آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آخرین نماز امام حسین


ظهر عاشورا نزدیک می شد، سی نفر از اصحاب حسین علیه السّلام ر جریان یک درگیری و تیراندازی که بوسیله دشمن انجام گرفت به خاک و خون غلطیدند. بقیه در انتظار جانبازی لحظه شماری می کردند و بی قراری می نمودند. ناگهان مردی از اصحاب اباعبدالله به نام ابو ثمامه صید اوی ؛ متوجه شد که ظهر شده است به خدمت امام علیه السّلام شتافت و عرض ‍ کرد: یا ابا عبدالله ! وقت نماز فرا رسیده است و ما دلمان می خواهد برای آخرین در زندگی ، نماز جماعتی با شما بخوانیم . حضرت سر سوی آسمان برداشت و فرمود: ذَکَرْتَ الصَّلوهَ جَعَلَکَ اللّهُ مِنَ الْمُصَلّین ؛ نماز را یاد کردی ، خداوند تو را از نماز گزاران قرار دهد. فرمود: از این قوم بخواهید تا دست از جنگ بردارند تا ما نماز گذاریم . حصین بن تمیم چون این بشنید فریاد برداشت که نماز شما مقبول درگاه خدا نیست . حبیب بن مظاهرعلیه السّلام ا صدای بلند فرمود: نماز پسر رسول خداصلّی اللّه علیه و آله قبول نمی شود و از تو قبول خواهد شد. امام در همان میدان جنگ به نماز ایستاد و اصحاب هم به آن حضرت اقتدا کردند. (نمازی که در اصطلاح فقه اسلامی نماز خوف نامیده می شود یعنی دارای دو رکعت به مانند نماز مسافر). نیمی از یاران در مقابل دشمن ایستادند و نیمی به جماعت اقتدا کردند. نمازگزاران می بایست یک رکعت از نماز را با امام بخوانند و رکعت دیگر را خود بجا آوردند تا زودتر پُست را از دوستان تحویل گرفته و آنها نیز فضیلت جماعت و نماز خواندن با حسین علیه السّلام را در یابند. امام و یارانش از دشمن چندان دور نبودند و در حمله ناجوانمردانه ای که دشمن انجام داد اصحابی که خود را مقابل خصم سپر ساخته بودند مورد اصابت تیرهای دشمن قرار گرفتند. وقتی که امام نمازش تمام شد یکی از رادمردان را در خاک و خون غلطان یافت . سعید بن عبدالله حنفی بود. امام خودش را به بالین او رساند، سعید تا متوجه شد که آقا به بالینش آمده ، عرض کرد: یا ابا عبدالله ! اوفیتُ؛ آیا من حق وفا را بجا آورده ام ؟ آری این بود آخرین نماز اباعبدالله و یاران پاکبازش در ظهر عاشورا در سرزمین کربلا!!.

             






 

  نماز امام حسین (ع)             

آفتاب گرم بر پهنای دشت 
نیزه‌های داغ آتش می‌نشاند 
دشت سوزان هم به چشم آسمان 
پشته‌های خاک خونین می‌فشاند 
اصطکاک سنگ و سمّ اسب ها 
صاعقه در صاعقه می‌آفرید 
از فرود تیغ‌ها بر خودها 
رعد و برقی سخت می‌آمد پدید 
در دو صف رزم آوران سخت سر 
نیزه بر کف، تیز تک می‌تاختند 
گرمپو، تازان، رجز خوان، بی‌امان 
ماهرانه تیر می‌انداختند 
یک طرف توحید و پاکی و شرف 
یک طرف شرک و پلیدی و گناه 
یک طرف هفتاد و اندکی جان پاک 
یک طرف از نابکاران یک سپاه 
یک طرف خورشید عاشورا حسین 
یک طرف سر دسته شب باوران 
یک طرف بر ذروه فرزانگی 
یک طرف در قعر پستی کافران 
نعره‌ی مستانه‌ی اردوی کفر 
در غبار کربلا پیچیده بود 
از صف ایمان ترنم‌های عشق 
در دل عرش خدا پیچیده بود 
گرم می‌شد دم به دم آهنگ جنگ 
شعله‌ی پیکار بالا می‌گرفت 
نیزه‌ها و تیرهای جان شکاف 
در میان سینه‌ها جا می‌گرفت 
اندر آن هنگامه‌ی خون و نبرد 
با شتاب آمد کسی نزد امام 
گفت: هنگام نماز است ای حسین! 
شعله‌ور شد پیشوا از این پیام 
نیزه و شمشیر را یکسو نهاد 
عاشقانه بر سر سجاده شد 
زیر باران و صفیر تیرها 
رکعتان عشق را آماده شد 
گفت تکبیری و در آن گیر و دار 
گرم نجوی با خدای خویش شد 
ما سوی اللّه را همه از یاد برد 
در نمازی فارغ از تشویش شد 
تا نماز خون بپا دارد امام 
پیش‌مرگانش به صف اندر شدند 
در مسیر بارش طوفان تیر 
پیش پایش لاله گون پرپر شدند 
از فراز آسمان آسیمه سر 
جبرئیل آمد در آن صحرا فرود 
در مصلّی بر مصلّی سجده کرد 
بال رأفت بر سر پاکان گشود 
چون حسین بن علی تکبیر گفت 
آفرینش کرد بر او اقتدا 
چشم خیل عرشیان مبهوت ماند 
بر نماز آخر خون خدا 
از قیام کربلا گویا هدف 
با خدا راز و نیازی بوده است 
زیر تیغ و تیر در صحرای خون

با وضوی خون نمازی بوده است

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد