با این همه شرایطی که برای قبولی عبادت و نماز است، باید مراقب بود نماز بی فایده و
پرستش بی خاصیت نداشته باشیم. صِرف انجام تکلیف، کافی نیست، باید چنان انجام وظیفه
کرد، که صاحب فرمان که خداوند است، بپذیرد.
علی علیه السلام میفرماید: «کُونُوا عَلی قَبُولِ الْعَمَلِ اَشدَّ عنایتاً
مِنْکُمْ عَلَی الْعَمَلِ» (31) بیشترین توجه شما، به قبولی عمل باشد، نه اصل عمل!
با این حساب، از کجا میتوان فهمید که طاعتمان را خدا پذیرفته است؟
امام صادق علیه السلام نشانه آن را چنین بیان میکند:
«مَنْ اَحَبَ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلوتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظرْ
هَلْ مَنَعَتْهُ صَلوتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما
مَنَعَتْهُ قُبِلتْ مِنْهُ» (32)
هر که میخواهد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه، ببیند آیا نمازش، او را از گناه
و زشتی بازداشته است؟ به هر مقدار که نمازش، مانع گناه و منکر شود، نمازش قبول شده
است.
با این همه شرایطی که برای قبولی عبادت و نماز است، باید مراقب بود نماز بی فایده و
پرستش بی خاصیت نداشته باشیم. صِرف انجام تکلیف، کافی نیست، باید چنان انجام وظیفه
کرد، که صاحب فرمان که خداوند است، بپذیرد.
علی علیه السلام میفرماید: «کُونُوا عَلی قَبُولِ الْعَمَلِ اَشدَّ عنایتاً
مِنْکُمْ عَلَی الْعَمَلِ» (31) بیشترین توجه شما، به قبولی عمل باشد، نه اصل عمل!
با این حساب، از کجا میتوان فهمید که طاعتمان را خدا پذیرفته است؟
امام صادق علیه السلام نشانه آن را چنین بیان میکند:
«مَنْ اَحَبَ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلوتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظرْ
هَلْ مَنَعَتْهُ صَلوتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما
مَنَعَتْهُ قُبِلتْ مِنْهُ» (32)
هر که میخواهد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه، ببیند آیا نمازش، او را از گناه
و زشتی بازداشته است؟ به هر مقدار که نمازش، مانع گناه و منکر شود، نمازش قبول شده
است.
مقصود، شرایطی است که رعایت آنها، علاوه بر درستی عمل، موجب قرب به خدا و جلب رضای
او میشود. ممکن است نمازی صحیح باشد ولی سبب رشد و تزکیه روح نشود، همچون دارویی
که شفابخش نباشد، یا جنسی در بازار بیمشتری باشد. عبادت هم، گاهی تنها در حدّ نجات
بخشی از کیفر است، ولی گاهی انسان را محبوب خدا و عمل را مقبول درگاهش میسازد.
در آیات و روایات، نکات بسیاری پیرامون قبولی عبادت و عمل مطرح است که به عنوان
نمونه، چند مورد ذکر میشود.
. در بُعد اعتقادی، «ایمان»
قرآن کریم میگوید: اعمال شایسته و صالح، از کسی که «مؤمن» باشد، موجب حیات طیّبه
میشود. «مَنْ عَمِلَ صَلِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ
فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً» (20) و در آیه دیگری میفرماید: «وَمَن
یَکُفُرْ بِالْإِیمَنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ» (21) کسی که کفر ورزد و ایمان را
نپذیرد، اعمالش تباه میشود.
هدفِ درست و شکلِ صحیح عبادت، دو عامل مهمّ در صحّت آن است. یعنی هم مقصود از عبادت، باید رضای خدا و قصد قربت و انجام فرمان الهی باشد، نه جلب نظر مردم و ریا و خودنمایی، و هم صورت ظاهری آن، طبق دستور باشد، حتّی در جزئیات آن.
عمل خالص و نیّت خدایی در عبادات، آن است که چشمداشت تمجید و تشکّر از مردم نداشته باشیم، برای خدا کار کنیم و اجر خود را در بندگی و طاعت، از او بخواهیم.
امام صادقعلیه السلام فرمود: «وَالعَمَلُ الخالِصُ الَّذی لا تُریدُ اَنْ تَحمِدَکَ عَلَیْهِ اَحَدٌ اِلاّ اللّهُ» (18)
عمل خالص عملی است که در انجامش، جز از خدا، از احدی انتظار سپاس وستایش نداشته باشی.
عامل دیگر صحّت عبادت به شکل آن مربوط است، یعنی عمل، طبق آنچه گفتهاند و مطابق دستور شرع باشد، نه بر اساس ذوق و سلیقه شخصی یا مد روز یا پسند مردم. اینکه مثلاً نماز را چگونه باید خواند، کجا آهسته و کجا بلند، کجا نشسته و کجا ایستاده، کجا چهار رکعت و کجا دو رکعت، و ... همه طبق دستور باشد، گرچه همه عبادت است.
. عظمت خدا
برخورد با یک شخصیت برجسته، انسان را به تواضع وا میدارد، دیدار با یک دانشمند بزرگ، آدمی را به تکریم و احترام وا میدارد، چون که انسان در برابر عظمت و دانش آن شخصیت و این دانشمند، خود را کوچک و کم سواد میبیند. خداوند، مبدأ همه عظمتها و جلالهاست. شناخت خدا به عظمت وبزرگی، انسان ناتوان وحقیر را به کُرنش وتعظیم در برابر او وامیدارد.
. احساس نیاز و وابستگی
انسان، عاجز، نیازمند و ناتوان است و خداوند، در اوج بی نیازی و غنای مطلق، و سر رشته دار امور انسانهاست. این هم عاملی است، تا انسان در برابر خداوند «بندگی» کند.
. سپاس نعمت
توجه به نعمتهای بی حساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد میکند. نعمتهایی که حتّی پیش از تولّد شروع میشود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم (اگر شایستگی داشته باشیم) از آن بهرهمند خواهیم شد. قرآن به این نکته اشاره کرده و به مردم زمان پیامبر صلی الله علیه وآله میفرماید:
«فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَءَامَنَهُم مِّنْ خَوْف» (4) باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و از ترس، ایمن ساخت.
. فطرت
در سرشت انسان، پرستش و نیایش وجود دارد. اگر به معبود حقیقی دست یافت، که کمال مطلوب همین است، و اگر به انحراف و بیراهه دچار شد، به پرستش معبودهای بدلی و باطل میپردازد. بت پرستی، ماه و خورشید پرستی، گوساله و گاو پرستی، نمونههایی انحرافی است که وجود دارد، کسانی هم پول و مقام و همسر و ماشین و مدال و ... را میپرستند.
انبیا آمدهاند تا فطرت را در مسیر حق، هدایت کنند و انسان را از عبادتهای عوضی نجات بخشند. حضرت علی علیه السلام در مورد بعثت رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرماید:
«فَبَعَثَ اللّهُ مُحَمَّداً بِالْحَقَّ لِیُخرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَةِ الاوثانِ اِلی عِبادَتِهِ ...» (5) خداوند حضرت محمّد صلی الله علیه وآله را برانگیخت، تا بندگانش را از «بتپرستی» به «خدا پرستی» دعوت کند.
روحِ عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر درست رهبری نشود به عبادت بت و طاغوت میگراید. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، کودک خاک میخورد و لذّت هم میبرد. بدون هدایت صحیحِ این گرایش فطری نیز، انسان به عشقهای زودگذر پوچ یا پرستشهای بی محتوای انحرافی دچار میشود.
شناخت معبود و آفریدگار، محبّت او را در دل ایجاد میکند و این محبّت، انسان را به پرستش و عبادت و اظهار کوچکی و تواضع در برابر عظمت او وا میدارد.
نماز، جلوهای از بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبودیّت و عبادت است. آنکه «بنده» آفریدگار است و این بندگی را احساس میکند و میداند و باور دارد، در برابر او، مطیع است و در پیشگاهش سر بر خاک مینهد و به سجده میافتد و با وی راز میگوید و نیاز میطلبد و آن خالق یگانه را که سر رشته دارِ اوست، به عظمت و پاکی میستاید.