آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

تشهد

در رکعت دوم و هم در رکعت آخر همه نمازها، پس از سر برداشتن از دو سجده، نمازگزار همچنان که نشسته است‏سه جمله که هر یک بازگو کننده حقایقی از دین است، بر زبان می‏راند.این عمل را که با آن گفتارها همراه است‏«تشهد»می‏نامند. 


در جمله اول، گواهی می‏دهد به یگانگی خداوندگار جهان: 


اشهد ان لا اله الا الله-گواهی می‏دهم که معبودی جز الله نیست. 


و سپس این حقیقت را بدین‏گونه تاکید می‏کند. 


وحده-فقط او (خداوندگار جهانیان است) 


و آنگاه آن را به زبانی دیگر تکرار می‏نماید. 


لا شریک له-او را شریکی در الوهیت نیست. 


هر آنکس و هر آن چیزی که بشر را به زیر یوغ عبودیت‏خود کشیده و او را فرمانبر خود ساخته باشد«اله‏»اوست.هوسها و تمایلات حیوانی، شهوات و آزمندیهای بشری، نظامات وقراردادهای اجتماعی، پدیدآورندگان و سردمداران آنها هر یک به نوعی انسان را به خدمت می‏گیرند و هر یک به شکلی بر او الوهیت می‏کنند. (1) 


لا اله الا الله نفی همه این فرمانرواییهاست.و تشهد، گواهی دادن نمازگزار ست‏بر این نفی.یعنی نمازگزار می‏پذیرد و به گردن می‏گیرد که تنها خدای یگانه است که بر او حق فرمانروایی و الوهیت دارد و آن همه حق هیچ تحکمی را بر او ندارند. 


همین که کسی این را پذیرفت، خود او نیز حق نخواهد داشت که هیچ موجود دیگری (انسانی یا حیوانی یا فرشته‏ای و جمادی یا هواها و شهوات نفس خود) را به الوهیت‏بپذیرد و تن به طاعت و عبودیت او دهد.این سخن بدان معنی نیست که موحد تن به هیچ تعهد اجتماعی نمی‏دهد و هیچ قانون یا حاکمی را نمی‏پذیرد.چه، بسی روشن است که زندگی اجتماعی بنابر ماهیت‏خود ناگزیر از تعهدها و فرمانبریهاست.بل بدین معنی است که هیچ تحکمی و هیچ نظامی را که از فرمان خدا نشات نگرفته باشد نمی‏پذیرد و تحمل نمی‏کند.در زندگی فردی و اجتماعی خود گوش‏به فرمان خداست و ای بسا که بنا به فرمان خدا و به مقتضای شکلی که خدا برای اداره زندگی انسانها تعیین کرده، لازم باشد که از کسانی اطاعت کند و به تعهداتی پایبند باشد.پس فرمانبری و تعهد، بنابر خصلت ذاتی زندگی جمعی، از زندگی انسان موحد نیز تفکیک ناپذیر است، منتها این فرمانبری، فرمانبری از هوسهای نفس سرکش خود یا از خود کامگیها و خودخواهیهای آدمیانی چون خود او نیست، فرمانبری از اراده و فرمان خدای بصیر و حکیم است.زیرا اوست که مقررات لازم الاجرا و زمامداران واجب الاطاعه را معین می‏کند و آنان نیز فقط در چهار چوب فرمان او بر بندگان او فرمان می‏رانند. (2) 


 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید این دستور قرآنی ناظر به همین حقیقت است: 


اطیعوا لله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم  (3) از خدا و پیامبر و کسانی که در میان شما (به گزینش و تعیین خدایی) صاحبان فرمان‏اند، فرمان برید. 


و شاید به ملاحظه همین حقیقت و به دنبال آن است که درجمله دوم تشهد، نمازگزار چنین می‏گوید: 


و اشهد ان محمدا عبده و رسوله-و شهادت می‏دهم که محمد بنده و پیام‏آور اوست. 


پذیرش محمد (ص) به عنوان پیام‏آور خدا، در معنا پذیرش نمایندگی و خلافت الهی اوست. یعنی راه خدا در راه محمد جستن و فرمان او را از بنده برگزیده او گرفتن. 


بسیارند خداپرستانی که در شناخت راه خداپسند به خطا رفته‏اند.معرفی و پذیرش محمد صلی الله علیه و آله به عنوان پیامبر خدا مشخص کننده و جهت دهنده تلاش و حرکتی است که انسان خداپرست‏باید در زندگی از خود بروز دهد تا خداپرستی او ادعایی راست‏باشد. 


در این جمله با تکیه بر روی عبودیت محمد، صلی الله علیه و آله، و پیشتر آوردن کلمه‏«عبده‏»از کلمه‏«رسوله‏»گویا خواسته‏اند مهمترین ارزش اسلامی را معرفی کنند و به راستی چنین است.همه فضیلتهای انسانی خلاصه می‏شود در بنده واقعی و مخلص خدا بودن و آن کس که در این میدان از همه پیشتر است در کفه انسانیت از همه سنگینتر است. 


برای کسی که به مفهوم بندگی خدا آشنا باشد این سخن بی‏نیاز از استدلال است.اگر بندگی خدا به معنای خضوع در برابر حکمت و بصیرت و رحمت و نیکویی و زیبایی بی‏پایان و ملازم با آزادی از بندگی نفس و بردگی غیر است، کدام ارزش برتر از آن‏می‏توان یافت؟مگر نه اینکه همه بدیها و پستیها و شقاوتها و رذالتها و نامردمیها و همه سیاهیها و تاریکیها از بردگی انسان در برابر سرکشی‏های نفس یا سرکشی و طغیان انسانهای مدعی زاییده می‏شود؟و مگر نه اینکه بندگی خدا ریشه هر بندگی دیگر را می‏سوزاند و نابود می‏سازد؟ 


نکته ظریف و دقیقی که در این دو جمله اول تشهد هست، این است که:یادآوری توحید و نبوت ضمن یک گواهی از سوی نمازگزار انجام می‏شود و او به یگانگی خدا و عبودیت و رسالت محمد صلی الله علیه و آله، «شهادت‏»می‏دهد.این شهادت دادن در قیقت‏به معنای قبول همه تعهداتی است که بر پذیرش این دو عقیده مترتب است.گویا نمازگزار با این گواهی می‏خواهد بگوید که من همه تکالیفی را که از این دو عقیده (توحید و نبوت) می‏زاید، به گردن می‏گیرم.دانستن خشک و خالی، دانستنی که تعهدی به دنبال نداشته باشد، باوری که عملی به بار نیاورد، از نظر اسلام دارای ارزش نیست.گواهی دادن به یک حقیقت، به منزله ایستادن بر سر آن و قبول همه تعهدها و عملهایی است که دانستن آن حقیقت‏به بار می‏آورد.قبول و پذیرشی که از اعتقادی خالص و ایمانی فعال و مثبت و زاینده پدید می‏آید.پس تشهد نماز، در حقیقت، تجدید بیعتی است که نمازگزار با خدا و رسول او می‏کند. 


جمله سوم تشهد یک درخواست و دعاست. 


اللهم صل علی محمد و آل محمد-بار خدایا، درود و رحمت فرست‏بر محمد و خاندان محمد. 


محمد و خاندان پاک او (صلوات الله علیهم) نمودارهای کامل و تمام عیار این مکتب‏اند.نمازگزار به زبان دعا، این نمودارها را در یاد خود زنده می‏کند و با درود بر آنان پیوند روحی خود را با ایشان استوار می‏سازد. 


پیروان هر مکتبی اگر نمودارهای عینی آن مکتب را در برابر خود نبینند قویا ممکن است راه را عوضی بپیمایند و گمراه شوند.همین ارائه دادن نمودارهای عینی است که پایداری مکتبهای انبیا را در مسیر زمان تامین کرده است.تاریخ اندیشمندان بسیاری را به یاد دارد که برای تامین زندگی والا و سعادتمندانه انسان طرحها و نقشه‏ها پدید آورده، مدینه‏های فاضله ترسیم کرده، و کتابها و نوشته‏ها از خود به جا نهاده‏اند.ولی پیامبران بی‏آنکه به بحث و جدالهای فیلسوف مابانه بپردازند، طرح خود را در عمل نشان دادند، از خود و از نخستین گرویدگان به خود، انسانهای طراز نوین ساختند و بر دوش آنان پایه‏های نظام مطلوب خود را استوار کردند.و چنین بود که مکتب پیامبران زنده ماند و از طرح نقشه آن اندیشمندان و فیلسوفان جز نقشی بر صفحه کتاب باقی نماند. 


نمازگزار برای محمد و آل محمد که زبده‏ترین نمودارها و تبلورهای این مکتب‏اند، صمیمانه دعا می‏کند.بر آنان که یک عمر به شکل این مکتب زندگی کرده و انسان طراز اسلام را به تاریخ نشان داده‏اند، درود می‏فرستد و از خدا برای آنان درخواست‏درود و رحمت می‏کند و پیوند روحی خود را با آنان که می‏تواند همچون جاذبه‏ای نیرومند او را به راه خود و به هدفی که در تکاپوی آن بوده‏اند بکشاند مستحکمتر و عمیقتر می‏سازد. 


صلوات بر محمد و آل محمد، مجسم کننده چهره افراد زبده و دستچین اسلام است و با مجسم کردن و در منظر آوردن این چهره‏ها مسلمان می‏تواند همیشه راهی را که باید بپیماید بشناسد و آماده حرکت در آن شود. 


پی‏نوشت‏ها: 


.توجه شود به آیاتی از قبیل:افرایت من اتخذ الهه هویه...سوره جاثیه، آیه  23  


و...ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا...، پس از این جمله:اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله سوره توبه، آیه  31  


و قال فرعون یا ایها الملاما علمت لکم من اله غیری...سوره قصص، آیه  38  و روایاتی از قبیل:الهتهم بطونهم. 


.دقت در آیات و روایاتی از قبیل: 


من یطع الرسول فقد اطاع الله.سوره نساء، آیه  80  


انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون.سوره مائده، آیه  55  


انظروا الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر... 


العلماء امناء الله فی خلقه... 


می‏تواند نمایشگر حدود تقریبی این حقیقت‏باشد. 


.سوره نساء، آیه  59.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد