس در مسجد عمران است که فرد می آموزد آنکه از خدا ترسد از هیچ کس و هیچ چیز نهراسد و آنکه از خدا نترسد از همه چیز و همه کس در هراس دائمی باشد . 
4- مسجد جای منازعه و اختلاف و بالا بردن صدا نیست . حریم و حرمت خانه خدا باید پاس داشته شود و انسانها بدانند برای رفع مشکل، راه حل، در گرو آرامش و با منطق سخن گفتن است نه بلند کردن صدا و فریاد کشیدن . مسجد جای گفتن و شنیدن است مسجد جای تأدیب نفس است، نفس تأدیب و تهذیب شده به خود اجازه نمی دهد کارها را با سروصدا و جنجال حل کند . این نکته بسیار درس آموزی است برای تمام ابعاد زندگی اعم از فردی و اجتماعی . هر چه صدا بلند شود منطق در گفتار و اندیشه و رفتار افت می‌کند و چه بسا برخی از مرز و حریمهای اخلاقی نیز شکسته شود . بدنبال برخی از همین صداهای بلند است که مشت‌ها و زورآزمایی‌ها و به رخ کشیدن قدرتهای غیر اخلاقی و غیر انسانی ظاهر می شود و انسان را وارد فضای مخاصمه و منازعه می‌کند چه اینکه  بسیاری از نزاعها و جنگ‌ها نیز با بالا رفتن صداها آغاز شده است . 
5- مسجد بیت خداست و خدا حق است و در خانه او جز حقیقت نباید عرض اندام کند. در مسجد باید حق گفت و حق شنید و به حق عمل کرد. در مسجد نباید اندیشه و کردار و گفتار لغو و بیهوده و فاقد هدف شایسته و بایسته و خردمندانه رد و بدل شود . مسجد بحر حق است و باید به حق در این بحر شنا کرد و بر متولیان مسجد است که آموزش دهند. 
5-1 راه حق کدام است؟ وقتی راه از چاه شناخته شد دیگر نباید غصه دیر به مقصد رسیدن را خورد. 
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق      از پافتادنی که به منزل رسیدن است 
5-2 باید مسجد آموزش دهد که حقیقت را باید در پرتو شریعت تحصیل نمود نه از جای دیگر. 
5-3 اگر راه حق شناسانده نشود و حقیقت از راهی غیر از شریعت طلب شود،دست در دست نا اهلان گذاشته شود . نا اهلانی که انسان صورتند و ابلیس سیرت از این رو لازم است راهنمای راه را شناخت که :
ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن         ظلمات است بترس از خطر تنهایی 
6- مسجد بنگاه معاملات و جایگاه خرید و فروش نیست، مسجد متجرو تجارت خانه هست اما تجارت خانه اولیاء خدا و مورد معامله فقط باید کالای اخروی باشد. تمام سخن اینست که، تا هنگامی که انسان در مسجد است حداقل از حجاب غفلت بدر آید. لباس دنیا و دنیازدگی را بدور افکند. تا غفلت است خدانگری و خدا خواهی نیست و جایی که خدانگری نیست خود خواهی و خود مداری است. جایی که خود مداری و خود محوری حاکم است انسان از هر گونه تعالی و ترقی معنوی محروم است. خود محوری یعنی پای بندی به تمایلات و شهوات و شهوات مانع طیران آدمیت است انسان در هنگامه عبادت و ورود به مسجد باید از ما سوی الله رها شود تا رها نشود نمی‌تواند پرواز کند. 
7- انسانی که حریم و ادب و آداب مسجد را پاس می‌دارد  مایه عمران و آبادی مسجد است چنین انسانی موقعیت در مسجد بودن را از دست نمی‌دهد و از هر لغو و بیهوده‌ای دست می کشد.
8- در انتهای آیه ای که ذکر شد آمده است که «امید است که اینان از رهیافتگان باشند» انسان رهیافته خود را یافته است و انسان خود یافته و خود باور و خود بارور در دام انسانها گمراه و گمگشته واقع نمی شود . انسان راه یافته قوی تر و غنی تر از آنست که از انسان گمراه ضرر و آسیب ببیند . قرآن در این زمینه می فرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُم‏ » ( مائده / 105 )‌
پس مسجد می‌تواند راه را به انسان‌ها بنمایاند و انسان‌ها را از آسیب‌های مختلف مصونتی بخشد و البته این خاصت دین است که به‌فرموده امام علی علیه السلام «الدین یعصم» یعنی دین انسان را مصون می‌دارد (‌ری شهری، ص 380) و حتی نیرومندترین تکیه‌گاه است که «والدین اقوی عماد» (همان) دین و ایمان نیازی به ما ندارد این مائیم که در عرصه زندگی و پیمودن مسیر زندگی به دین و ایمان نیازمندیم پس مسجد عمران می‌تواند انسان را از آسیب‌های گوناگون حفظ کند. هنگامی که مساجد پابه پای عصر و نسل و متناسب با بالا رفتن سطح آگاهی عمومی تمهید و تجهیز نشود به تدریج رابطه آن با جامعه اعم از جامعه دانشگاهی یا جامعه عمومی ضعیف خواهد شد و به‌تدریج با رکود و بی‌رونقی مواجه می‌شوند. 
آری مساجد آباد از هر جهت ضامن بقای جامعه بشرند، پناهگاه جامعه‌اند، خانه امن انسانها هستند، جایگاهی هستند که انسانها نه تنها با وظائف و مسئولیت‌های خود در قبال خدا و خودشان و مردم و طبیعت آشنا می‌شوند بلکه با حقوق نیز آشنا می شوند اعم از حقوق خداوندی، حقوق فردی، حقوق اجتماعی و ... 
مساجد عمران مایه قوت دین و نشانه نشاط و سرزندگی اسلامند، مساجد عمران نابود کننده فقر معنوی و بازدارنده انسانها از گناهند بر انسانی که روح و روان او به آبشخور تفکر اصیل و صحیح مسجد وصل است انسانهای کافر و راه گم کرده تسلط ندارند. 
مسجد مرکز آموزش توحید عقیده و توحید در عمل است. مرکز اتحاد افکار و ائتلاف قلوب است. چنین اتحاد و ائتلافی است که جمعیت‌های فشرده و خاموش را متراکم می‌کند و از آنها نیرویی شکننده و قهار می‌آفریند که کوهها را از جا می کنند و کوبنده ترین قدرت‌های مخالف و همانند را از پا در می آورند و هر نقشه خائنانه را نقش بر آب می سازند. 
غـرض ز انجمن و اجتماع جمع قواست  چـرا که قطره چـو شـد متصل به هم، دریـاست 
ز قطره هیچ نیاید ولـــی چو دریا گشت محیط گـردد و از وی نهنـگ خواهـد خـاســت 
زفـــرد فــرد محال است کارهای بزرگ ولی زجمع توان خواست هر‌چه‌خواهی خواست 
تردیدی نیست که بهترین راه حل مشکلات زندگی، تعاون اجتماعی است و تنها راه برای ایجاد تعاون، حسن تفاهم میان اقوام و افراد است و عالیترین عامل حسن تفاهم، تعالیم حقه دینی است که تمام فاصله‌ها را از بین می برد و دلها را به هم نزدیک می‌کند و شرق و غرب را به هم می پیوندد و سیاه و سفید و عرب و عجم، ترک و هند و همه را با هم برادر و همدرد و شریک غم می گرداند همانگونه که پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید : 
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّکُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاکُمْ وَاحِدٌ کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ وَ لَیْسَ لِعَرَبِیٍّ عَلَى عَجَمِیٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى» (تحف، ص 29،‌بخشی از خطبه پیامبر در حجه‌الوداع در عرفات) 
و در جای دیگری می فرماید : 
«الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ یَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ یَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُم » (‌سفینه البحار، ج1،‌ص 392 : خطبه پیامبر در حجه الوداع)‌
«اهل ایمان با هم برادرند،‌خونهای آنها ارزش مساوی دارد . هم با هم در حکم یکدست و قدرت واحدی در مقابل بیگانه‌اند پیمان کوچکترین فردشان از نظر ارزش و احترام در حکم پیمان عموم اهل ایمان است و وفای به آن پیمان بر همگی لازم است » (ضیاء آبادی، 1379)
راستی جایگاه نقل و تحلیل و فهم این آموزه‌های اصیل اسلامی و انسانی و عقلانی کجاست؟ آیا غیر از خانه خدا و خانه توحید جای دیگری است؟ آیا انسانها نباید درس مبارزه با تبعیض و تبختر را در مسجد بیاموزند؟ آیا نباید از این پایگاه ارزشمند و رفیع به اسباب شرف و کرامت انسانی پی ببرند؟ آیا نباید از جایگاه رفیع خانه خدا انسانها با حقوق و حدود خود و اسباب اتحاد و ائتلاف خود آشنا شوند ؟ 
مبادا روزی را ببینیم که «مساجد از جهت بنا و ساختمان و تزئینات آباد و عمران باشد اما از جهت هدایت خراب و از کار افتاده باشد (نهج،  قصار، 369)  در این جا با این پرسش اندیشه سوز، روبرو می‌شویم که برای تحقق و رسیدن به مساجد آباد و سازنده ی انسان در این عصر و زمان چه باید کرد؟ به نظر می‌رسد برای پاسخ این پرسش در نحوه و نوع مدیریت مساجد باید دست به تاملی دوباره  زد و  ویژگی‌ها و شرایط گردانندگان مساجد دانشگاهی را  مورد بازخوانی و بازشناسی قرار داد.

ویژگی و شرایط مدیران مساجد دانشگاهی ‌

همانگونه که در  ابتدا  اشاره شد امروز در انتخاب امام جماعت یک مسجد خصوصاً دانشگاه بیش از گذشته باید دقت نمود انسانها از نظر علمی و عاطفی و روانی و اجتماعی و فرهنگی دستخوش تحولات چشم‌گیر شده اند. امروز با تزاید و تصاعد دائمی آگاهی و اطلاعات مواجهیم فعالیت در مساجد کنونی روش، دانش و اخلاق و برنامه و ابزارهای خاص خود را می طلبد . بخش زیادی از چگونگی فضای فکری و فرهنگی واجتماعی و رفتاری و اخلاقی حاکم بر دانشگاه می‌تواند متاثر از تفکر و اخلاق و فرهنگ حاکم بر مسجد دانشگاه باشد اگر امام جماعت دانشگاه واجد صلاحیتهای لازم و متناسب دانشگاه نباشد چه بسا آثار سوئی داشته باشد که به سهولت و سرعت قابل بر طرف کردن نباشد .اگر در انتخاب  امام جماعت دانشگاه در ابعادی که ذیلاً بیان می شود شاخص‌ها و صلاحیت‌های لازم لحاظ شود کارکرد‌های مساجد به ویژه‌دانشگاهی دوچندان‌می‌شود و برشادابی و عمران‌مسجد  به‌طور‌واقعی‌افزوده می‌شود.

 

1- علمی و دینی

1-1- احاطه علمی به تمام جوانب دین پیامبر اکرم فرمودند

«لا یَقومُ بِدِینِ اللّه ِ إلاّ مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ»( ری شهری :‌ 146 )
کسی که داعیه نصرت و ترویج و شناساندن دین را دارد ابتدا خود باید به جوانب مختلف دین به طور خاص و کارشناسانه معرفت لازم را داشته باشد و از دو بعد علمی‌و دینی، دست پر باشد  جهت علمی‌اش می‌تواند افراد را به خضوع وا دارد و جهت دینی اش می‌تواند فضا را نورانی و عناد‌ها و اختلاف‌ها را از بین ببرد . از این رو با توجه به اینکه  انجام هر گونه فعالیت آگاهی بخش درعرصه دین ومعنویت بهترین وکارسازترین کار است و دراشاعه و ترویج معنویت دینی به دو رکن بسیار برجسته باید توجه نمود:

الف) تقوا

تقوا سر برانجام دستورات خدا نهادن و دوری گزیدن از آنچه او نهی کرده است می باشد . بر این اساس تقوا همه نیکها را در بردارد . از امام صادق پرسیدند : تقوا چیست ؟‌ ایشان فرمودند : «أَنْ لَا یَفْقِدَکَ اللَّهُ حَیْثُ أَمَرَکَ وَ لَا یَرَاکَ حَیْثُ نَهَاک » ( محمدی : 208 به نقل از بحارالانوار،‌ج 67، ص 285 ) 
یعنی هر جا خداوند تو را فرمان داده حضور داشته باشی و در جایی که نهیت کرده دیده نشوی .

ب) معرفت و عقلانیت

از رهگذر عقلانیت است که مرز خرافه و حقیقت آشکار می شود و کذب مدعیان کاذب بر ملا می‌شود. از نظر اسلام دینداری باید همراه با عقلانیت باشد ؛‌حیات انسان باید حیات معقول باشد. انسان باید در انتخاب مسیر زندگی، در انتخاب آئین و در انجام شعائر دینی و اتخاد سلوک معنوی خویش دم به دم انیس و مونس عقل باشد . هر چه فضای دانشگاهها در پرتو امام جماعت حاذق و عالم ومتفکر عقلانی شود و دینداری در آن همراه با خردمندی شود و افراد فرهیخته وصاحب نظر مجال و میدان بیشتری برای فعالیت داشته باشند و سطح درک و آگاهی و قدرت تجربه و تحلیل بالاتر رود مدعیان دروغگو نمی توانند به نام عرفان یا معنویت یا هر عنوان دیگر هر روز و ساعت دین و آیینی جعل کنند . براساس بررسی‌های انجام شده ما در جامعه علمی و عمومی خود با موارد انحرافی زیر مواجهیم. 
1- ادعای ربوبیت 2- ادعای نبوت 3- ادعای امامت 4- ادعای مهدویت 5- بابیت 6- عرفان در وصال حق 7- بت سازی 8- استجابت دعا 9- ارتباط با اجنه 10- کهانت و آگاهی از اسرار 11- ادعای داشتن شعور کیهانی و علوم باطنی 12- ادعای طالع بینی 13 - ادعای داشتن موکل و همزاد 14- ادعای داشتن علم لدنی 15- ادعای ضمیر خوانی 16- ادعای آینده نگری 17- ادعای شفا از راه گفتار و لمس و انرژی درمانی 18- ادعای خبر داشتن از ذخایر زیر زمینی مانند گنجهای پنهان و طلا 19- ادعای در اختیار داشتن روشهای تربیتی و اخلاقی 20- ادعای آشنایی با خواص مواد و اشیاء 21- ادعای داشتن خواص حروف و اعداد 22- ادعای رفع حاجات و مشکلات با دادن طلسم و ...  (‌مجله سراب، 1386 : ص 9 و 53 ) 
گرفتار آمدن آدمی به دام خرافات و موهومات و در دام شیادان و مدعیان کاذب افتادن ناشی از جهل و عدم استمداد از عقل است 
تا عالمان وارد عرصه‌های تبلیغ نشوند، شبهات و خرافات از جامعه رخت بر نمی بندد . هر چقدر علم و آگاهی مردم نسبت به جریانات باطل بیشتر شود و شناختشان نسبت به معارف اصیل دینی افزونتر گردد مصونیت آنها از انحراف و خرافه بیشتر می شود . این مسجد است که باید به مخاطب خود بیاموزد نباید بی دلیل و برهان سخن گفت یا بی دلیل واستدلال سخنی را پذیرفت . هدف و محور در مساجد نباید گریاندن و تحریک احساسات باشد معرفت دینی با شور گرفتن و تهبیج و تحریک احساسات حاصل نمی شود. مهمترین عامل برای کسب معرفت صحیح و متین دینی حضور قوی و موثر روحانیون فکور و فرهیخته و محقق در مساجد دانشگاه است. خصوصاً روحانیونی که خود تحصیلات دانشگاهی دارند و در یکی از حوزه‌های علمی دانشگاهی فارغ التحصیل شده اند . اینان هستند که می توانند با گسترش آگاهی موجب کم رونق شدن بازار شیادان و مدعیان دروغگو شوند. حضور روحانیون محقق و دانشمند و قلم‌بدست و اهل مطالعه و به‌روز و زمان شناس ثمرات دیگری نیز دارد از جمله: 
1- امکان معرفی منظومه وار و نظام مند اسلام به گونه‌ای که عقل و دل،‌ برهان و عرفان هر کدام در جایگاه شایسته خود قرار گیرد. 
2- رونق گرفتن بازار و فضای نقادی که موجب می شود گفتار، کردار و ادعاهای افراد و گروههای مدعی عرفان و امور اسرار گونه و سلوک معنوی در بوته نقد نهاده شود و سره از نا سره جدا گردد. 
3- هوشیار شدن غافلان 
4- کسادی بازار شیادان و جمع کردن بساط و سفره خود 
5- شناخته شدن مرزها در گفتار و اندیشه و عمل، حقیقت و خرافه 
6- فراهم شدن امکان آسیب شناسی عملکردها وخرافه‌ها و بدعتها و نقد آنها و بسته شدن راه تکرار آنها 
7- جرأت ادعاهای گزاف از مدعیان گرفته می شود ( رحمتی، 1386 : 52-51 )‌

2-1- آموزش دین با استناد به قرآن و سیره معصومین و نه باستناد اشخاص.

امام جماعت باید زمینه و بستر آموزش دین را به گونه ای تمهید و مهیا کند که افراد از طریق کتاب و سنت علاقمند به دین شوند نه از طریق اشخاص که در معرض زوال و تغییرند امام صادق علیه السلام فرمودند: 
«هر که از طریق (مجذوب شدن به شخصیت »‌اشخاص به این دین درآید همان اشخاص همچنان‌که او را به آن در آورده اند، ‌از آن خارجش کنند و کسی که از طریق کتاب و سنت به این دین وارد شود کوهها بجنبد ولی او نجنبد (و در عقیده و دینش متزلزل نشود) (ری شهری: 382 به نقل از بحار 2/105 /67)‌ 
حضرت علی علیه‌السلام نیز فرمودند : حق به شخصیت‌ها شناخته نمی‌شود. خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی (همان : ص 284 به نقل از مجمع البیان 1/211) 
راستی چرا اکثریت مردم به شخصیت‌ها بیشتر از حق و حقیقت گرایش نشان می دهند؟ علل متعددی می‌تواند در وقوع این پدیده دخیل باشد برخی از این علل عبارتند از : 
علت یکم : ناتوانی از تکاپور برای شناخت حق و تمییز آن از باطل و امور مبهم و مشتبه 
علت دوم : مسامحه و سهل انگاری در تشخیص حق با امکان دستیاریی به آن 
علت سوم : جاذبیت شدید خود شخصیت در تحت تاثیر قرار دادن دیگران 
علت چهارم : امتیاز واقعی یک شخصیت وقتی در یک یا چند موضوع به اثبات رسید مردم آنرا به سایر جوانب او تعمیم می دهند . 
علت پنجم : اصل گرایش به محسوسات عینی و کوتاهی نمودن از تلاش برای درک حقایق والا . 
علت ششم : کوشش و فعالیت برای بر نهادن شخصیت در برابر شخصیت‌ها؛ به بیان دیگر بالیدن و مطرح کردن خویشتن در برابر دیگران به وسیله ارائه شخصیت . 
علت هفتم : جهل به ارزیابی آن دو ( شخصیت و حق و حقیقت ) 
علت هشتم: عظمت شخصیت به‌گونه‌ای است که می‌تواند ملاک حق و حقیقت قرار گیرد مانند انبیای عظام و اوصیای حقیقی آنان و ائمه‌معصومین علیهم‌السلام (جعفری، ‌1385: 449) 
شخصیت‌های ذکر شده در مورد هشتم به دلیل وابستگی و ارتباط مستقیم با خدا ملاک تشخیص حق و حقیقتند . اینها به دلیل ارتباطی که با واقعیت دارند حاضر نیستند بپذیرند انسانی که حرکت خود را از «انّالله » شروع کرده به «الیه راجعون» ختم نماید از همین روست که امیر مومنان علی علیه السلام در خطبه 216 می فرماید : 
«گفتگویتان با من مانند گفتگو با جباران روزگار نباشد. در برابر من از تسلیم و خودداری که در مقابل اقویای پرخاشگر دارید بپرهیزید. باقیافه ساختگی و ظاهر سازی با من آمیزش نکنید . گمان مبرید هنگامی که سخن حق به من گفته شود، برای من سنگینی خواهد کرد یا خودم را از آن حق بالاتر قرار خواهیم داد . زیرا کسی که شنیدن حق یا نشان دادن عدالت برای او سنگینی کند، عمل به حق و عدالت برای او سنگین تر خواهد بود در برابر من از گفتن حق و مشورت برای تحقق بخشیدن به عدالت خودداری نکنید . اگر عنایت خداوندی که مالک تر از من به من است کفایتم نکند من دارای شخصیتی فوق خطا نیستم.»
در این سخن حکیمانه و ارزشمند حضرت : 
 مردم را از تعظیم و ستایش و پرستش خود باز می دارد . 
 با مردم به گونه ای سخن می گوید که به خود سانسوری و پنهان کاری نیفتند . 
 به مردم توصیه می‌کند با چهره واقعی خود ظاهر شوند نه با خود خیالی و ساختگی. 
 خود را عین حق یا فوق حق نمی‌داند 
 میدان و مجال ابراز اندیشه و مشورت جهت تحقق عدالت به مخاطب می دهد . 
 خود را از خطا مصون نمی‌داند و اگرخطا نمی‌کند خود را وام عنایت حضرت 
حق می‌داند. 
 انسان کمال یافته کرامت انسانها را به بازی نمی‌گیرد از آنها مدح و ثنا و ستایش و 
خضوع نمی‌طلبد. 
 چنین انسانهایی اگر امتیازی در مسیر رشد و تعالی بدست آورده‌اند آن را حاصل عنایت وامانت الهی می دانند و در راه به احقاق و اقامه حق از هیچ کوششی دریغ نمی کنند اینان امنای خدا در زمینند و راستی به شخصیت حقیقی انسانی رسیده¬اند .
اگر باز به اندیشه و کلام حضرت استناد بجوئیم که فرمودند: 
«هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَال‏» درباره من دو صنف از مردم به هلاکت رسیدند دوستداری  که غلو می‌کند و عداوت پیشه ای که تحقیر می‌کند »‌ (نهج‏البلاغه حکمت 117)
بر اساس این اندیشه می توان گفت: «بهره برداری از شخصیت‌ها بلی امام پرستش آنان نه، هرگز» اگر یک پیشوای دینی در مساجد، خود را عین دین بداند؛ خود را تجسم عینی دین معرفی کند، خود را فوق خطا و گناه و قانون و عدالت تلقی کند این پیشوای دینی بیش از اینکه جذب کند دفع می‌کند و فعالیت او آن دوام و بقاء و تاثیر لازم را نخواهد داشت .

3-1- ارایه تصویری دلپذیر و محبوب از خداوند

رسول خدا(ص) فرمودند: «حَبِّبُوا اللّهَ إلی عِبادِهِ یُحِبَّکُمُ اللّه» (ری شهری، 146 به نقل از المعجم الکبیر). 
خدا را برای مردم محبوب سازید تا خدا شما را دوست داشته باشد . معرفی چهره رحمانی خداوند به نحو صحیح و ضابطه مند در جذب افراد به دین بسیار کارساز و موثر است، اگر دین چیزی جز حب نیست آیا در راس این حب نباید خدا قرار داشته باشد چه اینکه «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُه » (نهج البلاغه، خطبه اول)‌ معرفی خدای محبوب و جلوه‌های حب خدا را برای انسانها بیان کردن تولید عشق می‌کند زیرا جلوه‌های حب جز کمالات خداوندی نخواهد بود و کمالات خداوندی عین زیبایی و خیر و حقیقت است آیا ممکن است کسی با زیبایی‌ها و کمالات خداوندی  آشنا شود و شیفته و دلبرده او نشود اگر چهره رحمانی و محبوب خدا معرفی و تبیین شود انسانها از سر ترس یا طمع به عبادت خدا روی نمی آورند تا عبادتشان خالص نباشد بلکه از سر عشق به عبادت خدا روی می آورند و حاضر نیستند شیرینی و حلاوت عبادت و مناجات و خلوتهای سبز و عارفانه خود را با هیچ چیز عوض کنند . 
جستجوی خدا از راه عشق عارفانه و آگاهانه رجوع انسان به فطرت اصیل و خدا آشنای اوست. بسیار دلپذیر است که در مساجد دانشگاهی با توجه به روان مخاطب بار دیگر بر تقدم رحمت بر غضب پروردگار تأکید و تصریح شود .

4-1- ترویج زیبائیهای گفتار اهل بیت

عبدالسلام بین صالح هروی از قول امام رضا (ع) نقل می‌کند که فرمودند :‌ خدا رحمت کند آن بنده‌ای که امر ما را زنده کند» از حضرت می‌پرسد: چگونه امر شما را زنده کند؟‌ حضرت می فرمایند : علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد که اگر مردم زیبایی‌های گفتار ما را می دانستند از ما پیروی می کردند » (‌ری شهری : 146 به نقل از معانی الاخبار 180/1 ) راستی جایگاه واقعی و به حق  نهج البلاغه و صحیفه سجادیه کجاست ؟‌از این حکمت‌های ناب و سخنان گوهر بار به صورت نظری و عملی چه میزان جامعه خصوصاً جامعه دانشگاهی آگاه است ؟ کلام زیبا حاکی از روح زیبا است حکایت از کمالات صاحب سخن دارد با انعکاس صحیح سخنان زیبای اهل بیت می توان روح تعالی یافته و شخصیت کمال یافته ایشان را بهتر معرفی کرد .

5-1- مستند و مستدل سخن گفتن

 در مساجد دانشگاه به ویژه باید عالمانه و محققانه سخن گفت . ادعای بدون استدلال و سخن نامستند راه خود را به ذهن و ضمیر مخاطبان باز نمی‌کند در ذهن و جان او نمی نشیند تا عالمان وارد عرصه تبلیغ نشوند . سوالات اساسی و خرافات از جامعه رخت بر نمی بندد . هر چقدر دانشجویان در مجامع دانشگاهی، جریان باطل شناسی و حق شناسی را عالمانه تر و کارشناسانه تر و اجتهادی‌تر یاد بگیرند شناختشان نسبت به دین واقعی و واقعیت‌های دینی افزون‌تر می گردد و در نتیجه مصونیت آنها از انحراف و خرافه بیشتر می‌شود. 
اگر در مساجد دانشگاهی (به‌ویژه) به دانشجو که علم و فن و فرهنگ را باید بدوش کند، آموخته شود که می توان و باید مستند و معقول و منطقی سخن گفت، سخن شنید، نقد کرد، قضایا را تجزیه و تحلیل نمود در این صورت قشر تحصیل کرده حداقل می‌تواند خود را در برابر انواع آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی و دینی و عرفانی حفظ کند. داشتن مواضع صریح و عالمانه و خردمندانه و هوشیارانه و مستدل و قوی در مسائل دینی و اجتماعی توسط ائمه ی جماعت دانشگاهی بسیار مهم و اثر  بخش است.  آری :
دلایل قوی باید و منطقی  نه رگهای گردن به حجت قوی

6-1- آگاهی به‌مرزهای علم و دین

 یکی از امور فوتی و فوری و ضروری در محیط‌های دانشگاهی این است که محدوده و نحوه حضور دین در عرصه‌های مختلف مشخص شود جایگاه و رسالت و ربط و تعامل این دو موهبت الهی تبیین شود.امروز بیش از پیش لازم است که به نحو شفاف تر معیارها و مرزها مربوط به قلمرو دین و علم روشن گردد.گاه عدم شناخت معیار‌ها و مرزها در قلمرو دین باعث می شود فرد به نام دین وارد عرصه‌هایی شود که پاسخ مشبع و مکفی ندارد . از این رو تشخیص صحیح معیارها و مرزهای معارف اسلامی، در گرو شناخت و تسلط کافی بر مبانی و منابع اصیل اسلامی است . لازم است از تحقیقات دانشمندان برجسته بهره گرفت و گرنه جهل به حقیقت امر ما را در دام افراط یا تفریط می اندازد . تحجر و تجدد محصول بد معرفی کردن اسلام است .این دو میوه افراط و تفریطند و افراط و تفریط میوه جهل به جوانب مختلف دین است.
 

 


2- اخلاقی و عملی


1-2- نگاه غیر انتفاعی به دین

یکی از تعابیری که قرآن در این راستا آورده است چنین است : «اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُون‏ » (یس/21)
از تأمل در این آیه به دو ویژگی معلمان و مربیان و مبلغان و راهنمایان دینی پی می بریم :
الف- «و هم مهتدون» ؛ خبرویت و راهیافتگی در تعلیم و تربیت دینی را نشان می‌دهد یعنی: خودشان راه یافته باشند بفهمند چه می‌گویند چه می‌خواهند به چه می‌خواهند برسند (این نکته در بعد علمی توضیح داده شد). 
ب- «لا یسألکم اجرا» : یعنی از راه تعلیم و تربیت سودی طلب نشود . به این جهت که هدایت می‌کنند اجری از افراد نخواهند  اگر کسی با دغدغه سود شخصی به امر هدایت دینی انسانها بپردازد  مخاطب می پندارد این دین است که به ما محتاج است در حالیکه در امر هدایت دینی نیاز است که برای مخاطب این تلقی واقعاً ایجاد شود آنکه محتاج به دین است مائیم زیرا دین عامل مصونیت است (نه محدودیت) (ری شهری:380) وحقیقتاً دین می‌تواند برای‌انسان دیندار نیرومند‌ترین تکیه‌گاه باشد (همان) 
حضرت علی (ع) می فرمایند : 
«دین خود را با دنیایت حفظ کن تا هر دو را ببری و دینت را وسیله حفظ دنیایت قرار نده که هر دو را می بازی ( همان : 382 به نقل از غرر: 5861 )
یا همان حضرت باز می فرمایند : 
«مردم برای سود و آبادانی دنیای خود امری از امور دین را فرد نگذارند مگر آنکه خداوند کاری برای آنها پیش می آورد که زیانش از آن سود بیشتر است » ( همان )‌
یا در جایی دیگر می فرمایند : 
«کسی که دین رادکان خود قرار دهد بهره او از دینش همان است که می‌خورد ( تحف /223 ) و باز می فرمایند :
کسی که با کاری آخرتی در طلب دنیا برآید از مطلوب خود دورتر می شود ( ری شهری : 166 به نقل از غرر:8901 )
پس لازمه آگاهی و بصیرت بخشی دینی، اهتدا و خبرویت است و لازمه خیر خواهی آنست که از رهگذر ایمان فرد به دنبال نان و نام و دنیا نباشد . این تلقی می‌تواند و باید در مخاطب ایجاد شود که «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ » (توبه/128) برای مبلغ و مربی واقعاً رنج کشیدن انسانها سخت است و همین گران آمدن رنج و سخنی بر دیگران است که او را «طبیب دوار» نموده است ( نهج البلاغه، خطبه 108) اگر حقیقتاً این تلقی برای مخاطب ایجاد شد در می یابد که واقعاً مبلغ در جد و جهد برای رسیدن به سود و مننفعت شخصی و دنیوی نیست . چنین مربی و مبلغی به ویژه در محیط دانشگاه، ارتباطش با دانشجو از سر علاقه و محبت است . بر خوردش همراه با مهربانی و صمیمیت است ؛ با دانشجو علاوه بر آگاهی بخشی و هدایت او، همدلی و همدردی دارد ؛ در برخورد دانشجو با آسیب‌ها  پناهگاه امید و تسلای اوست و همین شیوه می‌تواند تاثیر پیام هدایت بخش را دو چندان کند.
 
2-2- یکسانی دل و زبان

 یکی دیگر از ویژگی‌های مرتبط با ویژگی قبلی حصول هماهنگی میان دل و زبان است چه اینکه «هر گاه سخنی از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و هرگاه از زبان بیرون آید از مرز گوشها فراتر نرود » (‌ری شهری، ج 1، ص 148 به نقل از شرح ابن ابی الحدید )‌
زبان و گفتار مترجم و ترجمان دل است . باور مندی، سوز و حرارت، پایبندی،‌تفقه دینی، عشق و ... در زبان گفتار عیان می گردد . سخنی که چسبیده به جان است نه «لعقه » و لقلقه لسان ( نهج:خ/ 113) از تمام وجود تراوش می‌کند . تمام لایه‌های وجودی فرد ( ذهن، دل ) در آن نمایان است زبان پرده از تمام اسرار خانه وجود انسان بر می دارد . 
دل آگاه و بینا و باورمند به فرد زبان گشاده و آزاد می بخشد ( نهج : خ /234) علم و آگاهی که صرفاً زبانی است این کمترین درجه و مرتبه علم است ( نهج، قصار /92 ) دین زبانی به تعبیر حضرت علی «لعقه علی لسان» است ( نهج، خ /113) با ابلاغ زبانی دین به تنهایی نه کار به پایان آمده است و نه خشنودی خدا حاصل شده است ( همان )

3-2- عملگرایی اخلاق مدارانه

 هنگامی که دل و زبان یکی شود بیش و پیش از آنکه زبان بجنبد و سر صاحب خانه را بر ملا کند فرد با عمل خود از باور قبلی خود خبر می دهد . 
امام صادق (ع) فرمودند : 
«مردم را به غیر زبانتان به خوبی فرا خوانید تا در شما کوشش و راستی و پرهیزکاری را ببینند ( ری شهری، ج1،ص148 به نقل الکافی 2/105/10 )
یا در جایی دیگر فرمودند : 
خداوند آن جمعیت را رحمت کند که چراغ و مناره ( هدایت ) اند و مردم را با اعمال و نهایت توانشان به سوی ما فرا می خوانند » ( همان به نقل از تحف :‌301 )
برخی از جلوه‌های عمل گرایی عبارتند از : 
1- شجاعت در حق گویی و عدم هراس از سرزنش ملامت گران ( همان : 148 ) 
2- آسان گیری و عدم سخت گیری : پیامبر خدا فرمود «آسان بگیرید و سخت گیری نکنید و آرامش دهید و بیزاری ایجاد نکنید ( همان ) 
خداوند در مقام ربوبیت اساس تکالیف را بر «سهولت » و «قابلیت نیل » نهاده است ( بقره / 186 ) به سبب اساس بودن آسان گیری ( نه سهل انگاری ) در تکالیف عنوان جامعی که بر آئین پیامبر اطلاق شده «آئین سهله و سمحه » است از این رو حتی در مواردی که طبیعت یک تکلیف، شاق و دشوار است، خداوند بنا را بر مسامحت می گذارد که یکی از جلوه‌های اصل مسامحت، تجدید نظر در تکالیف است ( بقره / 187) پس در طریق تربیت از تجدید نظر نباید ابا و شرم نمود و آن را خلاف شأن دانست (باقری، 1380 : 155-152) . 
3- مدارا : پیامبر اکرم فرمودند «همانگونه که به تبلیغ رسالت مأموریت یافته ام به مدارا با مردم فرمان دارم ( ری شهری، ج1، ص 148 ) یا در سخنی امام صادق ( خطاب به عمربن حنظله )‌فرمودند : 
«ای عمر بار ( سنگین ) بر دوش شیعیان ما مگذارید و با آنان مدارا کنید که مردم آنچه را بر دوش آنان می گذارید به دوش نمی گیرند » ( همان،‌به نقل از الکافی، 8/334/522) .

4-2- صداقت در کلام و اخلاص در عمل

 در متون دینی توصیه شده قبل از سخن گفتن راستگویی را بیاموزید (همان)‌ و بالاترین اندرزها آنست که سخن از مرز راستگویی و عمل از مرز اخلاص فراتر نرود (همان، به نقل از مصباح الشریعه : 395 ) 
از امام ششم روایت شده است که : «همانا خدای عزوجل هیچ پیامبری را نفرستاد مگر به راستگویی و برگرداندن امانت به امانت گذاران چه نیک و چه بد » (محمدی : 238، به نقل از کافی، ج 2، ص 104) در متون دینی دروغگویی از شرابخواری هم بدتر معرفی شده است، دروغ ویران کننده ایمان است (همان) .

5-2- نرم‌گفتاری و نرم‌رفتاری

‌تند خویی از جمله ویژگی‌هایی است که افراد را دفع می‌کند، نفرت می آورد،تنهایی به بار می‌آورد پیوندها را می گسلد . تاثیر گذاری را از بین می برد از این رو اگر کمترین خشونت در رفتار یا گفتار یا نگاه از مبلغ دینی سرزند آثار سوء خود را خواهد گذاشت تا مبلغی نتواند ارتباط و پیوند معقول وعاطفی مناسب بامخاطب خود برقرار کند نخواهد توانست چیزی را به مخاطب آموزش دهد و روندی صحیحی را در تربیت وی در پیش گیرد و این خود از توصیه‌های گرانقدر قرآنی است که : 
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلین »( آل عمران / 159 )
 در این آیه نرمخویی که حاصل آن نرم رفتاری و نرم گفتاری و پرهیز از تند خویی است به پیامبر توصیه شده است و از اوصاف ایشان شمرده شده است . همچنین بخشش عملی و آمرزش خواهی و مشورت مورد توصیه قرار گرفته است . در آخرآیه به پیامبر می فرماید «پس ازعزم وتصمیم،برخدا توکل کن »عزم مسبوق به اختیار است و عزم تجلی اختیار است و اختیار مبتنی بر آگاهی و بینش و تعقل است از این رو غیر مستقیم گوشزد می‌کند قبل از توکل بر خداوند باید مقدمات و بسترهای آن از قبل مهیا شده باشد 
یکی از آسیب‌های دینداری در محیطهای دانشجویی این است که گاه توجه و توکل و توسل و تمسک به خدا هست اما بسترهای قبلی آن تمهید و مهیا نشده است. دانشجو تصور می‌کند با توکل هر گونه کاستی و تنبلی و کوتاهی که از او سرزده است قابل جبران است و توکل و توسل یکجا و یک باره مشکل او را حل می‌کند و چون به نتیجه نمی رسد در نگرش غلط خود تجدید نظر نمی‌کند بلکه سعی می‌کند فاصله خود را با دیانت و ایمان بیشتر کند درس نمی خواند برنامه ریزی ندارد وقت را هدر می دهد هر چه به پایان ترم نزدیک می شود به جای جبران کاستی‌ها و آنگاه توکل به خدا و دست به آستان او دراز کردن، فقط دعا می‌کند و با نتیجه نگرفتن از دعای خود به حقانیت دعا شک می‌کند در حالیکه سزاوار است در شیوه و روش خود تجدید نظر نماید .از این رو بسیار به جا و سزا است که مفاد سخن زیر  به نقل از امام جعفر صادق (علیه السلام) به خوبی برای این قشر تبیین و تفهیم شود این سخن که: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب » (الکافی ج1 ص183)
 از دیگر ویژگی‌‌های اخلاقی که مبلغ و مربی باشد عملاً نشان دهد : 
 خود فراموشی : فراموش نکند که یکی از مخاطبان پیامی که ارایه می‌کند خودش 
می باشد و بیش و پیش از دیگران باید تقید و تعهد عملی خود را به پیامی که ارائه می‌کند نشان داده باشد 
 عرف اجتماعی را به جای عرف شرع ننشاند : اموری که جنبه عرفی و عمومی دارد و نفیاً یا اثباتاً حکمی درباره آن وجود ندارد به نام دین اثبات یا نفی نکند . 
 خود محوری و تعصب : باید سخن مخالف را شنید خود را طالب حقیقت معرفی کرد نه مالک حقیقت . اگر سخن یا ادعایی مطرح شود و پس از آن معلوم شود سخن پایه و اساسی نداشته است باید با شهامت سخن راپس گرفت خود را مقیاس و محور حق ندانست و هر که به این محور خود مدارانه نزدیک است او را تأئید نمائیم و هر که از این محور دور است با او سرناسازگاری پیشه کنیم . این نوعی تعصب است و تعصب مانع وصول و ایصال به حقیقت است .  
 پرهیز از خود ستایی : زشت ترین سخن راست خودستایی است . عطر آنست که خوب ببوید نه آنکه عطار بگوید . اگر بزرگی و فضیلت وکمالی در جایی یا کسی هست حاجت به بیان ندارد آن فضیلت یا کمال اگر واقعی باشد آنقدر قوت دارد که خود را نشان دهد . 
 پرهیز از التقاط : از عرضه معارف اسلامی بالعاب اسلامی بشدت باید پرهیز نمود . یعنی محتوای غیر دینی را با رنگ و لعاب دینی قالب بزنیم .  
 مبارزه با اوهام و خرافات و اموری بی اساس : مبارزه ای دقیق و تحلیلی و محققانه و علمی 
 پرهیز از پرگویی : بهترین سخن آنست که نه کم باشد و نه ملال آور. پیامبر هرگاه خطبه نماز ایراد می نمود سخنان کوتاه ایراد می کرد (نهج،حکمت، 315 ) یا فرماندهی را به جنگ می فرستاد توصیه می نمود خطابه و سخن را کوتاه کنید (همان) 
 پرهیز از اختلاف برانگیزی : مبلغ و مربی دینی محور وحدت است . رفتار یا گفتار نباید به گونه ای باشد که منجر به پراکندگی و تفرقه شود . آنچه را در این به آن توصیه شده تقویت روحیه اخوت است . حضرت علی(ع) درنهج البلاغه می فرمایند:
 «شما برادر دینی یکدیگرید و آنچه میان شما جدایی اندخته درون پلید و نهاد بد است . به این سبب بار دیگر را بر نمی دارید و برای هم خیر خواهی نمی کنید و به هم بذل و بخشش نمی کنید و با هم دوستی نمی ورزید. ( نهج، خ 113 ) 
مشأ اختلاف انگیزی جهل است که اگر «نادان خاموشی گزیند اختلاف از میان مردم رخت بر می بندد» ( ری شهری، 322 به نقل از بحار 78/81/75 ) و از دیگر سرچشمه‌های تولید اختلاف درون پلید و قلب مریض است که نتیجه آن ضعیف شدن روحیه تعاون اجتماعی، ضعف روحیه خیر خواهی، و ضعف روحیه بذل و بخشش و عدم محبت ورزیدن به یکدیگر و ‌در دام شیطان افتادن است ( نهج / خ 127 ) و غلبه جبهه باطل ( ری شهری، 332 به نقل از کنز العمال : 929 ) و سرانجام حقارت و رفتن آبرو و از دست دادن کرامت و شرافت و جایگاه خود است از این روست که قرآن می فرماید : «دست از پراکندگی بدارید که سست می شوید و آبرویتان می رود »

3-4- روشی


1-3- بلاغت و فصاحت

رسایی و شیوایی در گفتار و بیان . حضرت علی (ع) فرودند : بلاغت آنست که گفتار روان و فهم آن آسان باشد ( ری شهری : 144 )‌ باز فرمودند : بلاغت آنست که در جواب دادن کندی نکنی و مقصودت را برسانی و تیر سخنت به خطا نرود ( همان ) 
امام صادق(ع) نیز فرمودند: بلاغت در سه چیز است الف) ‌نزدیک شدن به معنای مورد نظر ب) دوری کردن از گفتار حشو و زاید ج) رساندن معنای زیاد با عبارت کم و کوتاه (همان) 
باز حضرت علی (ع) در مورد اینکه بلیغ ترین سخن کدام است فرمودند :‌ «بهترین گفتار آن است که به حسن ترتیب و نظم آراسته باشد و عالم و عامی آن را بفهمد ( همان ) از سخنان فوق نکات ذیل بدست می آید : 
انسان بلیغ : روان گو، آسان‌گو،‌ محکم‌گو، حاضر جواب، منظم گو و منسجم گو، مستدل گو، کم گو و گزیده گو است . کسی که در محیط دانشگاهی چند صباحی تنفس نموده است به راحتی می‌تواند به ضرورت این ویژگیها در این محیط‌ها پی ببرد و حقیقتاً شناسایی و گزینش چنین افرادی و تشخیص صلاحیت ایشان از هر جهت کاری است مهم و حساس که این مهم را باید شورایی انجام داد و این شورا مداوماً و مستمراً فعالیت‌ها را زیر نظر داشته باشد و مانند پرسنل سایر ارگانها و نهادها متناسب با عصر و نسل آموزشها و کارگاههایی را برای ایشان تدارک ببیند و در این راستا باید هیچ گونه رو در بایستی وجود نداشته باشد.

2-3- مخاطب شناسی

بلاغت در کلام اقتضا می‌کند گوینده مخاطب خود را بشناسد و بداند او در چه سطح و جایگاه و مرتبه علمی قرار دارد وضعیت روانی و عاطفی او چگونه است نیاز او چیست؟  او در چه زمانه ای به سر می برد ؟ روحیه نوجوان وجوان بسیار حساس و لطیف و شکننده است برقراری ارتباط با او اقتضائات خاص خود را دارد . جوان به دلیل موقعیت خویش واجد پاره ای از ویژگیهاست که به هیچ عنوان آن ویژگیها به طور ذاتی مطرود و مقبول نیست بلکه طبیعت دور ان جوانی چنین ویژگیهایی را اقتضا می‌کند، آن چه مهم است تهذیب، آراستگی و اصلاح و پالایش آن ویژگیهاست و به تعبیر دیگر مهم جهت دادن به آن ویژگیهاست . 
 جوان استقلال طلب است از تعلق و وابستگی در اندیشه و تصمیم و عمل گریزان است می‌خواهد برپای خویش بایستد از این رو باید زمینه و بستر خود اندیشی او را فراهم کرد تا بتواند در زندگی مواضعی روشن و واضح و معقول اتخاذ کند. 
 جوان پرخاشگر است . کارکرد سیستم زیستی جوان و التهابات و غرایز مختلف وی به نوعی او را در فشار قرار می دهد و نتیجه طبیعی این در فشار بودن بروز رفتارهای پرخاشگرایانه است . 
 اگر این خصلت مورد توجه قرار نگیرد و صرفاً به پیش زمینه‌های تعلیمی و تربیتی ارجاع داده شود و نادیده گرفته شود و یا سرکوب شود نه  تنها جوان رام و مطیع نمی شود بلکه ممکن است به صورت موقتی نیروهای سرکوب شده پنهان براند و در موقعیتی دیگر و به صورت ضایعه و فاجعه بروز و ظهور کند از این رو این ویژگی، رفتاری سنجیده و ظریف و روان شناسانه را طلب می‌کند تا به بحران منجر شود . 
 جوان برتری جوست : لازمه حسن استقلال طلبی، حس برتری طلبی و استعلاست 
 جوان احساس خلا می‌کند : جوان مثل کودک نیست که توجه همگان را به خود جلب کند لذا خود را تنها می یابد اطراف خویش را خالی می یابد از سویی استقلال طلب است و می خواهد خود بیندیشد خود تصمیم بگیرد، خود اقدام کند و وابسته نباشد و ازآن رو که احساس می‌کند تنهاست همین احساس تنهایی و خلأ باعث می شود که : 
الف - خواهان جلب توجه باشد ب - به همدلی و همراهی میل پیدا نماید ج- رفتارهای توجه برانگیز از خود نشان دهد.
 پوششهای متفاوت، الگو برداری از مدلهای غیر بومی و عجیب، فعالیت‌ها و حرکت‌های احساسی نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد رفتار جوان توجه برانگیز است. 
 جوان با بحران روبروست : بحران شخصیت و هویت (من کیستم) بحران روابط اجتماعی ( من در قبال دیگران چه باید بکنم )‌ بحران خانواده (تعارض بین خواست جوان و خانواده، ‌آرزوی زندگی در خانواده متفاوت و ...) ‌بحران جنسی، بحران شغل و کار ( عدم هماهنگی دانش و صنعت،‌ ناهمگوی نهاد آموزش و نهاد کار )‌با توجه به ویژگیهای فوق است که بر قراری ارتباط با این قشر،بصیرت و شناخت خود را طلب می‌کند و می طلبد که : 
اولاً موقعیت او به خوبی درک شود ثانیاً نیازهای او شناخته شود و برای بر آوردن آنها تلاش شود . ثالثاً سخن گفتن با جوان ( سخن گفتی نه آمرانه وخشن بلکه اخلاق گرایانه، نه سخن گفتن از موضع همه چیز دانی، نه سخن گفتن انتقاد گرایانه ) رابعاً سخن او شنیده شود ( شنیدنی با تأمل و بدور از شتاب زدگی در قضاوت،‌توجه صحیح به او هنگام شنیدن، توجه به پیام‌های غیر کلامی او ) خامساً ابراز احساس با جوان برخورد محترمانه و مؤدبانه، توجه بیشتر به رفتارهای مثبت جوان، عدم توجه به رفتارهای منفی و جزئی او استفاده از اصل تغافل،‌اقدام به تغییر تدریجی رفتار ناهنجار در عین امیدواری، خوب سخن گفتن با او، سخن خوب گفتن به او، خوب شنیدن، ابراز احساس خوب،‌ واقع بینانه نه آرمان گرایانه عمل کردن، از زاویه دید او به دنیای او نگاه کردن از لوازم ارتباط با مخاطبان جوان است . در پایان به برخی دیگر از عوامل که می‌تواند در ارتقاء سطح کارکرد و عمل کرد مساجد وبهره برداری بیشتر از ظرفیت آن‌ها مفید و موثر واقع شود اشاره می‌شود.

5- برخی دیگر ازعوامل موثر در ارتقاء کارکرد مساجد دانشگاه
 
عوامل موثر بر کارکرد و ظرفیت و رسالت دانشگاه را می‌توان در چهار عامل زیر فهرست نمود :

1-5- عامل فیزیکی

توجه به امکانات بهداشتی و سرمایشی و گرمایشی و ...

2-5- عامل آموزشی و فرهنگی

یکی از مهمترین عوامل اثر گذار در امر عبادت به طور عام و نماز به طور خاص عامل شناختی و معرفتی است میزان شناخت در اقبال یا ادبار بسیار موثر است در یکی از نامه‌های عارفانه حضرت آیه الله بهجت آمده است که : «خدا کند قوال نباشیم فعال باشیم حرکت عملیه بدون علم نکنیم توقف با علم بکنیم آنچه می دانیم بکنیم در آنچه نمی دانیم توقف واحتیاط کنیم تا بدانیم . قطعاً این راه پشیمانی ندارد » ( محمدی، 97) 
همین مطلب به نحوی بسیار زیبا نیز در سخنان حضرت علی (ع) آمده است : 
«آنکه با چشم دل نگرد و دیده درون کار کند آغاز کارش آنست که بداند آنچه کند به سود اوست یا بر او زیان است ؛ اگر به سود اوست پی آن رود و اگر به زیان اوست باز ایستد چه آنکه نادانسته کاری کند مانند کسی است که به بیراهه می رود هر چه در آن راه پیش راند از مقصود خود دروتر ماند و آن که از روی دانش کننده کار  است همچون رونده در راه آشکار است . پس نگرنده باید بیاید که پیش می رود  یا پس می آید» ( نهج/ خ154) 
بر اساس این فرمایش انسان تا از سود و زیان چیزی آگاه نشود نباید حرکت کند واگر حرکت کند او قدم در بیراهه نهادن است پس قبل از انجام یک عمل باید آگاهی لازم را کسب کرد و حتی حضرت از مرز علم و آگاهی پا فراتر گذاشته و معتقدند انسان باید با بصیرت عمل کند و باچشم دل بنگرد تا جوانب و عواقب و درون و برون کار را به خوبی ببیند، بسنجد، تصمیم بگیرد و حرکت کند . 
از منظر حضرت هرگاه دیده بصیرت کور باشد نگاه چشم سود نمی دهد (ری شهری، غرر132) و انسان اهل بصیرت کسی است که : بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرتها بهره گیرد آنگاه راههای روشنی را بپیماید و بدین ترتیب از افتادن در پرتگاهها دوری کند (همان به نقل از ابن ابی الحدید 9/158) دانشجویی که  از جذابیت‌های نهفته در نماز و ارزش عبادت در جوانی آگاه گردد و الگوهای موفق نماز به او معرفی شود و آثار نماز در تمام جوانب زندگی نمایانده شود و از فضائل و آثار نماز جماعت پرده برداشته شود به طور قطع در رغبت و علاقه دانشجو به نماز و مسجد اثر بخش است . در این راستا می‌توان برای رسیدن به وضعیت مطلوب تر  از شیوه‌های پیشنهادی ذیل استفاده نمود.  
1- برگزاری همایش‌های دینی و عرفانی و فلسفی و ادبی در نماز .
2- برگزاری کنگره نماز با حضور شعرا، هنرمندان و نویسندگان با اجرای دانشجویان در مسجد .
3- مجهز کردن مسجد به امکانات مورد نیاز از جمله دیتاشو و ارایه برخی آموزشها به صورت دیداری و حتی ایجاد سایت برای مسجد و ارائه ی برنامه‌ها و فعالیت‌ها به کسانی که نمی‌توانند در مسجد حاضر شوند .    
4- برگزاری جشنواره‌های فیلم و عکس در ارتباط با فعالیت‌های نماز .
5- برگزاری میزگردهای فرهنگی متشکل از اساتید و روحانیون پیرامون موضوعات دینی و فرهنگی و اجتماعی و ... در مسجد . 
6- تشکیل جلسات توجیهی بیشتر برای مدیران معاونان و کارکنان در ارتباط با اهداف 
نماز در دانشگاه . 
7- برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری برای دانشجویان و کارکنان با محوریت مسجد دانشگاه و برقراری نوعی ارتباط میان دانشگاه و مسجد با خانواده‌ها . 
8- باز کردن پای خانواده دانشجویان هرازگاه و در صورت امکان به نماز جماعت دانشگاه . 
9- برگزاری برخی از کلاسهای معارف دانشگاه در مسجد . 
10- برگزاری جلسات پرسش و پاسخ در زمینه‌های گوناگون مثلاً ازدواج‌های دانشجویی و حتی ازدواجهای دانشجویی با محوریت مسجد و در مسجد انجام شود. 
پیامبر اکرم(ص) فرمودند : ازدواجها را آشکار کنید و آنها را در مسجد برگزار کنید (همان، 462 به نقل از الفغیه، ج 3، ص 390، حدیث 37 ) 
11- انجام برخی از سخنرانی کوتاه و عمیق و اثر بخش و مناسب با مخاطب توسط اساتید داوطلب دانشگاه در مسجد . 
12- اطلاع  رسانی در زمینه‌های آسیب‌های دینی و اخلاقی عصر و نسل معاصر بصورت بروشور و توزیع میان دانشجویان مسجدی و در سطح دانشگاه . 
13- فعال نمودن حلقه‌های تحقیق و پژوهش در ابعاد مختلف جهت پاسخ گویی به
 نیازها و سوالات . 
14- مشاوره پیرامون موضوعات قابل ارایه در مسجد بااساتید دانشگاه که می توانند جز هیات امنای مسجد نیز باشد . 
15- برنامه ریزی ترمی یا سالانه برای مسجد و ریز برنامه را در معرض دید افراد گذاشتن . 
16- تشویق دانشجویان به انجام تحقیق‌های میدانی در مورد راههای جذب کیفی و کمی دانشجویان به مسجد و نماز و ارایه حاصل و نتیجه تحقیق در مسجد . 
17- جذب دانشجو به مسجد از طریق دانشجویان مسجدی به شیوه خوشه ای هر فردی تلاش کند فرد یا افراد دیگری را به مسجد جذب کند و حتی برنامه‌هایی برای سخنرانی دانشجویی به صورت کوتاه و برنامه ریزی شده تدارک دیدن  . 
تذکر در انجام همه این برنامه‌ها اقتدار علمی امام جماعت و روحیه اخلاقی وی بسیار موثر ومفید است.

3-5- عوامل انسانی

1- حضور اساتید و مدیران، معاونان و کارمندان دانشگاه در صفوف نماز بسیار اثر گذار است حتی مدیران گروه می توانند برخی از جلسات پرسش و پاسخهای آزاد دانشجویی را تدارک ببینند و در آستانه نماز و وصل به نماز آن را مسجد اجرا نمایند . 
2- برخورد و ارتباط افراد مقید و مسجدی دانشگاه، در تعاملات روزانه با دانشجویان و ...  در جذب و دفع به نماز  بسیار موثر است . متاسفانه یکی از ضعفهای آشکار در دانشگاه مشکل در ارتباط‌ها  و برخورد‌ها است هنوز به این حقیقت نرسیده ایم که «الانسان عبید الاحسان » (بحارالأنوار ج71 ص117)
پیامبر(ص) فرمودند : بهترین شما خوش خوترین شماست آنان که الفت می گیرند و الفت می پذیرند و باز می فرمایند : بهترین مومنان کسی است که مومنان بدو الفت گیرند و در کسی که با دیگران الفت نگیرد و دیگران نیز با او الفت نیابند خیری نیست . 
شوخ طبعی مومن، اجتماعی بودن او، با روان و عواطف دیگران بازی نکردن، پرهیز از منت گذاری - اهل سخاوت بودن در محیط کار، پرهیز از تحقیر و توهین و ... همه این موارد از نکاتی است که باید در ارتباطات انسانی خصوصاً در مجامع دانشگاهی مراعات شود و جایگاه آموزش این نکات مسجد است هر چه این نکات از منظر روان شناسانه و انسان شناسانه مورد بحث و فحص قرار گیرد می‌تواند آن دانشگاه مسجدی و انسانی و الهی به تدریج تحقق یابد یکی از جلوه‌های مهم اسلامیت و انسانیت و مسجدی بودن دانشگاه وجود یکسری روابط سالم انسانی و اخلاقی است . 
انسان اخلاق گرا زینت اسلام و اهل بیت است . سخنان اهل بیت فقط برای شنیدن و برای یکدیگر نقل کردن نیست بلکه باید این سخنان را به گوش جان شنید و خود را باورمندانه به آنها آراست . اگر احسانی را که در زبان و بیان دین آمده است مساجد دانشگاه بتواند احیا کند یک انقلاب اخلاقی و روانی و انسانی در دانشگاهها ایجاد کرده است دریغم آمد که از چند عبارت ناب و زیبای اهل بیت در گذرم . 
پیامبر خدا : دلها بر محبت کسی است که به آنها خوبی کند سرشته شده است و نیز دشمنی و نفرت از کسی که به آنها بدی روا دارد . 
امام علی (ع) : «برتو باد به نیکو کاری که بهترین کشت و سود آور ترین کالاست »‌ 
امام علی (ع): «زکات پیروزی نیکی کردن است »‌کسی در تحصیل پیروز شده است کسی که در بدست آوردن شغل پیروز شده است، کسی که خواسته مشروع و عقلانی و قانونی او بر آورده شده است به شکرانه این پیروزی باید به احسان روی آورد و جلوه برجسته احسان در روابط حسنه اجتماعی ظاهر می شود . 
امام علی «آنکه احسانش زیاد باشد دوستان و برادرانش او را دوست بدارند » 
امام علی (ع)‌ : «با نیکی کردن دلها را تصرف کنید » ( ری شهری، ج 1 :278 ) 
امام علی (ع) : خوبی کردن توبه دشمنان و بدخواهانت از بدی کردنت به آنها در ایشان موثر تر است و موجب اصلاح آنان می شود ( همان ) 
از پیامبر در مورد تفسر احسان سؤال شد حضرت فرمودند : 
«احسان این است که خدا را چنان پرستی که گویی او را می بینی زیرا اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند» ( همان ) 
آری بر این اساس انسانی که خود را همیشه و همه جا در محضر خدا می بیند و خدا را بر خود شاهد و حاضر می داند از احسان به بندگان او که عیال الله محسوب می شوند دریغ نمی‌کند.

4-5- عوامل اجرایی

1- حضور منظم و به موقع امام جماعت با ویژگی‌ها و شرایطی که قبلاً بیان شد . 
2- وجود نظم و انضباط در اقامه و اجرای نماز 
3- مناسب بودن طول زمان مراسم اقامه نماز 
4- متعادل و تنوع بودن برنامه‌های بین الصلوتین 
5- اجرای برخی مناسبتها و جشنها و سوگواری‌ها در بین نماز یا بعد از نماز متناسب با شأن یک فضای علمی و دانشگاهی . 
6- تأمل دائمی در برنامه‌های اجرائی مسجد و حفظ تازگی و تنوع برنامه‌ها . 
7- اخبار و اطلاع رسانی برنامه‌های مسجد به صورت بروشور یا نشریه یا روزنامه دیواری. 
8- اخذ نظرات و پیشنهادات به صورت مستمر از طریق صندوق یا حضوری یا شفاهی و ... و استفاده از نظرات سازنده جهت اصلاح و بهبود برنامه‌ها از حیث کمی و کیفی. 
9- رعایت اولویت در ارایه برنامه‌ها و موضوعات و توجه به اصل مهم و اهم . 
10- سپردن امور مسجد به دست خود دانشجویان و نظارت امام جماعت و اساتید بر برنامه‌ها و موضوعات.

6- کلام آخر
 
بر حیات روانی انسان قوانینی حاکم است که یکی از این قوانین این اصل است : هرگاه رفتاری را با یک محرک مطلوب و خوشایند همراه کنیم احتمال بروز مجدد آن افزایش می یابد و تقویت می شود،‌این قانون در همه جنبه‌های روانی و ذهنی انسان حاکم است . اقامه نماز عالیترین و اصیل ترین و موثر ترین رفتار معنوی و مذهبی است برای اینکه بروز مجدد این رفتار افزایش یابد باید از این اصل سود جست هرگاه نماز را با محرکهای خوشایند و مطبوع و مطلوب همراه شود دو اثر پر فایده دارد :
الف)کودک یانوجوان یا جوان از نماز تداعی مطلوبی دارد و حتی یادنماز می‌تواند حالتهای مطبوع رایاد آوری وبازشناسی کند. ب )‌بروز پاسخی به نام اقامه نماز در شخص مورد نظر افزایش می یابد البته محرکها بایستی با روحیه، سن، بافت شخصیتی فرد و مرتبه او و ... کمال تناسب و هماهنگی را داشته باشد . 
 
منابع

1- قرآن مجید، ترجمه دکتر مهدی فولادوند .
2- نهج البلاغه، ترجمه دکتر جعفر شهیدی .
3-باقری، خسرو، 1380: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، انتشارات مدرسه، تهران،‌چاپ هفتم. 
4- جعفری، محمد تقی، 1385 : حکمت اصول سیاسی اسلام، ناشر موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، تهران، چاپ اول . 
5- رحمتی، حسینعلی، 1386 : عرفان نمایی‌ها، درد و درمانها در تاملی در ویژه نامه جام جم، تهران، چاپ اول . 
6- صدر، سید محمد باقر، 1379 : نقش عبادت درسازندگی انسان، ترجمه محمدی اشتهاردی، سازمان چاپ، قم .
7- ضیا آبادی، سید محمد، 1379 : حج برنامه تکامل، ناشر دار الکتب الاسلامیه،‌تهران، 
چاپ پنجم . 
8- مجمدی،‌علی،‌ 1386 : نامه‌های عرفانی، ناشر دفتر نشر معارف، قم، چاپ دوم . 
9- محمدی ری شهری، محمد،‌1386 :  منتخب میزان الحکمه، ج 1 تلخیص، سید حمید حسینی،‌ترجمه حمیدرضا شیخی، ناشر سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، چاپ ششم . 
10- ویژه نامه جام جم، 1386 : تاملی در عرفانها و شبه عرفانهای دروغین، نشر جام جم، چاپ اول .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد