یکی از اسرار عبادات و فوائد مهمّه، که همه مقدّمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخّر در تحت اراده الله و متحرّک بتحریک الله شود، و قوای ملکوتیّه و ملکیّه نفس از جنود الله شوند و همگی نسبت به حق تعالی سِمَت ملائکة الله را پیدا کنند. و این خود یکی از مراتب نازله فنای قوا و ارادات است در اراده حق.
و کم کم نتایج بزرگ بر این مترتّب شود و انسان طبیعی الهی گردد و نفس، ارتیاض به عبادت الله پیدا کند و جنود ابلیس یکسره شکست خورده منقرض شوند و قلب و قوای آن تسلیم حق شوند و اسلام به بعض مراتب باطنه در آن بروز کند.
و نتیجه این تسلیم اراده به حق، در دار آخرت آن شود که حق تعالی اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مَثَل اعلای خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هر چه را بخواهد ایجاد کند، به مجرّد اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضی از اهل معرفت روایت نمودند از رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم راجع به اهل بهشت که ملکی میآید پیش آنها؛ پس از آن که اذن ورود میطلبد وارد میشود و نامهای از جناب ربوبیّت به آنها میدهد، بعد از آن که از خدای تعالی به آنها سلام ابلاغ نماید. و در آن نامه است برای هر انسانی که مخاطب به آن است:
«مِنَ الْحَیِّ القَیُّومِ الَّذی لا یَمُوتُ اِلَی الْحَیّ القَیّومِ الَّذی لا یَمُوتُ. اَمّا بَعْدُ، فَاِنّی اَقُولُ لِلشَّیْءٍ کُنْ فَیَکُونُ، وَقَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّیْءٍ کُنْ فَیَکُونُ. فقالصلی الله علیه وآله وسلم: فلا یقولُ اَحَدٌ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّیْءٍ کُنْ إِلّا وَیَکُون».(22)
و این سلطنت الهیه ایست که به بنده دهند از برای ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهای نفسانیّه و اطاعت ابلیس و جنود او. و هیچیک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمیشود مگر با حضور قلب کامل. و اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهی باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبه لهو و بازی است. و البته چنین عبادتی را در نفس به هیچ وجه تأثیری نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نرود - چنانچه به این معنی در اخبار اشاره شده - و قوای نفس با چنین عبادتی تسلیم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نکند. و همینطور قوای ظاهره و باطنه تسلیم اراده الله نگردد و مملکت در تحت کبریای حق منقهر نشود، چنانچه پر واضح است.
و از این جهت است که میبینید در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثری حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصّی قوا افزوده میشود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت و اطاعت ما از هواهای نفسانیه و وسواس شیطانیه افزون گردد. اینها نیست جز آن که عبادات ما بی مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیّه آن به عمل نمیآید.