پس از پایان این نیایش آموزنده و پر محتوا، نمازگزار باید یک سوره کامل از قرآن را تلاوت کند.
این کار، بخشی از قرآن را که وی آزادانه و به دلخواه انتخاب کرده، در یاد او زنده میکند، یعنی فصل دیگری از معارف اسلامی را پیش روی او میگشاید.
فریضه تلاوت قرآن در نماز-چنانکه امام علی بن موسی علیه السلام در حدیثی به فضل بن شاذان فرموده است-قرآن را از متروک شدن و نافهمیده ماندن به در میآورد در خاطرهها و ذهنها حاضر میسازد. (1)
در این گفتار، ما به ترجمه سوره توحید-که به طور معمول در نمازها تلاوت میشود-بسنده میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم-به نام خدای رحمان و رحیم.
قل.بگو. (ای پیامبر) خود بدان و به دیگران نیز، همچون پیامی بایسته، برسان که:
هو الله احد-اوستخدای یکتا. (2)
مانند خدایانی که عقاید تحریف شده ادیان معرفی میکنند شریک و رقیب و هماورد ندارد. پس صحنه آفرینش میدان تنازع و پیکار خدایان نیست.بلکه همه سنتها و قوانین عالم ناشی از یک اراده و یک قدرت است و به همین دلیل است که در جهان آفرینش نظم و هماهنگی و یکنواختی برقرار است و قوانین و تحولات و حرکات طبیعی عالم همه به یک سو و در یک جهت در عمل و حرکتاند.و در این میان فقط انسان است که چون از«اراده»و«اختیار»و قدرت تصمیمگیری برخوردارش ساختهاند، میتواند از این نظم کلی سرپیچی نماید و چون سازی ناهماهنگ، نغمهای جدا بنوازد.و نیز میتواند یکسره بر طبق این قوانین، زندگی خود را بسازد.
الله الصمد-خدا از همه رو بینیاز است (از همه چیز و همه کس) .
یعنی خدایی که من در برابر او به کرنش و تعظیم و ستایش برخاستهام، همچون خدایان پنداری نیست که پدید آمدنش، ادامه حیاتش، و توان بودن و زیستنش به کمک و مراقبت و رعایت کسی نیازمند باشد.آن چنان خدایی شایسته تکریم و تعظیم انساننیست، زیرا که خود موجودی است در طراز انسان یا فروتر از آن.انسان، این موجود عظیم و ژرف، تعظیم و ستایش و عبودیتش فقط در برابر قدرتی میسزد که به هیچ وجودی و هیچ عنصری کمترین نیازی نداشته باشد و بودن و قدرتمند بودن و همیشه بودنش از ذات او مایه گرفته باشد.
لم یلد-نزاده و فرزند نیاورده است.
آن نیست که در پندارها و خرافههای ادیان تحریف شده و عقاید شرکآمیز، معرفی میکنند. خدای پنداری مسیحیان و مشرکان نیست که فرزند یا فرزندانی داشته باشد.او آفریننده و پدیدآورنده همه چیز و همه کس است و نه پدر آنان.و همه آنان که در آسمانها و در زمین زندگی میکنند، بندگان اویند و نه فرزندان او.
و همین نسبت«بندگی و ربوبیت»میان انسان و خداست که بندگان واقعی خدا را از بندگی هر چیز و هر کس بجز خدا باز میدارد، زیرا بنده دو ارباب نمیتوان بود.
آنان که خدا را پدر مهربان خلایق و انسانها را فرزندان او پنداشتهاند و نسبت«بندگی و ربوبیت»میان خدا و خلق را شایسته انسان و مقام او و کرامت او ندانستهاند در حقیقت راه را برای بندگی غیر خدا گشودهاند و خود در عمل، بنده بسیاری از اربابان بیمروت دنیا و آلت دستبردهگیریها و بردهپروریها شدند.و لم یولد-و خود زاییده نشده است.
او پدیدهای نیست که روزی نبوده و روز دیگری قدم به جهان هستی نهاده باشد.نه زاییده کسی است و نه زاییده اندیشهای یا پنداری و نه زاییده نظامی و طبقهای و شکلی از شکلهای زندگی بشر.او ارجمندترین و والاترین واقعیتهاست.واقعیتی لا یزال است. همواره بوده و همواره خواهد بود.
و لم یکن له کفوا احد-و او را انباز و همتا و هماوردی نبوده و نیست.
به کسی نمیتوان همانندش کرد، و کسی را نمیتوان در طراز و همپایه او دانست. نمیتوان منطقه نفوذ و قلمرو فرمان او را-که سراسر جهان هستی است-میان او و کس دیگری تقسیم کرد.بخشی از جهان یا از صحنه زندگی انسان را از او دانست و بخشی را به کسان دیگر، به خداوندگاران جاندار و بیجان یا به مدعیان الوهیت و قدرت، واگذار نمود.
این سوره، چنانکه از نامگذاری آن پیداست، به راستی سوره توحید است.ایده توحید که در سراسر قرآن و در صدها آیه به لحنها و بیانهای گوناگون بازگو شده، در این سوره به صورتی فشرده و با عباراتی ناظر به عقاید خرافی و شرکآمیز رایج آن روزگار و با صراحتی که نفی کننده هر داعیه الوهیتی میتواند بود، برای آخرین بار ایراد شده است.
این سوره از سویی به مسلمانان و به همه جهانیان خداییرا که از نظر اسلام، شایسته پرستش و ستایش است معرفی میکند:خدایی که یکتا نباشد.خدایی که شبیه او را صدها و هزارها در میان خلق عالم بتوان یافتشایسته ربوبیت و الوهیت نیست. قدرتمندی و قدرتی که برای بودن و ادامه یافتن خود به کمک موجود دیگری نیازمند باشد، نمیتواند و نمیباید بر بشر تحمیل شود.آن کس که در برابر خدایان پوشالی و نیازمند و پدید آمده و قابل زوال به کرنش و تعظیم برمیخیزد پا بر سر کرامت انسانی خویش میگذارد و خود را و انسانیت را به قهقرا میکشاند.این جنبه مثبتسوره توحید است که نشانهها و ممیزات معبود و خداوندگار انسان را ارائه میدهد و پوشالی بودن خداوندگاران تاریخ را به اثبات میرساند.
و از سوی دیگر به خدا پرستان و پذیرندگان اسلام هشدار میدهد که درباره ذات و صفات خدا خود را به کنجکاویهای عقلی که شبههخیز و وسوسهانگیز است آلوده نسازند. خدا را به کوتهسخنی-که مدعیان یاوه را از مقام قدس ربوبیتبتواند راند-بخوانند و یاد کنند و به جای غرق شدن در فلسفه بافیها و ذهنیتها، به تعهدهایی که از عقیده به توحید برمیخیزد بیندیشند.
بنابر حدیثی که از امام علی بن الحسین علیه السلام رسیده است، خدای متعال میدانست که در آینده تاریخ، مردمی کنجکاو خواهند آمد و بدین علتسوره توحید و آیاتی از سوره حدید-تا آیه علیم بذات الصدور-را نازل ساخت تا حدود مجاز برای بررسی در ذات و صفات خدا را مشخص کند.پس هر که به ماورایاین حدود بپردازد خود را به هلاکت افکنده است. (3)
گویا سوره قل هو الله...به نمازگزار میگوید:خدا قدرتی استیکتا و والا و برترین، ذاتا مستغنی و بینیاز، نزاییده و زاده نشده، بیهمانند و بیهمال و، همین و بس. دانایی و بینایی و حکمت و دیگر صفات خداوند تا آنجا که دانستن و شناختن آن برای مسلمان لازم است و در شکل بندی زندگی و عروج روح او مؤثر تواند بود در آیات دیگری از قرآن باز گفته شده است.بیش از این در ذات خدا و چگونگی صفات او غور مکن، معرفتبیشتر را در عمل به دستخواهی آورد.در پی آن مباش که با بحث و تعمق ذهنی به معرفتبیشتر دستیابی.در پی آن باش که معرفت را از راه ایجاد صفا و روحانیت در باطن روح و از راه عمل کردن به لوازم توحید کسب کنی.
...و چنین بودند پیامبران و صدیقان، بندگان راستین خدا و موحدان صادق و عارف.
پینوشتها:
.متن حدیث در دومین پانوشت همین کتاب ذکر شده است.
.یا«خدا یکتاست».بنابر اینکه ضمیر هو برای شان و حدیثباشد.
.ان الله عز و جل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون، فانزل الله تعالی:قل هو الله احد و الایات من سوره الحدید الی قوله:علیم بذات الصدور، فمن رام وراء ذلک فقد هلک-نور الثقلین، ج 5، ص 706، به نقل از اصول کافی.